سلام وقت شما بخیر
نشانہ ھــــــــــای مومن
۱. پرهیزکاری درخلوت
۲. صدقه دادن درزمان تنگدستی
۳. صبرو درهنگام مصیبت
۴. بردباری درهنگام.خشم
۵. راست گفتن به هنگام ترس
امام سجاد (ع) فرمودند
«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ. نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: پرهيزكارى در خلوت و صدقه دادن در تنگدستى و شكيبایى در ناگوارى و بردبارى در حال خشم و راست گفتن به هنگام ترس
#مؤمن پنج نشانه دارد
اوّل «الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کناره گیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در حضور مردم معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند خوب است، امّا این ترک گناه در حضور مردم، گویای این نیست که این فرد به اصطلاح ایمان قوی داشته باشد. اگر در جایی که جز خدا کسی نبود، گناه را ترک کرد، آنجا معلوم می شود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و چون جز خدا هیچ کس را حاضر و ناظر نمی بیند و خودش را در محضر الهی می بیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.
دوم «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ»؛ وقتی #مؤمن تنگ دست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق می کند و صدقه می دهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمی شود. اگر آنجایی که می بینی از تو کم می شود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد.
سوم «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، آنگاه که مصیبتی متوجّه مؤمن می شود، صبر می کند، تحمّل می کند و نعوذ بالله زبان به شکایت از خداوند نمی گشاید. این صبر، نشان می دهد که رابطه اش باخدا رابطه ای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، این عمل ارزشمند است.
چهارم «وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آن گاه که نیروی خشمش برانگیخته می شود و عصبانی می شود، خودش را کنترل می کند و این حلم و بردباری، ایمان او را نشان می دهد. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را می گیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانه های مؤمن بود
پنجم «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»، معمولاً کسانی که مبتلا به دروغگویی می شوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر. ریشه دروغگویی، این دو هستند. شخص چون می ترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ می گوید. مثلاً مشتری آمده، برای آن که نکند از دستش بدهد به او دروغ می گوید، از ترس این که منفعتی را از دست بدهد دروغ می گوید، یا از آن طرف، از این که ضرری متوجّه اش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ می باشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّه اش شود، بازهم راست می گوید.
لذا حضرت پنج مورد از نشانه های خیلی مهمّ مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً دارای این خصلت ها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است
منبع
بحار الانوار، ج ۶۴ص293
نظر خودتان را ارسال کنید