باسلام خدمت شما پرسشگر محترم پاسخ سوال اول: امام در زمان خلافتش ضمن نامهاي به «عثمان بن حنيف» فرماندار بصره نوشت: «بلي کانت في ايدينا فدک من کل ما اظلته السماء فشحّت عليها نفوس قوم و سخت عنها نفوس قوم آخرين...؛(1) آري از آن چه آسمان بر آن سايه افکنده است، «فدک» در دست ما بود. مردمي بر آن بخل ورزيدند و مردمي سخاوتمندانه از آن چشمپوشي کردند.» از کلام حضرت فهميده ميشود که «فدک» در زمان خلافت اميرمؤمنان(ع) پس گرفته نشد و در دست فرزندان حضرت زهرا(س) قرار نگرفت. حال چرا حضرت آن را به صاحبان اصلياش نداد، دو نوع ميتوان پاسخ داد: 1 – امام در جريان بيعت و آغاز زمامداريش، به برگرداندن حقوق و اموال (که در دورة حاکمان پيش غصب شده بود) اصرار ورزيد و بسيار تأکيد کرد. حال پس از رسيدن به قدرت، اگر «فدک» را پس ميگرفت، به ذهن برخي خطور ميکرد آن همه اصرار براي خودش بود! امام نخواست کاري کند که ديگران دربارهاش اين گونه قضاوت کنند و دربارة حضرت بگويند: اعلان پس گرفتن اموال غصب شده و رد آن به صاحبان، مقدمه براي به دست آوردن باغي بود که در زمان خلفا مورد دعوا و گفتگو بود؛ يعني بگويند: براي اين که فدک را تصرف نمايد، پس گيري زمينها و مزارعي را که توسط عثمان بخشيده شده بود، عنوان کرد. براي اين که دشمنان اين گونه قضاوت نکنند و خردهگيري ننمايند، امام با بزرگواري از کنار اين حق گذشت و از آن سخني به ميان نياورد؛ تا به مردم بفهماند حکومت علوي براي احقاق حقوق مردم تلاش ميکند. اگر امام زمامداري را پذيرفت، براي ياري رساندن به مظلومان و محرومان است،نه براي منافع شخصي. طبيعي است فرزندان فاطمه (س) نيز به اين عمل راضي بودند. نظير اين سخن از امام موسي بن جعفر (ع) نقل شده است. حضرت در پاسخ به اين سؤال که چرا امام علي (ع) در دورة زمامداريش فدک را تصرف نکرد، فرمود: «لأنا أهل البيت لا يؤخذلنا حقوقنا ممَّن ظلمنا إلا هو و نحن اولياء المؤمنين إنّما نحکم لهم و نأخذ حقوقهم ممَّن ظلمهم و لا نأخذ لانفسنا؛(2) چون ما اهل بيت پيامبر چنين خصوصيتي داريم که حقوقمان را از کساني که به ما ستم کردهاند، جز خدا نميستاند؛ ما اولياي مؤمنان هستيم. به نفع آنان فرمان ميرانيم و حقوق آنان را از کساني که به آنان ستم روا داشتهاند، ميستانيم، ولي براي خود در اين راه تلاشي نميکنيم.» از سخن امام کاظم (ع) به دست ميآيد که امامان و رهبران الهي همواره براي احياي حقوق مردم تلاش ميکنند؛ اما در مورد حقوق شخصي که ربطي به حقوق مردم نداشته باشد، اقدامي نميکنند و کريمانه از کنار آن ميگذرند. پس نگرفتن فدک در دوره زمامداري امام علي(ع) از همين قبيل است.(3) 2 – برخي از عالمان ديني همانند مرحوم سلطان الواعظين شيرازي در کتاب شبهاي پيشاور ميگويند: به جهت اوضاع خاصي که در زمان زمامداري امام علي(ع) بر جامعة اسلامي حاکم بود، حضرت قدرت پس گيري فدک را نداشت. توضيح: امام در شرايطي حکومت را در دست گرفت که مردم از سياستهاي عثمان ناخرسند بودند؛ ولي نسبت به سياستهاي دو خليفة پيشين به ويژه سياستهاي عمر رضايت داشتند. سياستها و سنتهاي عمر، در جامعة اسلامي آن زمان ريشه دوانده بود. مردم حاضر نميشدند از آن سنتها و سياستها دست بردارند. ابن ابي الحديد در اين باره مينويسد: در زمان زمامداري امام علي(ع) در کوفه مردم تجمع کردند و از حضرت خواستند فردي را به عنوان امام جماعت نماز «تراويح»(4) منصوب کند، تا در شبهاي ماه رمضان نمازهاي مستحبي را با او به جماعت برگزار نمايند. حضرت به آنان گوشزد نمود اين کار بدعت و برخلاف سنت رسول (ص) است. پيامبر «به جماعت خواندن نمازهاي مستحبي» را منع کرده است. آنان بدون توجه به رهنمود حضرت، يکي را به عنوان امام جماعت برگزيدند و نماز تراويح را برگزار کردند. خبر به گوش حضرت علي(ع) رسيد و براي نهي از منکر ، فرزندش حسن مجتبي (ع) را فرستاد و با آنان در اين باره سخن گفت. آن عده وقتي ديدند حکومت علوي در پي جلوگيري از اين کار برآمده است، فرياد زدند: اي واي، سنت عمر را ميخواهند نابود کنند.(5) با وجودي که امام علي(ع) مردم را آگاه نمود که در زمان پيامبر (ص) چنين نمازي متداول نبود، و اين نماز در زمان عمر بنا نهاده شد و رسول خدا اجازه نداد نمازهاي مستحبي به جماعت خوانده شود،مردم حاضر نشدند از سنت عمر چشم پوشي نمايند و تابع فرمان امام علي(ع) باشند. بنابراين چگونه حضرت ميتوانست فدک را به فرزندان فاطمه(س) پس بدهد؟ از سياستهاي ابوبکر و عمر اين بود که فدک از دست حضرت زهرا(س) و فرزندانش جدا باشد. حال اگر حضرت علي(ع) فدک را ميگرفت،فرياد سر ميدادند که اي واي،علي برخلاف سياست عمر عمل ميکند! نيز حضرت را متهم ميکردند که غاصب است! حضرت با وجود چنين اوضاعي نميتوانست فدک را پس بگيرد.(6) پينوشتها: 1- نهج البلاغه، صبحي صالح، نامه 45. 2 – علل الشرايع، صدوق، باب العلل التي مِن أجلها ترک فدکاً. 3- ترجمة گويا و شرح فشرده نهج البلاغه،ج3، ص 445 و 446. 4- نماز تراويح نمازي است که اهل سنت به عنوان نماز مستحبي در شبهاي ماه رمضان به صورت جماعت به جا ميآورند و هر شب يک جزء قرآن را در آن مي خوانند و اين شيوه و سنتي است که از عمر، خليفة دوم بر جاي مانده است. 5- شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ،ج12، ص 282. 6- سلطان الواعظين شيرازي، شبهاي پيشاور، ص 710.
نظر خودتان را ارسال کنید