سلام وقت شما بخير ازل يعني بي ابتدا بودن و ابد يعني بي انتها بودن. در مورد موجود زماني(موجد مادي) ازلي بودن يعني ابتداي زماني نداشتن و ابدي بودن يعني انتهاي زماني نداشتند. اما در مورد موجود مجرد و غير مادي که فراتر از افق زمان است. ازلي بودن يعني ابتدا نداشتن در وجود و به عبارت ديگر يعني حادث نبودن. يعني مخلوق نبودن و ابدي بود براي موجود مجرد يعني بي انتها بودن در وجود. يعني فناناپذيري بودن. از نظر حکماي صدرايي عالم ماده از نظر زماني ازلي و ابدي است ولي حوادث زماني ابتدا و انتها دارند لذا قيامت انتهاي اين عالم فعلي است و با قيامت صورت عالم فرو مي ريزد نه ماده آن فلذا بعد از قيامت باز عالمي ديگر برپا مي شود و اين روند همواره بوده و خواهد بود. اما درعين اينکه کل عالم ماده- که يک واحد سيال است- ازلي و ابدي زماني است(قديم زماني است) ولي حادث ذاتي است و ممکن است الوجود است و محتاج به علت است. اما مجردات همگي قديم زماني هستند. مجرد فراتر از زمان است پس اگر موجود مجرد نسبت به عالم ماده سنجيده شود گفته مي شود که تا زمان بوده مجردات نيز بوده اند و در واقع خود عالم ماده در کليت خويش امري موجرد است و ماده اعتبار عقل است. بنابراين مجردات قديم زماني هستند ولي حادث ذاتيند و تنها خداست که ازلي ذاتي است وهمه مجردات ابدي ذايتند. پس مراد از «خالدين فيها ابدا» يا به معني ابديت ذاتي است نه زماني- که البته هر ابدي ذاتي ابدي زماني نيز خواهد بود- و يا مراد ابدي زماني است. يعني تا زمان در دنيا هست، کافران نيز در جهنم خواهند بود و زمان دنيا ابدي است و زمان پايان ندارد. امور زماني حادث زمانيند ولي خود زمان قديم زماني و حادث ذاتي است. و دليل اينکه عالم ماده و زمان ازلي و ابدي زماني(قديم زماني است) اين است که عالم ماده فعل خداست و فعل خدا معلول خداست و خدا عليت تامه فعل خود است. پس وجود عالم ماده نمي تواند منفک از وجود خدا باشد. معناي اينکه بگوييم خدا بود و هنوز عالم ماده نبود اين است که تخلف معلول از علت ممکن است و اين خلاف ضرورت است معلول از علت تامه خود تخلف نمي کند و ملازم اوست اگر چه از حيث رتبه وجود علت مقدم بر معلول است و مراد از تقدم علت بر معلول تقدم زماني نيست. با اين بيان ساير روايات و آياتي که کلمات مربوط به زمان را در امور مجرده بکار برده اند نيز قابل توجيه فلسفي خواهند بود و البته فهم اين لطايف حکمي محتاج به ساليان درازي تلمذ و تحقيق در وادي فلسفه است و کمتر مي توان اين مطالب حکمي را در کتب غيرتخصصي پيدا نمود حتي در تفاسير نيز به اين گونه از مباحث پرداخته نمي شود.
نظر خودتان را ارسال کنید