باسلام خدمت شما پرسشگر محترم مازوخيسم يک لغت فرانسوي منسوب به ساشه مازوخ است که در اصطلاح پزشکي ، تباهي و فساد اجراي عمل جنسي است به نحوي که با شکنجه و ضرب و شتم و آزارهاي ديگر همراه باشد. اين ناخوشي بيشتر در مرداني مشاهده شده است که مبتلا به انحراف عمل جنسي و هموسکسوآليته هستند. اين حالات جنون خودآزاري را مازوخ در بعضي نوشته هايش توصيف و تشريح کرده است . مازوشيسم . شهوت خودآزاري . (فرهنگ فارسي معين ). خودآزارها با دشنام، خفت و اهانت به اوج لذت جنسي مي رسند. انحراف مازوخيسم يا شهوت خودآزاري، نقطهي مقابل انحراف جنسي ساديسم يا ديگرآزاري است. يک فرد ساديستيک ازآزار واذيت کردن ديگـــران لذت جنسي ميبرد، اما يک انسان مبتلا به «مازوخيسم» از عذاب و شکنجهأي که خودش متحمل ميشود لذت جنسي کسب ميکند. افرادي که به اين نوع انحراف مبتلا هستند بشدت تمايل دارند که چه به وسيلهي خود و چه از طرف ديگران، آزار ببينند يا حتي شکنجه شوند. کاميابي رواني اين بيماران، جز با زجر و آزار ديدن حاصل نميشود. تمامي روانشناسان در دورههاي مختلف، خوي تجاوز و تعدي يا به بيان ديگر غريزهي تخريب و مرگ را يکي از غرايز طبيعي افراد بشر و منشأ انحراف ساديسم دانستهاند. انحراف مازوخيسم يا خودآزاري نيز ريشه در همين غريزه دارد. با اين تفاوت که واکنشهاي بيمار مبتلا به مازوخيسم با بيمار ساديست فرق ميکند. هنگامي که تمايلات قهرآميز غريزهي مرگ در عوامل رواني انسان حادث شد، از دو حال خارج نيست، يا انسان به پيروي از اين غريزه به تخريب و شکستن اشيا و آزار ديگران مي پردازد و به اين ترتيب غريزهي خود را ارضا ميکند يا اينکه محدوديتهاي طبيعي و اجتماعي به او اجازهي اين کار را نميدهند؛ براي مثال طفل به دلخواه خود نميتواند آنچه را که در دسترسش قرار ميگيرد بشکند و يا مثلاً سر گربه را از تنش جدا سازد. در اين صورت غريزهي تخريب و مرگ به جاي اينکه متوجه دنياي بيرون انسان شود، به درونش راه مييابد و خود انسان را هدف قرار ميدهد و به اين ترتيب، تمايلات قهرآميزانسان به جاي ديگران روي خود او پياده ميشود. به بيان ديگر انحراف مازوخيسم و ساديسم هر دو از يک منبع سرچشمه ميگيرند ولي در مازوخيسم غريزهي تخريب و مرگ به جاي اينکه روي ديگران عمل کند، بر خود بيمار مبتلا اثر ميگذارد. گروههاي زيادي از مردم مبتلا به مازوخيسم هستند؛ مثلاً مرتاضان و يا افرادي که در پارهأي موارد به استقبال مرگ ميروند و يا اشخاصي که در مواقع خطر و پيشآمدهاي ناگوار و مصيبتبار، به جاي اينکه براي رفع مشکلات خود تدابير منطقياي بينديشند، خود را هلاک مي کنند. بعضي از مبتلايان به مازوخيسم نيز، دراين موارد، در واقع قصد انتقامجويي و يا کشتن ديگران را دارند. اين _ نوع ساديسمي ارضاي غريزه _ اما به جاي اين کار، خود را از بين ميبرند. انواع مازوخيسم: انحراف مازوخيسم را از نظر شدت و ضعف به سه دسته تقسيم کردهاند: مازوخيسم رواني، مازوخيسم احساساتي و مازوخيسم جسمي يا فيزيولوژيکي. توجه به اين نکته ضروري است که به طور معمول، حالات مذکور تا حدودي در زندگي جنسي افراد بشر وجود دارند، و تا هنگامي که جنبهي عادي داشته، ازحد و مرز معمولي تجاوز نکنند، امري کاملاً طبيعي به شمار ميروند اما اگر به صورتهاي شديد و خاص يا به عبارت ديگر انحرافي جلوه کنند و يا بتدريج به صورت عادت درآيند، وجود انحراف را محقق ميسازند. مازوخيسم رواني مازوخيسم رواني حالتي است که در زندگي جنسي عادي مردم ديده ميشود. بعضي افراد در زندگي جنسي، خود را ازهر لحاظ در اختيار فرد محبوب خويش قرار ميدهند و هر نوع خفتي را که از طرف وي به آنها تحميل شود، ميپذيرند. چنين رابطهي جنسياي بين زن و مرد را ميتوان طبيعي و عادي دانست، اما اگر روابط از اين مرز تجاوز کند و جنبهي ارباب وغلامي پيدا کند و يکي از طرفين تا حدي که بردهاي از اربابش اطاعت و فرمانبرداري ميکند، بندهوار خواستهاي طرف مقابلش را اجابت کند، ميتوان گفت که به انحراف مازوخيسم رواني دچار شده است. مبتلايان به اين نوع مازوخيسم، جز دشنام و خفت و خواري چيزي نميطلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا آنها را به اوج لذت جنسي ميرساند. مازوخيستهاي رواني، تا زماني که از کسي دشنام نشنيدهاند يا شخصي آنها را تحقير نکرده است، ناراحت و ناآرامند. البته بايد توجه داشت که اين نوع مبتلايان هنگام آميزش جنسي، ميلي به تحمل آزار ندارند بلکه از شنيدن کلمات رکيک و اهــانت آور، لذت مي برند. بسياري از زنان جوان و تحصيلکرده و برومندي که با مرداني به مراتب پستتر از خود ازدواج ميکنند و يا به مردان درشت و قويهيکل گرايش دارند، مبتلا به مازوخيسم رواني هستند. اين زنان در برابر قويهيکل بودن مرد که صفتي به اصطلاح بارز به شمار ميرود، کليهي معايب و نقايص اخلاقي و ذاتي او را بسادگي ناديده ميگيرند. به طورکلي مي توان گفت که منحرف مازوخيست، يک انسان خفتطلب واهانتجو است و به هر ترتيبي که بتواند خود را به ديگري تسليم ميکند و بدون قيد و شرط در اختيار او قرار ميگيرد تا تمايلات رواني و انحرافي خود را اقناع کند. هرشفلد مثال جالبي در اين مورد دارد. او گزارش ميدهد که زن جواني در زمان جنگ، يک زنداني فرانسوي را براي مدت هشت ماه در اتاقش مخفي کرده و خود را بدون قيد و شرط ، براي انجام هر نوع عمل جنسي دراختيار وي گذاشته بوده است. تحقيقات بعدي نشان ميدهد که اين زن داراي عنن کامل بوده و تنها دليل تسليم بدون قيد وشرط او به زنداني فرانسوي، انحراف مازوخيسم وي و شعف و نشأت جنسياي بوده که از اين راه به آن دست مييافته است. مازوخيسم احساساتي بعضي از افراد مبتلا به مازوخيسم که معمولأ کمرو، جاهل و بيسواد هم هستند، از آشکار شدن انحراف خويش خودداري ميکنند و به درون خود پناه ميبرند. اين افراد مي کوشند با تجسم صحنههاي مختلف مازوخيسم از راه فکر و خيال، تمايلات غيرعادي خود را ارضا کنند. اين دسته از منحرفان مازوخيسم را مازوخيسمهاي احساساتي و انحراف آنها را مازوخيسم احساساتي گويند. مازوخيسم فيزيولوژيکي مازوخيسم فيزيولوژيکي که حادترين و واقعيترين وجه مازوخيسم است حالتي است که انسان را واميدارد تا از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خود را با اشتياق درمعرض زجر و درد و عذاب قرار دهد. براي شخصي که به انحراف مازوخيسم فيزيولوژيکي مبتلاست، درد مفهوم خود را از دست داده و حتي لذت و شعف ميشود. مبتلايان به اين نوع مازوخيسم که تعدادشان از مبتلايان به دو نوع ديگر بيشتر است، از آزارهاي بدني مانند شکنجه، پاره شدن پوست و گوشت و يا سوختن بدنشان لذت مي برند و چنانچه اقدامي براي درمان آنها صورت نگيرد، سرانجام خود را هلاک خواهند ساخت. ارضاي تمايلات مازوخيستي به وسيله حواس لامسه شخص مبتلا به مازوخيست فيزيولوژيکي، ابتدا به وسيلهي حس بويايي و چشايي خود، لبهاي شريک جنسياش را به طور عادي ميبويد و با زبان آنها را لمس ميکند، ولي بتدريج وارد مرز اعمال انحرافي ميشود و به بوييدن مواضع جنسي و مزه کردن آنها و حتي خوردن فضولات بدن شريک جنسي خود ميپردازد. ارضاي تمايلات مازوخيستي به وسيله حواس بينايي و شنوايي شخص مازوخيست ميل شديدي به مشاهدهي اعضاي لخت بدن شريک جنسياش دارد و از شنيدن حرفهاي اهانتآميز و فحشهاي رکيک در هنگام آميزش جنسي لذت ميبرد. در واقع همانقدر که مبتلا به انحراف ساديسم از اداي کلمات توهينآميز لذت ميبرد، مبتلا به مازوخيسم از شنيدن اين کلمات به شعف رواني ميرسد نويسنده: دکتر مسعود انصاري موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید