باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
شيخى گرى، نوعى انشعاب از تشيع است که در قرن دوازدهم هجرى پديد آمد. بنيان گذار آن شيخ احمد احسائى است. وى که در زمان فتحعلى شاه در کربلا مى زيست، ذاتا مرد تيزهوش و زبان دارى بوده و شاگردان زيادى هم داشت که در ايران و عراق و جنوب عربستان بسيار معروف شدند.
شيخ احمد احسائى، از آنجا که هم به تشيع دلبستگى داشت و هم به فلسفه يونان و نمى توانست از يکى بريده و به ديگرى بپيوندد، راهى تازه و چاره اى نو انديشيد و سرانجام تغييرات و دگرگونى هايى در تشيع پديد آورد و آن را در قالب هايى عنوان نمود که باعث خشم شيعيان گرديد. بعضى از ديدگاه هاى منسوب به او و طرفدارانش چنين است:
1. آفريننده اين جهان امامان بوده و روزى دهنده و گرداننده نيز آنها هستند و خدا رشته کارها را به دست آنان سپرده است.
2. پيامبر (صلي الله عليه و آله) چون به معراج رفت در گذشتن از کره آب، «عنصر آبى» و در گذشتن از کره باد، «عنصر هوايى» و در گذشتن از کره آتش «عنصر آتشى» خود را انداخت تا بتواند از تن و چارچوب مادى به درآيد و رها گردد و قادر باشد از کره هاى آسمانى بگذرد.
3. انسان در معاد با جسم و عنصر ظاهر نمى شود؛ بلکه در قالب «هور قليائى» دوباره جان مى گيرد.
4. انسان دو جسم و دو جسد دارد:
الف. نخست جسدى است که از عناصر زمانى آب، خاک، هوا و آتش ترکيب شده است. گاهى مانند لباس آن را مى پوشد و گاهى درمى آورد. هيچ گونه لذت و رنج، طاعت و معصيت به او نسبت داده نمى شود ؛ در هنگام مرگ اين لباس را وامى گذارد.
ب. جسد هور قليائى يا برزخى، همان طينت انسان و واسط بين عالم ملک و ملکوت است و پس از مرگ در قبر مرده، باقى مى ماند. اما هنگام نفخ صور اول (نفخ اماته) روح از آن جدا مى شود و هنگام صور دوم (نفخ احياء) دوباره روح به آن باز مى گردد. پس روح انسان در قيامت با همين جسد هور قليائى، بازخواهد گشت و حساب پس خواهد داد و داخل بهشت يا دوزخ خواهد شد.1
5. اصول دين چهار اصل است: توحيد، نبوت، امامت و اعتقاد به «رکن رابع».
6. واژه «امام» به مفهوم پيشواى شيعه کامل و «رکن رابع» است. زمين هرگز از وجود امام و حجّت خالى نيست تا آنکه خود امام «يعنى حضرت صاحب(عج )» ظاهر شود. از اين رو به کار بردن اصطلاح امام و حجّت، بر «شيعى کامل»، اشکالى ندارد و مهم آن است که در هر عصرى و زمانى، عادلانى خواهند آمد که وظيفه شان دفاع از دين و ارشاد خلايق است.
7. مقصود از امام زمان در روايات، حضرت صاحب الامر(عج ) نيست؛ بلکه مقصود «شيعه کل» و يا «رکن رابع» است که همان حجت هاى خداوند بر خلق و واسطه هايى ميان امام غايب و خلق هستند2.
برخى برآنند که منشأ اکثر آراى نادرست و غلوآميز شيخيه؛ سيد کاظم رشتى شاگرد شيخ احمد احسايى است و شيخ به آنها اعتقاد نداشته است.3
پي نوشت ها
1. جهت آگاهى بيشتر در رابطه با جسم اول و دوم نيز بنگريد : رضا برنجکار، آشنايى با فرق و مذاهب اسلامى، ص 174 و 175.
2. در اين باب نگا: مدرس چهاردهى، شيخيگرى، بابيگرى، کتابفروشى فروغى تهران، بى تا ؛ مجموع کتاب و تاريخ جامع بهائيت نوماسونى ، بهرام انواسيبابى، انتشارات سخن، تهران، چاپ پنجم 1374 صص 24 – 68، فصل دوم.
3. سيد محسن الامين، اعيان الشيعه، ج 2، ص 590.
نظر خودتان را ارسال کنید