اين چيزى که راجع به نقش هنر گفتيد، کاملاً درست است. هنر، زبان رسايى براى همهى موضوعات و بخصوص موضوعات پيچيدهيى مثل انقلاب است. خوب است که من الان در ادامهى آن پاسخى که به سؤال اين دختر عزيزمان در ابتداى جلسه دادم، عرض بکنم که هرچه امثال من دربارهى انقلاب بگوييم، نخواهيم توانست آن حقيقت عظيم را تشريح کنيم؛ مگر اين که زبان هنر وارد ميدان بشود. زبانِ هنر است که مىتواند حوادث عظيم را تبيين و تشريح کند و ذهنها را روشن نمايد. بنابراين، همان طور که اشاره کرديد، کاملاً درست است؛ هنر چنين نقشى را دارد. البته قبل از پيروزى انقلاب، در دوران مبارزات پانزده ساله، متأسفانه «هنر» وارد اين ميدان نبود، مگر خيلى بندرت. گاهى شعرهاى خوبى گفته مىشد که در روشنگرى ذهنها اثر داشت. اين اواخر - شايد سالهاى دههى پنجاه - بعضى از نمايشنامهها و هنرهاى نمايشى هم تقريباً وارد ميدان شدند، اما خيلى کم و بندرت. مثلاً در تهران نمايشنامهى «ابوذر» را روى صحنه آوردند؛ در مشهد نمايشنامهى «باران» را جوانان خوبى بودند که روى صحنه آوردند - که الان هم در زمينههاى هنر فعالند - اما خيلى کم بود. غرض، هنر نقش زيادى در آن زمان نداشت. متأسفانه در رژيم گذشته - که آن پانزده سال دوران مبارزات هم در همان سالهاست - هنر در قبضهى صاحبان قدرت بود و حقيقتاً به انحطاطى دچار شده بود و در ميدان نبود؛ ليکن از لحظهى پيروزى انقلاب، هنر به ميدان آمد؛ از دو جا هم آمد؛ عمدتاً از طريق استعدادهاى هنرى نوظهور - يعنى جوانان - بود. شما الان ببينيد در ميان اين هنرمندان معروفى که ما داريم، خيليشان جوانان بعد از انقلابند. اينها کسانى هستند که يا در جبهههاى جنگ، يا در صحنههاى انقلاب، با يک ايمانى، يک خودباورى پيدا کردند و به سمتى کشيده شدند؛ مثلاً دوربينى دستشان گرفتند و براى عکسبردارى به جبههها رفتند. اين کارها اينها را به سمت هنر کشاند؛ و همين طور بقيهى هنرها. غالباً جوانان بودند که از اول انقلاب شروع کردند؛ بعضى هم از هنرمندان دورهى قبل از انقلاب بودند که اينها به انقلاب پاسخ دادند؛ خيلى هم متأسفانه پاسخى ندادند، رفتند کنارى نشستند و هنرشان را در خدمت انقلاب قرار ندادند. در مجموع، از اول انقلاب تا امروز که بيست سال مىگذرد، هنر نقش زيادى داشته و در عرصههاى مختلف، انواع هنرها - نه فقط هنرهاى نمايشى، يا هنر شعر، بلکه انواع هنرها - وارد ميدان شدند و کارهاى برجسته و بزرگى انجام دادند و هنرمندان جوان پرورش پيدا کردند. اما اين که شما مىپرسيد من نظرم نسبت به وضع کنونى هنر چيست، بايد بگويم که اگر امروز را با قبل از انقلاب مقايسه کنيد، ما خيلى وضعمان خوب است؛ برجستگى هم داريم. اما اگر با آنچه که بايد باشيم، مقايسه کنيم، نه، عقبيم؛ من صريحاً اعتقاد دارم که عقبيم. ما هنوز در زمينهى قصهنويسى، در زمينهى شعر، در زمينهى هنرهاى نمايشى - يعنى سينما و تئاتر - کاستيهاى زيادى داريم؛ کارهاى نشدهى فراوانى داريم و انسان ناشيگريهاى متعددى را مشاهده مىکند. من اميدوارم کسانى که در رشتههاى هنرى فعالند، همان خودباورى را که ما در عرصههاى ديگر انقلاب در جاهايى مشاهده کرديم و دنيا را به خودش متوجه کرد - در زمينهى صنعت، در زمينهى صنايع نظامى، در زمينههاى علمى، واقعاً ما کارهايى کردهايم که دنيا متوجه آنها شده است - در زمينهى هنر هم بلکه بتوانيم انشاءالله کارهايى بکنيم که شاخصهى ملت بزرگ ايران و انقلاب بزرگمان باشد؛ اين اميد را من دارم.
نظر خودتان را ارسال کنید