سلام غيبت گناه کبيره اي است که نسبت به مومنان معنا مي يابد. چون مومن، مومن ديگر را برادر خويش مي داند، به همين دليل هرگز نمي پسندد که عيب او، هر چند حقيقي و واقعي، مورد توجه ديگران قرار بگيرد. همانگونه که اعضاي يک خانواده، عيب يکديگر را مي پوشانند و آبروي هم را مورد محافظت قرار مي دهند. اما در مقاطعي مصلحت هاي بزرگتري وجود دارد که انسان به ناچار بايد عيب واقعي را بازگو کند. همانگونه که مثلا مصلحت درمان سبب مي شود يک مادر، عيب فرزند خويش را در نزد دکتر توضيح دهد. که اين موارد مصلحت بايد با دقت محل تامل قرار گيرد تا مبادا در جايي بيهوده، آسيبي به برادر ديني خود برسانيم. «به طور کلى هر موردى که مصلحت غيبت کردن، از مفسده هتک احترام مؤمن بيشتر باشد»[?] يا اينکه اگر کسي حرمت هاي ايماني را شکسته و از خانواده مومنان خارج شده و به همين جهت ديگر حرمتي ندارد تا حفظ شود. و در نتيجه غيبتش مجاز مي شود. بنابراين موارد جواز غيبت در دو دسته کلي جاي مي گيرند: يا مومن براي خود حرمتي باقي نگذاشته که لازم باشد آن را حفظ کنيم! يا اينکه مصلحت مهم تري از پوشاند عيبش پيش آمده و اين دو دسته را بعضي از علما جزئي تر و روشن تر بيان کرده اند: ?-دادخواهي: اگر انسان براى دادخواهى نزد کسى که مى تواند حق او را بگيرد از ديگرى که بر او ظلم نموده، تظلّم و دادخواهى کند به گونه اى که مستلزم ذکر نام او باشد اشکال ندارد. بنابراين اگرغيبت ظالم، باعث رفع ظلم شود (شنونده، قاضي يا شخصي باشد که بتواند مثلا با نصيحت ظالم رفع ظلم کند) اشکال ندارد. ?-غيبت فاسق: غيبت کردن از کسى که فسقش آشکار باشد اشکالي ندارد. مثل اين که ظرف شراب را آشکارا در خيابان و بازار به دست گرفته، بياشامد، يا اينکه کسى پرده حيا را انداخته، در حضور مردم بي محابا به گناه اقدام مي کند، مثلاً کسى که ريش تراش است بگوييم ريش تراش است. امام صادق (ع)مي فرمايد: هرگاه فاسق به فسق خود تظاهر نمايد احترامي ندارد وغيبت او جايز است.[?] ?-بي اثر کردن شهادت غلط : هنگامى که انسان ببيند شخص فاسقى در دادگاه بر امرى شهادت مى دهد يا روايتى نقل مى کند، براى حفظ حقوق مسلمانان و احکام شرع بايد هر چه درباره او مى داند، بيان کند. ?- براي مشورت: هرگاه مسلمانى با کسى در خصوص معامله اى يا شناخت شخص ديگرى مشورت نمود، و طرف مشورت، عيبى از شخص مى داند که اگر نگويد معامله صورت مى گيرد و مسلمان به ضرر مى افتد يا اين که امرى تحقق مى يابد (مانند ازدواج) که مشورت کننده لطمه جبران ناپذيرى مى بيند، ذکر آن عيب مانعى ندارد.[?] ?- نهي از منکر: غيبت کردن به قصد نهى از منکر، با شرايط آن مانعى ندارد؛ به اين معنا که هر گاه منکرى را از مسلمانى ببيند و بداند اگر غيبتش را بکند، آن را ترک مى کند جايز است، ولى اگر احتمال بدهد بدون غيبت نيز آن را ترک مي کند، ذکر آن عيب جايز نيست. البته اگر مفسده هتک آبروى مسلمان، بيشتر از مفسده منکرى که مشغول آن است باشد، غيبت کردنش جايز نيست، هر چند يقين داشته باشد که به واسطه غيبت کردن، آن گناه را ترک خواهد کرد. ?- عيب مشهور: ذکر کردن کسى به عيب و نقصى که به آن مشهور و نشانه اش شده است مانند احول (چشم چپ) و اعرج (شل)، ليکن در صورتى که قصد عيب جويى نداشته و فقط به منظور معرفى و شناساندن شخص باشد و طرف از ذکر اين القاب ناراحت نباشد. در غير اين صورت بايد از اين القاب استفاده نکند چون موجب رنجش و آزار برادر دينى مى شود. ?-ردّ جايگاه دروغين: غيبت کسي که ادعايي به دروغ مطرح مي کند. مانند رد کردن کسى که به دروغ ادعاى نسبت فرزندي با ديگري مي کند، زيرا مصلحت حفظ انساب و خانواده ها، مقدّم بر مفسده هتک ادعا کننده است. [?]. آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب، گناهان کبيره، ج ?، ص ???. [?]. وسايل الشيعه ج ?ص???. [?]. آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب، گناهان کبيره، ج ?، ص ???. موفق باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید