سلام وقت شما بخير در بيان احکام الهى چند نکته را بايد در نظر داشت: 1. احکام الهى مبتنى بر مصلحتها و مفسدهها مىباشد اما بايد دانست که گستره مصالح و مفاسد شامل ابعاد جسمى و روحى و اجتماعى و سرانجام انسان در آخرت مىباشد. 2. احکام الهى براى پاسخ گويى به نيازهاى بشر مىباشد و نيازهاى بشر دو گونه است: ثابت و متغير براى نيازهاى ثابت احکام ثابت و براى نيازهاى متغير احکام متغير وضع مىشود اين بدان جهت است که نه وضع قانون ثابت نسبت به موضوعات متغير منطقى است و نه وضع قانون متغير و گوناگون براى همه موضوعات متغير ممکن است چرا که روز به روز قانون جديد و بلاتکليفى مواجه خواهيم شد. قوانين ثابت بيشتر در جنبه عبادات و مسائل شخصى رخ مىنمايد و قوانين متغير معمولاً در جنبه مسائل اجتماعى بروز مىکند که از آن به احکام حکومتى تعبير مىکنيم. ناگفته نماند احکام حکومتى و کليه احکام متغير بايد در يک چهار چوب خاصى و حتما منطبق بر اصول کلى بينشهاى اسلامى صورت پذيرد لذا همان احکام متغير باز مبانى ثابت دارند مانند تحقق عدالت حفظ حقوق عامه مردم و عنصر زمان، مکان، مصلحت جامعه اسلامى از مؤلفههاى مهم تأثير گذارى در تشخيص و تعيين اين احکام مىباشند. 3. احکام ثابت خود دو دسته است: الف. احکام اوليه مانند حرمت بى حجابى، حرمت خوردن گوشت مردار، وجوب خواندن نماز به شکل صحيح. ب. احکام ثانويه که به دليل وضعيت خاص مثلاً جهل و نادانى يا اضطرار و ناچارى يا اجبار و اکراه ديگرى، مصلحت شخصى افراد مجوز تخلف از احکام اوليه است مثلاً مصلحت شخصى فرد بيمار اقتضاء مىکند که در ماه مبارک رمضان وجوب روزه گرفتن را ترک کند يا به جاى وضو تيمم بگيرد و يا حتى براى حفظ جان خود حکم حرمت سرقت را ناديده بگيرد البته اين مجوز تا وقتى است که اين عناوين اضطرار و اکراه و جهالت باقى باشد و در همان حد نيز اجازه تخلف از احکام اوليه است. بنابراين نقش عنصر مصلحت چه در احکام اوليه (که همان احکام بر اساس مصالح و مفاسد پى ريزى شدهاند) و در احکام ثانويه (که به خاطر مصلحت عارضى، احکام اوليه لازم الاجراء نيست) و چه در احکام حکومتى که مصلحت جامعه اسلامى(و نه مصلحت اشخاص و افراد) لحاظ مىشود يک امر عقلى و شرعى است. چنانکه رسول خدا(ص) با اينکه گوشت الاغ مکروه است و مسلمانان در يکى از جنگها به خاطر شدت گرسنگى از آن ارتزاق مىکردند به لحاظ بيم بر جاماندن اسباب و وسايل جنگى و صدمه ديدن توان رزمى سپاهان خوردن گوشت الاغ را به حکم حکومتى حرام نمودند. اما درباره بازى شطرنج و پاسور بايد دانست؛ به طور کلى در اسلام بازى با آلات قمار حرام است و حکم به حرمت بازى با پاسور از باب آن است که به عنوان يکى از ابزارهاى قمار شناخته مىشود. بنابراين تا زمانى که به اين عنوان شناخته مىشود، حکم آن حرمت خواهد بود. البته اگر مرجع تقليد در صدق عنوان آلت قمار بودن پاسور ترديد کند، فتوا به حرمت نمىدهد؛ چنان که از فتواى مرحوم آيتالله اراکى(ره) چنين به دست مىآيد. در مورد شطرنج يک ديدگاه اين است که: به طور کلى امروزه در سطح جهان آن را آلت قمار به حساب نياورده و نوعى وسيله بازى فکرى مىشناسند. بر اين اساس شطرنج از نظر موضوع حکم شرعى، تغيير ماهيت داده و به تبع آن حکمش نيز دگرگون شده است. انواع بازىها براى توضيح بيشتر درباره حکم شرعى در بازى با شطرنج، پاسور و... بايد به عنوان مقدمه نکاتى را متذکر شويم: 1. بازىها به چهار گروه تقسيم مىشوند: - بازى با آلات قمار با شرطبندى - بازى با آلات قمار بدون شرطبندى - بازى با غير آلات قمار با شرطبندى - بازى با غيرآلات قمار بدون شرطبندى 2. اگر چه درباره تعريف «قمار» ميان علماء اختلاف نظر هست ولى بدون ترديد، قسم چهارم قمار نبوده، به هيچ وجه حرمتى ندارد. همان طور که ترديدى در قمار بودن بازى قسم اول و حرام بودن آن نيست.؛ بلکه قسمت سوم نيز تقريبا محل اتفاق نظر علماء دينى است که حرام است و بسيارى از فقها اصلاً ملاک قماربازى را توأم بودن آن با برد و باخت و شرطبندى مىدانند خواه بازى با آلات قمار باشد و يا مانند فوتبال که فىنفسه حرام نيست اما اگر با شرطبندى و برد و باخت مالى همراه باشد، قمار محسوب شده و حرام مىگردد، پس شرطبندى در هرگونه بازى حرام است مگر در موارد استثنايى مانند شنا و تيراندازى. ر.ک: انصارى، شيخ مرتضى، المکاسب، ذيل بحث قمار از مکاسب محرمه - شهيدى تبريزى، حاج ميرزا فتاح، هدايةالطالب الى اسرار المکاسب، قم، مکتبه آيتاللهمرعشى النجفى، 1407، ص 95 - النجفى، محمد حسن، جواهرالکلام، ج 22، نجف، دارالکتب الاسلاميه، الطبعة السادسة، ص 109. تنها مورد محل اختلاف قسم دوم است؛ يعنى، بازى با آلات قمار بدون آنکه با برد و باخت و شرطبندى همراه باشد، لکن قبل از هر چيز بايد متذکر شد که قمار بازى با بازى با آلات قمار متفاوت است چه اينکه همان طور که گفته شد ممکن است قمار بازى صورت پذيرد بدون آنکه با آلات قمار همراه باشد وانگهى حرمت بازىها صرفاً به خاطر قمار بودن نيست، بلکه بازى با آلات قمار نيز براساس روايات و نيز فتواى فقها حرام است. اما مقصود از آلت قمار اين است که چيزى که نوعا با آن قمار بازى مىکنند به عبارت ديگر در عرف متدينين و کسانى که تقيد شرعى دارند، آن وسيله را ابزار قمار بازى بدانند ولو آنکه در برخى موارد خاص، چند نفر بدون برد و باخت و شرطبندى؛ بلکه به قصد سرگرمى يا بازى فکرى با آن بازى کنند، اين بازى با آلت قمار است و طبق روايات حرام است اگر چه قمار به حساب نياوريم. 3. اما دليل تغيير حکم برخى بازىها بدان جهت است که، ممکن است در گذشته چيزى از آلات قمار محسوب شود ولى رفته رفته تغيير ماهيت داده ديگر در عرف متدينين از ابزار قمار محسوب نشود، بلکه به عنوان يک بازى تفريحى و سرگرمى يا يک بازى فکرى درآيد (چنان که برخى در مورد شطرنج اظهار مىدارند)، در اين صورت حکم آن تغيير خواهد يافت زيرا حکم تابع موضوع است و اگر موضوع عوض شود، در واقع موضوع جديد، حکم جديد خواهد داشت بنابراين بهتر است به جاى عبارت «تغيير حکم» در اين گونه موارد به عنوان «تغيير موضوع» ياد کنيم تا افرادى که دقت کافى به عمل نمىآورند نگويند اگر حلال و حرام پيغمبر(ص) ابدى است پس چرا حکم خدا عوض مىشود و در يک زمان حرام است و در زمانى ديگر حلال. 4. گاهى مرجع تقليد به عنوان يک کارشناس امور دينى، يقين دارد که يک وسيلهاى الان از آلات و ابزار قمار محسوب مىشود، در اين صورت حکم به حرام بودن بازى با آن مىدهد ولى گاهى ممکن است در صدق اين عنوان شک داشته باشد، بنابراين فتواى هر مرجع تقليدى براى مقلدين ايشان اعتبار دارد همانطور که به هر پزشکى اگر مراجعه کنيد با توجه به تخصص او به دستورات او عمل مىکنيد، لذا ممکن است يک مرجع تقليد مانند حضرت آيتاللهسيستانى يا صافى گلپايگانى بازى با شطرنج را مطلقا حرام بدانند ولى برخى مراجع ديگر مانند امام خمينى، مقام معظم رهبرى، آيات عظام فاضل، مکارم و بهجت به عنوان آلت قمار بودن حرام مىدانند که اگر از آلت قمار بودن خارج شود ديگر حرام نخواهد بود، بنابراين هرگونه بازى اگر همراه شرطبندى باشد و يا با آلات قمار باشد حرام است مانند تخته نرد و شرطبندى در فوتبال ولى در صورتى که قبلاً از آلت قمار بوده و اکنون شک داريم که از آلات قمار است و يا در عرف جامعه اسلامى از آلات قمار خارج شده باشد بايد نسبت به حکم آن به مرجع تقليد خود مراجعه کنيم. براى اطلاع بيشتر درباره قمار از ديدگاه آيات و روايات و سابقه تاريخى آن در عصر قبل از بعثت، خوب است به مطالب زير توجه شود. مضرّات قمار خداوند متعال قمار را در رديف مىگسارى و بتپرستى و از کارهاى پليد شيطانى دانسته و دستور به اجتناب داده است. «يا ايها الذين آمنوا انما الخمر والميسر والانصاب والازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون»؛ «اى کسانى که ايمان آوردهايد. بدانيد که شراب، قمار، بتها و چوبهاى مخصوص برد و باخت، به تمامى پليد و ناپاک و از کارهاى شيطانى است، پس از اين کارها بپريزيد تا رستگار شويد». مائده (5)، آيه 90. «ميسر»، يعنى، قمار و لذا قمارباز را «ياسر» گويند، ريشه آن «يسر» به معنا آسانى است و علت ناميدن قمار به «ميسر» بدان جهت است که به وسيله قمار، مال ديگران توسط قمارباز به آسانى و بىزحمت به چنگ مىآيد. قرشى، سيد على اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 263. چنان که از امام رضا(ع) نقل شده است: «الميسر هوالقمار الحر العاملى، محمد بن الحسن، وسائلالشيعه، ج 12، ص 119، ح 3.؛ ميسر همان قمار است»، البته براساس روايات متعددى که از رسول خدا(ص) و ائمه معصومين(ع) نقل شده است بازى با آلات قمار نيز در رديف «ميسر» برشمرده شده است مانند روايت جابر از امام باقر(ع) که آن حضرت فرمودند وقتى که آيه فوق نازل شد. «قيل يا رسول الله ما الميسر؟ فقال(ص): کل ما تقومر به حتى الکعاب والجوز»؛ از پيامبر اکرم(ص) پرسيدند يا رسول الله ميسر چيست؟ فرمودند: هر آنچه که با آن قمار بازى کنند حتى مانند قاب يا گردو» همان، ح 4.. در آيه بعدى نيز خداوند متعال مىفرمايد شيطان همواره در صدد ايجاد دشمنى و کينهتوزى ميان شما اهل ايمان و نيز بازداشتن شما از ياد خدا و برپايى نماز است و قماربازى و مىگسارى ابزار شيطان در نيل به اين هدف است، آيا باز هم دست از اين کار برنمىداريد: «انما يريد الشيطان أن يوقع بينکم العداوة والبغضاء فى الخمر والميسر و يصدّکم عن ذکر الله و عن الصلوة فهل انتم منتهون»؛ مائده (5)، آيه 91. در آيه ديگر خداوند متعال باز هم مىگسارى و قماربازى را در يک رديف و از گناهان کبيره دانسته است که گرچه ممکن است احيانا داراى منافعى هم باشد اما قطعاً آثار زيانبار آن به مراتب بيشتر از سود آن است: «يسئلونک عن الخمر والميسر قل فيها اثم کبير و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما»؛ بقره (2)، آيه 219. بر اساس آيه ديگر از قرآنکه مىفرمايد: «حرمت عليکم الميتة والدم... وما ذبح على النصب و ان ستقسموا بالازلام ذلکم فسق...»، (مائده، آيه 3) مىتوان فهميد که تقسيم با ازلام نوعى قمار بوده که در اسلام تحريم شده است. اعراب دوگونه از لام (تيرهاى مخصوص) داشتند: يکى «ازلام» امر و نهى و ديگرى «ازلام قمار». «ازلام قمار» عبارت بود از ده چوب تير به نامهاى فذّ، توأم، مسبل، نافس، حلس، رقيب، معلّى، سفيح، منيح، وغد. هفت تاى اولى داراى سهم بود به ترتيب از يک تا هفت سهم و سه تاى اخير سهمى نداشتند و کيفيت آن چنان که در تفسير مجمعالبيان طبرسى، پيشين، صص 245 - 244.، آمده است چنان بود که شترى را سربريده و 28 قسمت مىکردند و قماربازان ده نفر به عدد تيرها بودند، آنگاه تيرها را مخلوط کرده، هر کس يک تير برمىداشت صاحب تير «فذ» يک قسمت و صاحب تير «توأم» دو قسمت، تا آنکه تير «معلى» به نام او آمده بود هفت سهم مىبرد و آنان که سه تير «سفيح، منيح يا رغد» به دست آنها آمده بود، نه تنها چيزى نمىبردند، بلکه پول شتر را هم مىپرداختند. در اين آيه کريمه، اين کار فسق دانسته شده است يعنى قمار و بازى با آلات قمار که همراه برد و باخت باشد گناه بزرگ و خروج از طاعت خداوند سبحان و روىآوردن به معصيت مىباشد، همان، ص 245 و نيز: هاشمى رفسنجانى، علىاکبر، تفسير راهنما، ج 4، قم، دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، 1374، ص 233. و واضح است که نه تيرهاى قمار خصوصيتى در تحريم داشته باشند و نه حيوان و گوشت آن داراى ويژگى خاص باشد، بنابراين اموال به دست آمده از هر نوع برد و باخت و قمارى حرام است، (هاشمى رفسنجانى، همان) (جز در مواردى مانند مسابقه تيراندازى يا اسبسوارى استثناء شده باشد). خلاصه اينکه بازى قمار که با برد و باخت مالى همراه است اعم از اينکه با آلات قمار باشد يا با هر وسيله ديگرى حرام است و داخل در عناوين «ميسر»، «ازلام» مىباشد و از نمونههاى تصرف در مال ديگران به نارواست که براساس آيه شريفه «لاتأکلوا اموالکم بينکم بالباطل»؛ بقره، آيه 188 - نساء، آيه 29 و نيز ر.ک: آيات 161 نساء و 34 توبه. حرام بوده، براساس آيات قطعى قرآن و نيز روايات وارده حرام مىباشد. نکته مهم ديگر بازتاب روانى بازى قمار است که بايد اعتراف کرد قمارباز هميشه بازنده است، چون اگر ببرد حريصتر مىشود که باز هم دست به قمار بزند و مسلم است که او هميشه برنده نخواهد بود و سرانجام همه آن چيزهايى را که در دفعات قبل برده بود، خواهد باخت. مخصوصا چون ثروت بادآورده است، نه نتيجه کار و کوشش، قدر آن را نمىداند و به زودى آن را از دست مىدهد. چه قدر قساوت قلب مىخواهد کسى که اموال و دارايى و گاهى تمام زندگى و خانه و کاشانه دوستش را بگيرد و او و خانوادهاش به روز سياه بيفتد و خود با دارايى آنها به عيش و نوش بپردازد، چنان که در برخى روايات وارد شده است، ر.ک: وسايلالشيعه، پيشين، ج 12، صص 121 - 119. قريش (همانطور که امروزه نيز گاهى به چشم مىخورد) آن قدر به قماربازى ادامه مىدادند که حتى زن و بچه خود را بر سر اين قمار گرو گذاشته و مىفروختند و اين است که بازى با آلات قمار نيز حتى اگر بدون برد و باخت باشد نيز حرام شمرده شده است تا کسى اصلاً به اين وادى خطرناک که شبکه شيطانى است نزديک نشود. کسى هم که مىبازد و مىکوشد براى جبران شکست روحى و مادى خود بازى را ادامه دهد، چون اعصابش خرد شده است چه بسا تمام زندگى خود را مىبازد و براى تسکين شکست و ناراحتىهاى خود به انواع مواد مخدر و مشروبات الکلى کشيده مىشود و در منجلاب مفاسد درمىآيد و شايد بدينجهت باشد که شراب و قمار با هم در اين آيات آمده است. در خصوص برخى بازىها مانند شطرنج، اگرچه از نظر فقهى اشکال آن برطرف شود ولى بايد دانست که «فقه» مرز نهايى ميان حرام و واجب را مشخص مىکند اما از ديدگاه برخى کارشناسان مانند «شانتال شوده»،قهرمان شطرنج فرانسوى، شطرنج يک ورزش خستهکننده است... پرداختن به شطرنج ساير منابع ذهنى را از کار مىاندازد و ديگر فعاليتهاى ذهن، بيهوده و پوچ مىشود. شطرنج مىتواند به مفهوم «نظريه پاسکالى» با فشارى که بر يک نقطه از بدن (مغز) وارد مىسازد اختلال حواس ايجاد کند. يکى ديگر از مضرات شطرنج، کينه و عداوتى است که ميان بازيکنان پديد مىآيد، چنان که «الخين»، قهرمان ديگر شطرنج مىگويد: «براى برنده شدن در بازى شطرنج، بايد از حريف خود متنفر شد». مهمتر از همه آنکه بازى با پاسور و شطرنج و... عمر انسان را تلف و اعصابش را فرسوده و روانش را آشفته مىسازد. بعضى از جوابهاى ما سلسلهوار و مترتب بر يکديگر است. مخصوصا در باب دستورات اخلاقى و سير و سلوکى بايد بدانيم براى مورد خاصى قبلاً چه راهکارى را ارائه کردهايم و از نتايج آن آگاه شويم تا به ترتيب راهکارهاى بعدى بيان شود. از اين رو شمارهى نامه قبليحتما لازم است و شما هم در نامه بعد هم شمارهى نامه قبل را و هم شمارهى نامهاى که اکنون به حضورتان ارسال مىشود، ذکر کنيد. براى جواب اين سؤال شما اکنون يک خط و سير کلى را پيشنهاد مىکنيم و اگر خواستيد کاملتر و ريزتر وارد جواب شويم در نامه بعد با ذکرشمارهى نامههاى قبلى، ما را مطلع سازيد. به طور غالبى سير الى الله و وصال حق تدريجى و پله پله ميسر مىگردد. در اينباره راهکارهاى زير را عملى کنيد: 1. فراگيرى يک دوره کامل اصول عقايد: بايد اصول اعتقادات را از روى يقين بپذيريد چون اصول دين تقليدى نيست. به ترتيب از اصل توحيد و خداشناسى شروع کنيد تا به معاد برسيد. اگر در اين باب زمينه ى مطالعاتى نداريد از کتابهاى اعتقادى آقاى محسن قرائتى آغازکنيد و سپس از کتابهاى استاد شهيد مطهرى. کتابهاى شهيد مطهرى مثل: «توحيد»، «نبوّت»، «اصل عدل در اسلام»، «امامت و رهبرى»، «معاد». (اين چند کتاب مجموعا در جلد چهارم مجموعه آثار شهيد مىباشد.) کتاب «عدل الهى» آن شهيد هم مفيد است. کتاب «آموزش عقايد»اثر استاد مصباح هم در سير مطالعاتى اصول عقايد مفيد و لازم است. 2. شناخت واجبات و محرمات و رعايت آن: از ضروريات سير الى الله دانستن واجبات و محرمات الهى است. در اين باره بايد با رساله و مسايل شرعى آشنا شد و حداقل واجبات و محرمات مورد ابتلاى خود را بدانيد. کتابهايى مثل: «گناهان کبيره» اثر شهيد دستغيب و«گناهشناسى» اثر آقاى محسن قرائتى در اين باره جزو سير مطالعاتى شما قرار گيرد. 3. شناخت صفات زشت و زيباى انسانى: در سير الى الله شناخت صفات و حالات پسنديده و نکوهيده لازم است. در اين مرحله فقط بايد بشناسيد که انسان چه صفات نيک و بدى دارد و شخص شما چه صفات نيک و بدى داريد که بر وجودتان سلطه انداخته است. اينکه راهعلاج صفات رذيله چيست، مربوط به مراحل بعدى مىشود. هم اکنون فقط بايد يک انسانشناسى و خودشناسى نسبى را فراگيريد. يک سير مطالعاتى هم در اين باره لازم است. بعضى از کتاب هايى که مستقيم يا غيرمستقيم به اين موضوع پرداختهاند عبارتند از: - «چهل حديث»، امام خمينى(ره). - «خودشناسى براى خودسازى»، استاد مصباح يزدى. - «حسد»، آيت الله سيدرضا صدر. - «اخلاق اسلامى»، شهيد دستغيب. - «عجب و ريا»، سيد احمد مهرى. - «فطرت»، شهيد مطهرى. از ديگر مطالعات بسيار مؤثر در الگوگيرى عملى، آشنايى با سنت و سيره پيامبر(ص) و امامان(ع) و احوال بزرگان و اولياء خدا و همچنين مطالعه خاطرات و وصيتنامههاى برخى از شهداء بزرگوار مىباشد. در آخر تأکيد مىشود سير مطالعاتى را مرتب انجام دهيد روزى اگر چه يک ساعت باشد.
نظر خودتان را ارسال کنید