باسلام خدمت شما پرسشگر محترم «وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَيْطانٍ رَجيمٍ * إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبينٌ؛[حجر/??و??] و آن را از هر شيطان رانده شده اى حفظ کرديم * مگر آن کس که استراق سمع کند (و دزدانه گوش فرا دهد) که «شهاب مبين» او را تعقيب مى کند (و مى راند)» ?- بعضى مانند نويسنده تفسير فى ظلال به راحتى از اين آيات و مانند آن گذشته و به عنوان اينکه اينها حقايقى است که درک آن براى ما ممکن نيست و بايد به آنچه در عمل واقعى ما در اين زندگى مؤثر است بپردازيم به تفسير اجمالى قناعت کرده، و از توضيح و تبيين اين مساله صرف نظر نموده است. او چنين مى نويسد: شيطان چيست؟ و چگونه مى خواهد استراق سمع کند؟ و چه چيز را استراق مى کند؟ همه اينها از غيبهاى الهى است که از خلال نصوص نمى توان به آن دست يافت، و پرداختن به آن نتيجه اى ندارد، زيرا بر عقيده ما چيزى نمى افزايد، و جز اشتغال فکر انسان به امرى که به او ارتباط خاصى ندارد و او را از انجام عمل حقيقيش در اين زندگى باز مى دارد ثمره اى نخواهد داشت، به علاوه درک تازه اى نسبت به حقيقت جديدى به ما نمى دهد! ?- جمع قابل توجهى از مفسران، مخصوصا مفسران پيشين، اصرار دارند که معنى ظاهرى آيات را کاملا حفظ کنند: سماء اشاره به همين آسمان است، و شهاب اشاره به همين شهاب است (همين سنگريزه هاى سرگردانى است که در اين فضاى بيکران در گردشند و گاه گاه که در حوزه جاذبه زمين قرار مى گيرند و به سوى زمين کشيده مى شوند و بر اثر سرعت برخورد با امواج هوا، داغ و سوزان و شعله ور و خاکستر مى شوند). و شيطان همان موجودات خبيثه متمردند که مى خواهند به آسمانها بروند و گوشه اى از اخبار اين عالم ما که در آسمانها منعکس است، از طريق استراق سمع (گوش دادن مخفيانه) در يابند، و به دوستان خود در زمين برسانند، ولى شهابها همچون تير به سوى آنها پرتاب مى شوند و آنها را از رسيدن به اين هدف باز مى دارند. ?- جمعى ديگر از مفسران مانند مفسر عاليقدر مؤلف الميزان و طنطاوى در تفسير الجواهر تعبيرات آيات فوق را از قبيل تشبيه و کنايه و ذکر امثال و به اصطلاح بيان سمبوليک دانسته، و اين تشبيه و کنايه را به صورتهاى گوناگونى بيان داشته اند: الف: در تفسير الميزان چنين مى خوانيم: منظور از آسمان که جايگاه فرشتگان است، يک عالم ملکوتى و ما وراء طبيعى است، که از اين جهان محسوس، برتر و بالاتر است، و منظور از نزديک شدن شياطين به اين آسمان براى استراق سمع و پرتاب کردن شهب به آنها آنست که آنها مى خواهند به جهان فرشتگان نزديک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آينده آگاهى يابند، ولى آنها شياطين را با انوار معنوى ملکوتى که تاب تحمل آن را ندارند مى رانند. ب: طنطاوى در تفسير معروف خود، گاه مى گويد: آن گروه از دانشمندان حيله گر و رياکار و مردم عوامى که از آنها پيروى مى کنند شايستگى و اهليت آن را ندارند که از عجائب آسمانها و شگفتيهاى عالم بالا و کرات بى کرانش و نظم و حسابى که بر آنها حکومت مى کند، آگاه شوند، خداوند اين علم و دانش را از آنها ممنوع ساخته، و اين آسمان پر ستاره زيبا و مزين را با آن همه اسرارش در اختيار کسانى گذاشته که عقل و هوش و اخلاص و ايمان دارند. طبيعى است که گروه اول از نفوذ در اسرار اين آسمان منع مى شوند، و هر شيطان رانده شده درگاه الهى، خواه از جنس بشر باشد يا غير بشر، حق وصول به اين حقايق را ندارد، و هر گاه به آن نزديک شود رانده و مطرود مى گردد، اين گونه افراد ممکن است سالها زندگى کنند و بعد بميرند ولى هرگز به اين اسرار، دست نيابند، آنها چشمهاى باز دارند و ليکن چشم آنها قدرت ديد اين حقايق را ندارد، مگر نه اين است که علم را جز عاشقانش و جمال را جز عارفانش درک نمى کنند و نمى بينند ج: بعضى ديگر گفته اند که اکتشافات اخير نشان داده که يک سلسله امواج نيرومند راديويى از فضاهاى دور دست، مرتبا پخش مى شود که مى توان آنها را در کره زمين با دستگاههاى گيرنده مخصوص به خوبى گرفت، هيچکس بدرستى نمى داند سرچشمه اين امواج فوق العاده نيرومند کجاست؟ ولى دانشمندان مى گويند احتمال قوى دارد که در کرات دور دست آسمانى موجودات زنده فراوانى هستند که از نظر تمدن از ما بسيار پيشرفته ترند و به همين دليل مى خواهند اخبارشان را در جهان پخش کنند و در آن اخبار مسائلى است که براى ما تازگى دارد، موجوداتى که آنها را پرى مى ناميم مى کوشند، از اين امواج استفاده کنند، ولى اشعه نيرومندى آنها را بدور مى راند. نتيجه بحث: ?- ممکن است منظور از آسمان در اينجا کنايه از مقام قرب خدا بوده باشد همانگونه که در آيه ?? سوره فاطر مى خوانيم «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ؛ سخنان پاکيزه به سوى او بالا مى روند و عمل صالح را ترفيع مى دهد». روشن است که اعمال صالح و سخنان پاکيزه چيزى نيستند که به سوى اين آسمان بالا روند بلکه به سوى مقام قرب خدا پيش مى روند و عظمت و رفعت معنوى مى يابند. ?- نجوم (ستارگان) نيز يک مفهوم مادى دارد که همين ستارگانى هستند که در آسمان ديده مى شوند، و يک مفهوم معنوى که اشاره به دانشمندان و شخصيتهايى است که روشنى بخش جوامع انسانى هستند، و همان گونه که مردم راه خود را در شبهاى تاريک در بيابانها و بر صفحه اقيانوسها بوسيله ستارگان پيدا مى کنند، توده هاى جمعيت در اجتماعات انسانى نيز راه زندگى و سعادت و حيات را به کمک اين دانشمندان و رهبران آگاه و با ايمان مى يابند. براي آگاهي بيشتر ر.ک : تفسير نمونه، آية الله ناصر مکارم شيرازى و همکاران، ج?، ص ???ـ???.
نظر خودتان را ارسال کنید