سلام عليکم
سوالتان واضح نیست و معلوم نیست بالاخره پدر راضی بوده است یا نه؟ (گاهی در این موارد شخص با اینکه شاید اگر به خودش باشد چنین کاری نمی کند و چنین اجازه ای نمی دهد با توجه به مصالحی راضی می شود که این رضایت معاملی کافی است مثلا شخصی به خاطر ثبت نام فرزندش در دانشگاه مجبور می شود ماشین خود را که خیلی دوست دارد بفروشد، این شخص به این معامله راضی نیست اما این عدم رضایت باعث بطلان معامله نیست زیرا فعلا به خاطر مشکلی که دارد تصمیم می گیرد ماشین خود را علی رغم میل باطنی بفروشد که آن مشکل اهمّ حل گردد. حالا پدر شما هم اگر نهایتا با توجه به شرائط پیرامونی بالاخره خودش تصمیم گرفت که به برادر شما اجازه بدهد مثل همان صاحب ماشینی که ماشین خود را بالاخره فروخت، اینجا نمی توان گفت که رضایت نداشته بله اگر مجبور شد به این معنا که قلبا راضی نبود و حتی رضایت معاملی هم نداشت و برادر شما بدون در نظر گرفتن نظر او با زور و اجبار درخت ها را کاشت مساله متفاوت می شود) با توجه به این توضیح:
مسئله دو فرض دارد که یک فرض آن همین است که واقعا پدر راضی نبوده است در این فرض جواب مساله این است:
اگر پدر اجازه چنين کاري را نداده و به اجبار بوده است، پسر حق کاشت نداشته و بايد درختان را جمع نمايد و پدر می تواند از برادر شما که غاصب است مطالبۀ قطع و خارج کردن درختان را بنماید و اگر برادر شما حاضر به جمع آوری درختان خود نشد، با مراجعه به محاکم صالحه قطع نماید. (1)
1. استفتائات امام خمینی ج8 ص217 موجود در:
http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_122850/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%AA...
نظر خودتان را ارسال کنید