پرسش 1: قاتل حضرت فاطمه الزهرا س شرح : سلام و با عرض تسليت .?آيا حضرت فاطمه الزهرا س به شهادت رسيد يا وفات نمود پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز. در باره شهادت حضرت زهرا (س) احاديث فراواني است. که به چند حديث اشاره ميکنيم. در کتاب اختصاص شيخ مفيد از عبدالله سنان از امام صادق (ع) روايت ميکند: ابوبکر در رد فدک براي زهرا نامه نوشت. زهرا در حالي که نوشته را در دست داشت، عمر در راه به او رسيد، گفت: دختر محمد! اين نوشته چيست؟ حضرت فرمود: اين نوشته اي است که ابوبکر در رد فدک برايم نوشته است. عمر گفت: بده به من. زهرا(س) حاضر نشد نوشته را به او بدهد. در اين هنگام عمر لگدي به زهرا(ع) که فرزند پسري به نام محسن در شکم داشت، کوبيد. در اثر اين ضربه زهرا (س) محسن را سقط کرد. سپس عمر او را سيلي زد. گويي هم اکنون به گوشواره هاي گوشش مي نگرم که در اثر آن سيلي شکست. سپس نوشته را برداشت و پاره کرد. زهرا (س) به خانه رفت و هفتاد و پنج روز بر اثر آن ضربت مريض بود تا شهيد شد. (1) در حديث ديگري در همين کتاب ذکر شده که امام صادق مي فرمايد : عمر با جدمان علي (ع) و فاطمه و امام حسن و امام حسين (ع) مبارزه کرد که در نتيجه کارهايش منجر به شهادت آن ها شد. (2 ) مفضل در حديثي از امام صادق(ع) نقل مي کند :براي بيعت با ابوبکر، عمر با حالتي خشم و غضب با خالد و قنفذ آمدند در خانه علي (ع)قنفذ دستش را وارد خانه کرد تا در را باز کند . عمر با تازيانه چنان به بازوي زهرا زد که همچون بازوبند روي بازويش حلقه زد . لگدي به درکوبيد که به شکم فاطمه (ع)خورد، در حالي محسن شش ماهه را در شکم داشت. سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ و.. چنان به زهرا سيلي زدند که گوشواره اش شکست. فاطمه بلند بلند مي گريست. پدر خود را صدا مي زد(3) به سبب لطمه هائي که به حضرت وارد شد و محسن سقط شد. زهرا بيمار شد و از دنيا رفت (4 )( شهيد شد). به کتاب رنج هاي حضرت زهرا، سيد جعفر مرتضي و يورش به خانه وحي، نوشته آيه الله جعفر سبحاني و الدليل الغراء علي شهاده الزهراء، نوشته آيه الله سبحاني مراجعه نماييد. پي نوشت ها: 1. رنج هاي حضرت زهرا، سيد جعفرمرتضي، ص155 ،قم ،انتشارات تهذيب ،1382 ه ش ،چاپ سوم ،ترجمه محمد سپهري . 2. همان. 3. همان، ص 605. 4 .همان ص496 . پرسش 2: ?.قاتل حضرت فاطمه الزهرا س چه کسي بود ؟ ? پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز. در باره شهادت حضرت زهرا (س) احاديث فراواني است. که به چند حديث اشاره ميکنيم. در کتاب اختصاص شيخ مفيد از عبدالله سنان از امام صادق (ع) روايت ميکند: ابوبکر در رد فدک براي زهرا نامه نوشت. زهرا در حالي که نوشته را در دست داشت، عمر در راه به او رسيد، گفت: دختر محمد! اين نوشته چيست؟ حضرت فرمود: اين نوشته اي است که ابوبکر در رد فدک برايم نوشته است. عمر گفت: بده به من. زهرا(س) حاضر نشد نوشته را به او بدهد. در اين هنگام عمر لگدي به زهرا(ع) که فرزند پسري به نام محسن در شکم داشت، کوبيد. در اثر اين ضربه زهرا (س) محسن را سقط کرد. سپس عمر او را سيلي زد. گويي هم اکنون به گوشواره هاي گوشش مي نگرم که در اثر آن سيلي شکست. سپس نوشته را برداشت و پاره کرد. زهرا (س) به خانه رفت و هفتاد و پنج روز بر اثر آن ضربت مريض بود تا شهيد شد. (1) در حديث ديگري در همين کتاب ذکر شده که امام صادق مي فرمايد : عمر با جدمان علي (ع) و فاطمه و امام حسن و امام حسين (ع) مبارزه کرد که در نتيجه کارهايش منجر به شهادت آن ها شد. (2 ) مفضل در حديثي از امام صادق(ع) نقل مي کند :براي بيعت با ابوبکر، عمر با حالتي خشم و غضب با خالد و قنفذ آمدند در خانه علي (ع)قنفذ دستش را وارد خانه کرد تا در را باز کند . عمر با تازيانه چنان به بازوي زهرا زد که همچون بازوبند روي بازويش حلقه زد . لگدي به درکوبيد که به شکم فاطمه (ع)خورد، در حالي محسن شش ماهه را در شکم داشت. سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ و.. چنان به زهرا سيلي زدند که گوشواره اش شکست. فاطمه بلند بلند مي گريست. پدر خود را صدا مي زد(3) به سبب لطمه هائي که به حضرت وارد شد و محسن سقط شد. زهرا بيمار شد و از دنيا رفت (4 )( شهيد شد). به کتاب رنج هاي حضرت زهرا، سيد جعفر مرتضي و يورش به خانه وحي، نوشته آيه الله جعفر سبحاني و الدليل الغراء علي شهاده الزهراء، نوشته آيه الله سبحاني مراجعه نماييد. پي نوشت ها: 1. رنج هاي حضرت زهرا، سيد جعفرمرتضي، ص155 ،قم ،انتشارات تهذيب ،1382 ه ش ،چاپ سوم ،ترجمه محمد سپهري . 2. همان. 3. همان، ص 605. 4 .همان ص496 . پرسش 3: ?.چرا حضرت علي ع در برابر چنين حادثه اي واکنش نشان نداد و انتقام حضرت فاطمه الزهرا س را نگرفت ؟ پاسخ: $$ نخست به علل سکوت امام علي (ع) در برابر خلفا اشاره مي شود و سپس بر اين مطلب اشاره مي شود که چرا امام علي (ع) در برابر اهانت به حضرت زهرا (س) سکوت نمود . يکي از بخش هاي مهم زندگاني امام علي (ع) دوران سکوت 25 ساله او در برابرخلفاي سه گانه است. اين امر بدان معنا نيست که امام از حق خود دفاع نکرد و خلفا را تأييد مي نمود، بلکه سکوت امام در راستاي حفظ وحدت اسلامي،(1) حفظ دين (2) و فراهم نبودن شرايط قيام بود. (3) لذا خود امام بار ها به علل سکوت خود تصريح و ياد آور شد که حق وي را غصب نموده اند، اما جهت مصالح عمومي سکوت مي نمايد. در اين جا به برخي سخنان امام علي (ع) اشاره مي شود: 1. امام هنگامي که براي سرکوبي پيمان شکنان (طلحه و زبير) عازم بصره بود، خطبه اي ايراد کرد و فرمود: «هنگامي که خداوند پيامبر خود را قبض روح کرد، قريش با خود کامگي، خود را بر ما مقدم شمرده ما را - که به رهبري امت از همه شايسته تر بوديم- از حق ما باز داشت، ولي من ديدم که صبر و بردباري بر اين کار، بهتر از ايجاد تفرقه ميان مسلمانان و ريخته شدن خون آنان است؛ زيرا مردم، به تازگي اسلام را پذيرفته بودند و دين مانند مشکي مملوّ از شير بود که کف کرده باشد و کوچک ترين سستي و غفلت آن را فاسد مي سازد، و کوچک ترين فرد آن را وارونه ميکند» . (4) 2. از آن جا که بسياري از گروه ها و قبايلي که در سال هاي آخر عمر پيامبر مسلمان شده بودند، هنوز آموزش هاي لازم اسلامي را نديده بودند؛ بعد از در گذشت پيامبر اسلام پرچم «ارتداد» را بلند کردند و حاضر به پرداخت ماليات اسلامي نشدند و با گرد آوري نيروي نظامي مدينه را به شدت مورد تهديد قرار دادند. به همين جهت نخستين کاري که حکومت جديد انجام داد اين بود که گروهي از مسلمانان را براي نبرد با «مرتدان» و سرکوبي شورش آنان بسيج کرد و سرانجام آتش شورش آنان با تلاش مسلمانان خاموش گرديد. در چنين موقعيتي ، هرگز صحيح نبود که امام پرچم ديگري به دست بگيرد و قيام کند. حضرت در يکي از نامه هاي خود که به مردم مصر نوشته است به اين نکته اشاره ميکند و ميفرمايد: «به خدا سوگند هرگز فکر نمي کردم و به خاطرم خطور نمي کرد که عرب بعد از پيامبر امر امامت و رهبري را از اهل بيت او بگيرند و (در جاي ديگر قرار دهند) و خلافت را از من دور سازند! تنها چيزي که مرا ناراحت کرد، اجتماع مردم در اطراف فلاني (ابوبکر) بود که با او بيعت کنند. (وقتي که چنين وضعي پيش آمد) دست نگه داشتم تا اين که با چشم خود ديدم گروهي از اسلام بازگشته و مي خواهند دين محمد (ص) را نابود سازند. (در اين جا بود) که ترسيدم اگر اسلام و اهلش را ياري نکنم بايد شاهد نابودي و شکاف در اسلام باشم که مصيبت آن براي من از محروم شدن از خلافت و حکومت بر شما بزرگ تر بود، چرا که اين بهره دوران چند روزه دنيا است که زايل و تمام مي شود، همان طور که «سراب» تمام ميشود و يا ابرها از هم مي پاشند. پس در اين پيش آمدها به پا خاستم تا اين که جلو نادرستي و تباهکاري گرفته شده و دين پابرجابماند» . (5) 3. علاوه بر خطر مرتدين، مدعيان نبوت و پيامبران دروغين مانند: «مسيلمه کذاب»، «طليحه» و «سجاح» نيز در صحنه ظاهر شده و هر کدام طرفداران و نيروهايي دور خود گرد آوردند و قصد حمله به مدينه را داشتند که با همکاري و اتحاد مسلمانان پس از زحماتي نيروهاي آنان شکست خوردند. نيز خطر حمله احتمالي روميان نيز مي توانست مايه نگراني ديگري براي جبهه مسلمانان باشد. با در نظر گرفتن نکات مذکور، به خوبي روشن ميشود که چرا امام بعد از آن که مکرر حق خود را مطالبه نمود و شديداً بر غاصبان حقش اعتراض کرد، صبر را بر قيام ترجيح داد و چگونه با صبر و تحمّل و تدبير و دور انديشي، جامعه اسلامي را از خطرهاي بزرگ نجات داد، و اگر علاقه به اتحاد مسلمانان نداشت و از عواقب وخيم اختلاف و دودستگي نمي ترسيد، هرگز اجازه نمي داد رهبري مسلمانان از دست اوصيا و خلفاي راستين پيامبر خارج شود و به دست ديگران بيفتد. (6) سکوت امام در برابر شکنجه حضرت زهرا (س) نيز در راستاي سکوت 25 ساله امام شکل گرفته است. بي ترديد علي(ع) يکي از شجاع ترين انسانها بود . عدم دفاع امام مبتني بر ترس از مرگ و يا بي اعتنايي در برابر شکنجه حضرت زهرا (س) نبود، بلکه سکوت امام بدان جهت بود که شرايط دفاع فراهم نبود . امام قدرت لازم براي احقاق حقوق از نظر اجتماعي و ياران را نداشت. البته قدرت دفاع نداشتن، به معناي ضعف و ترس حضرت نيست، بلکه مقصود اين است که به خاطر مصالحي، در موضوع حق حاکميت بر مسلمانان که بزرگ ترين حق حضرت و حق مردم مسلمان بود، سکوت کرد، در مسايل شخصي مانند شکنجه حضرت زهرا و شکنجه خود نيز سکوت کرد. و اين روش امامان ديگر نيز بوده است که در مصالح اسلام و مسلمانان از حقوق خود گذشته و حتي جان خود را فدا نموده و بعضاً راضي شدند که خانواده شان اسير شود. اين مسئله را در پاسخ حضرت علي (ع) به فاطمه (س) در همين موضوع مي يابيم. حضرت زهرا (س) بعد از بيان خطبه در مسجد النبي (ص) خطاب به علي (ع) عرض نمود: اي فرزند ابي طالب! آيا مانند کودکي که در جنين است، پرده پوشيده و در خانه نشسته اي، مانند کسي که به او تهمت زده شده است؟! شاه پرهاي بازها را در هم مي شکستي، اما اکنون از پر و بال هاي مرغان ناتوان فرو مانده اي! اينک فرزند ابي قحافه... آشکارا با من دشمني مي ورزد و به سختي در سخن من ميتازد! (7) علي (ع) در جواب فرمود: ... غم و اندوه تان را فرو نشانيد ، اي دختر برگزيده عالميان و يادگار پيامبر آخر الزمان! من که در دينم هرگز سستي نورزيدم و از حدّ توانم دور نشده ام ... آنچه را که براي شما (در آخرت) مهيا و آماده شده، برتر از آن است که از دست شما گرفتند. بنا بر اين مسئله را به خدا وا گذاريد. (8) پي نوشت ها: 1. نهج البلاغه، خطبه 72، سيري در نهج البلاغه، شهيد مطهري ،ص 182. ناشر صدرا. 2. شرح ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، چاپ : أول، سال چاپ : 1378 - 1959 م، ناشر : دار إحياء الکتب العربية - عيسى البابي الحلبي و شرکاه ج 17 - 18، ص 107؛ سيري در نهج البلاغه، ص 182. 3. الامامة و السياسة، ابن قتيبة الدينوري ، تحقيق الزيني ،تحقيق : طه محمد الزيني، ناشر : مؤسسة الحلبي و شرکاه للنشر و التوزيع، ص 15. 4. شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج 1، ص 308، چاپ : أول، سال چاپ : 1378 - 1959 م، ناشر : دار إحياء الکتب العربية ، عيسى البابي الحلبي و شرکاه . 5. نهج البلاغه (فيض الاسلام) ،ص 1039 ، نامه 62، تهران، چاپ آفتاب. 6. جعفر سبحاني، فروغ ولايت، ص 151 - 173، انتشارات صحيفه ، چاپ اول ، سال 1368؛ مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، ص 63 - 71 ، 7. عزالدين حسيني زنجاني، شرح خطبه حضرت زهرا (س). ناشر موسسه بوستان کتاب، چاپ دهم ، 1387ج 2، ص 332 . 8. شرح خطبه حضرت زهرا (س) ، ج 2، ص 333 - 334.
نظر خودتان را ارسال کنید