اين همان منطق بسيار عوامانه اى است که در هر عصر و زمان از ناحيه افراد خود خواه و بخيل مطرح مى شود که مى گويند: اگر فلانى فقير است لابد کارى کرده که خدا مى خواهد فقير بماند، و اگر ما غنى هستيم لابد عملى انجام داده ايم که مشمول لطف خدا شده ايم، بنا بر اين نه فقر آنها و نه غناى ما هيچکدام بى حکمت نيست !!! غافل از اينکه جهان ميدان آزمايش و امتحان است، خداوند يکى را با تنگدستى آزمايش ميکند، و ديگرى را با غنا و ثروت، و گاه يک انسان را در دو زمان با اين دو در بوته امتحان قرار ميدهد که آيا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزارى را بجا مى آورد؟ يا همه را زير پا مى گذارد؟ و به هنگام غنا از آنچه در اختيار دارد در راه او انفاق ميکند يا نه؟ اين درست به آن مى ماند که افرادى بگويند چه ضرورتى دارد که ما درس بخوانيم و يا ديگرى را درس بدهيم؟ اگر خدا ميخواست به همه ما علم مى داد تا هيچکس نياز به فرا گرفتن علم نداشته باشد، آيا هيچ عاقلى اين منطق را مى پذيرد؟ منبع: تفسير نمونه ذيل آيه 47 سوره يس
نظر خودتان را ارسال کنید