براي پاسخ به سؤال فوق لازم است نكات ذيل بيان گردد:
الف) چند همسري كه از دير باز تاكنون در جوامع مختلف هميشه وجود داشته كه بصورتهاي گوناگوني ظهور و بروز داشته است. اولين صورت چند همسري، نوعي كمونيسم جنسي است كه در آثار افلاطون و عمل ماركسيست هاي افراطي در آغاز جنبش ماركسيستي مشاهده شده است، ولي از آنجا كه اين نظريه موجب برانداختن نهاد خانواده مي شود، نزد همگان مردود و حتي از جانب طرفداران آن بزودي ممنوع اعلام گرديد. صورت دوم چند همسري، چند شوهري است. اين نظريه هم جز آنكه از باب جدل در برابر نظرية چند زني از آن سخن رود طرفدار جدي ندارد، چرا كه از يك سو با طبيعت و فطرت عفيفانة زن ناسازگار است و از سويي ديگر موجب گم شدن نسب فرزندان مي گردد و از سوي سوم چه بسا بيماريهايي را براي زن و از طريق او براي مردان پديد مي آورد. صورت عموم چند همسري، چند زني است كه رايج ترين صورت چند همسري در طول تاريخ بوده است. اسلام، اگر چه اين صورت را پذيرفته ولي آن را هم مشروط به رعايت عدالت در حقوق واجب همسران است و ثانياً تعداد همسران دائم همزمان محدود به چهار نفر است. برخي از نكته هايي كه براي چنين تشريعي مي توان ذكر كرد به قرار زير است:
1. چند همسري يك ضرورت اجتماعي است، مخالف با طبيعت مردان نيست (برخلاف چند شوهري كه مخالف طبيعت زنانه است) چه بسا حوادث طبيعي و اجتماعي آن را بصورت يك امر اضطراري درآورد.
2. چند همسري راهي براي استيفاي حق ازدواج توسط زنان. چند همسري ظاهراً امتيازي براي مردان به نظر مي آيد، ولي واقعيت اين است كه اين اصل گاهي در جهت تحقق حق ازدواج زنان است، زيرا در صورت نفي چند همسري جمعيت بسياري از زنان، از دختران ازدواج ناكرده تا بيوگان شوهر از دست داده بدون همسر باقي مي مانند و عملاً از استيفاي حق ازدواج خويش بي بهره مي گردند. تنها در صورت جواز اصل چند همسري است كه اين جمعيت فراوان مي توانند از اين حق طبيعي و خدادادي خود استفاده نمايند. به علاوه بر اينكه اگر چند شوهري تجويز گردد، نه تنها از تعداد دختران ازدواج ناكرده و بيوگان شوهر از دست داده كاسته نمي گردد بلكه بر عكس بر تعداد آنها افزوده مي شود. بنابراين بهترين راه حل همان راه سوم است، البته با قيود و شرايطي كه اسلام بيان كرده است.
در قرون پيشين، مستشرقين و اسلام شناسان غربي، مسألة چند زني را بر اسلام خرده مي گرفتند.[1] اما تحقيقات، واقعيات و رخدادهاي قرن حاضر، اهميت اين حكم را بر همگان ثابت كرده است، بطوري كه انديشمنداني مانند گوستاولوبون در اين رابطه از در تحسين آمدند و به حكمت آن گواهي دادند. گوستاولوبون مي گويد: «در اروپا هيچيك از رسوم مشرق به قدر تعدد زوجات بد معرفي نشده و دربارة هيچ رسمي هم اين قدر نظر اروپا به خطا نرفته است. نويسندگان اروپا، تعدد زوجات را شالودة مذهب اسلام دانسته و در انتشار ديانت اسلام و تنزل و انحطاط ملل شرقي، آن را علة العلل قرار داده اند... رسم تعدد زوجات ابداً مربوط به اسلام نيست، چه قبل از اسلام هم رسم مذكور در ميان تمام اقوام شرقي از يهود، ايراني، عرب و غيره شايع بوده است ... راستي من متحيرم و نمي دانم كه تعدد زوجات مشروع مشرق از تعدد زوجات سالوسانة اهل مغرب چه كمي دارد و چرا كمتر است؟ بلكه من مي گويم كه اولي از هر حيث بهتر و شايسته تر از دومي است[2]...»، وي مي گويد: «مذهبي كه توانست زن را از درجة پست و ذلت نجات بخشيده به اوج عزت و رفعت نائل سازد، مذهب اسلام بوده است، نه مذهب مسيح چنانكه عامه خيال مي كنند. زيرا مي بينيم كه در قرون وسطي رؤسا و سردارهاي ما با آنكه مسيحي بودند معهذا پاس احترام زن را نگه نمي داشتند و از بررسي تواريخ قديمه در اين مطلب شبهه باقي نمي ماند كه قبل از اينكه مسلمين رعايت و احترام زن را به اسلاف ما بياموزند، امرا و سرداران ما نسبت به كمال وحشيگري سلوك مي نمودند ...».[3]
ب) حكمت اينكه تعدد زوجات براي مردان جايز است را مي توان در برخي امور زير دانست:
1. آمارهاي موجود در سطح جهان نشان مي دهد ميزان تولد دختر غالباً بيش از پسر مي باشد. بنابراين تكيه بر «تك زني» (Monogamy) باعث مي شود همواره تعدادي از زنان تا آخر عمر از نعمت ازدواج محروم بمانند و در تجرد و عزوبت به سر برند كه و اين ظلمي فاحش در حق آنان است.[4]
2. در طول تاريخ همواره بر اثر حوادث اجتماعي، مانند جنگ ها تعداد بيشماري از مردان تلف مي شوند و همسران آنان بي سرپرست مي مانند و غالباً مردان جوان هم حاضر به ازدواج با آنان براي اولين بار نيستند. بنابراين اگر از نظر قانون و نظام اجتماعي، اينان نتوانند به عنوان همسر دوم گزينش شوند، همواره بدون شوهر خواهند ماند و اين نيز ظلم بر آنان است.[5]
3. از نظر روان شناسي تفاوتي اساسي بين ساختار رواني، گرايش ها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روان شناسان معتقدند كه زنان بطور طبيعي «تك شوهر گرا» مي باشند و فطرتاً از تنوع همسر گريزانند، و خواستار پناه بردن زير چتر حمايت عاطفي و عملي يك مرد مي باشند و تنوع گرايي در زنان نوعي بيماري است، ولي مردان تنوع گرا و چند زن گرا هستند.[6]
4. زنان در ايام خاصي از هر ماه بخاطر عادت ماهانه (حيض) قابليت تأمين نيازهاي جنسي مردان را ندارند. افزون بر اينكه بعد از يائسگي نيز قابليت باروري خويش را از دست مي دهند و اين در حالي است كه در مردان چنين نيست.
بنابراين بخاطر دلايلي كه ذكر شده و نيز دلايل متعدد ديگري كه بخاطر اختصار از نقل آنها صرف نظر مي كنيم در مي يابيم كه حكم اسلام مبني بر تعدد همسر اولاً امضاي چيزي بوده كه قبل از اسلام در تمام فرهنگها موجود بوده است و مقتضاي طبيعت مردان و زنان مي باشد و ثانياً اسلام در حكم به تعدد زوجات، حدود معيني براي آن قائل شده است و آن را از بي حد و حصر بودن خارج ساخته و بدينوسيله حقوق زن را تأمين نموده است.[7]
اما در مورد زنان اينگونه نيست. يعني زنان به دلايل مختلفي نمي توانند بطور همزمان چند شوهر داشته باشند. ما در اينجا به چند دليل اشاره مي كنيم:
1. چنانكه قبلاً هم گفته شد، اين خلاف طبيعت و روحيات زن مي باشد.
2. بدينوسيله بهداشت نسل به خطر مي افتد
3. شناخت انساب و تميز آنها از بين خواهد رفت.
4. چند شوهري نه تنها با طبيعت انحصار طلبي و فرزند دوستي مرد ناموافق است، با طبيعت زن نيز مخالفت دارد. تحقيقات روان شناسي ثابت كرده است كه زن بيش از مرد خواهان تك همسري است.[8]
ممكن است گفته شود كه امروز پيشرفت علم، مشكل تشخيص فرزند را حل كرده است. بنابراين زنان مي توانند به صورت همزمان چند شوهر داشته باشند. در پاسخ بايد گفت: اولاً يكي از حكمتهاي تحريم چند شوهري، مشكل شدن شناخت انساب است، ثانياً هنوز پيشرفت هاي علم پزشكي در تشخيص نسب فرزند به حد كمال نرسيده و اگر هم برسد راه يافتن احتمال خطا در آن امكان خواهد داشت، ثالثاً غيرت امري ذاتي و طبيعي است و پيشرفتهاي علم نمي تواند با آن مبارزه كند. رابعاً چند شوهري بطور طبيعي و فطري مردود است، لذا نه تنها اسلام و ديگر اديان توحيدي، بلكه بطور گسترده اي در طول تاريخ و در ميان جوامع بشري گريز جدي از آن وجود داشته است. خامساً بر اساس روايات زنان حتي در بهشت هم تك شوهرگرا هستند. كه اين بيانگر همان طبيعت و فطرت زنان است براي نمونه ام سلمه از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ سؤال كرد: «پدر و مادرم فداي تو باد! زني دو شوهر داشته و هر دو مرده و وارد بهشت شده اند؛ اين زن به كداميك از اين دو تعلق دارد؟ پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: اي ام سلمه! هر كدام كه بهتر است و حسن خلقش بيشتر است او را انتخاب مي كند ...».[9]
از اين حديث هم فهميده مي شود كه زنان در بهشت نيز بيش از يك شوهر ندارند. بنابراين در اسلام «تك همسري» طبيعي ترين شكل زناشويي است و در موارد خاص مرد مي تواند با رعايت شرايطي ويژه تعدد همسر اتخاذ كند، اما زن به دلايلي كه گفته شد نمي تواند تعدد شوهر اتخاذ نمايد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير الميزان، ج 4، ذيل آية سوم سورة نساء.
2. جوادي آملي، زن در آينة جمال و جلال.
پي نوشت ها:
[1] . مانند منتسكيو كه تعدد زوجات را ضد اخلاق و بهم زنندة آرامش روحي و مخالف پاكي نفوس مي پنداشت، مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ پانزدهم، 1370، ص440.
[2] . مطهري، مرتضي، همان، ص372-371.
[3] . همان، ص378.
[4] . گروه مؤلفان، پرسشها و پاسخها، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها، پارسيان، چاپ اول، 1382، ج7، ص252-251.
[5] . همان.
[6] . همان.
[7] . «فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثني و ثلاث و رباع فان خفتم ان لا تعدلوا فواحدة، نساء/3. پس به نكاح درآوريد از زنان آنچه را كه شما را خوش آيد (پاك باشد براي شما) دو تا و سه تا و چهار تا پس اگر ترسيديد كه به عدالت رفتار نكنيد پس با يكي از آنها ازدواج كنيد.
[8] . مطهري، مرتضي، همان، ص368.
[9] . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج8، ص119، حديث 7.
نظر خودتان را ارسال کنید