سلام وقت شما بخير محدث و محدّثه (به کسر دال و تشديد آن) به معناى «سخن گوينده» است . بدان جهت که حضرت در رحم مادرش با او صحبت کرده، بدين نام خوانده شده است. محدث و محدّثة (به فتح دال و تشديد آن) که ظاهرا منظور شما است، به معناى کسى است که با او سخن گفته مىشود. در روايت امام صادق در تعريف محدث آمده است: وَ أَمَّا الْمُحَدَّثُ فَهُوَ الَّذِي يَسْمَعُ کَلَامَ الْمَلَکِ وَ لَا يَرَى وَ لَا يَأْتِيهِ فِي الْمَنَام ؛ اما محدث کسي است که سخن فرشته را مي شنود اما او را نمي بيند و در خوابش هم نمي آيد. (1) بر اين اساس، حضرت بدين خاطر به اين نام خوانده مىشود که ملائکه با حضرت سخن گفته اند، چنان که در روايات زيادى آمده است. سخن گفتن ملائکه با عدّهاى از مردان و زنان در امّت هاى گذشته و در اين امّت از جمله مطالب مورد اتّفاق شيعه و سنّى است. علّامه امينى در کتاب ارزندهاش «الغدير» در اين باره مىگويد: امّت اسلامى همگى بر اين مطلب اتّفاق نظر دارند که در اين امّت به سان ديگر امّت هاى گذشته کساني بودهاند که به آنان حديث گفته شده و به اصطلاح «محدّث» (به صورت اسم مفعول و فتح دال ) بودهاند . رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيز به اين مطلب خبر داده ، چنان که از طريق سني و شيعه در کتب صحاح و مجموعههاى حديثى معتبر وارد شده است. محدّث کسى است که بدون اين که پيامبر باشد، و بدون اين که صورت ملائکه را ببيند، ملائکه با او صحبت کردهاند و يا اينکه در دلش چيزى مىافتد و به او الهام مىشود و به صورت کشف و الهام از سوى خداوند متعال علمى به او آموخته مىشود يا در دل او حقايقى که بر ديگران پوشيده است، روشن مىشود. بنابراين، وجود چنين کسانى ، در امّت مورد قبول و اتّفاق همه است . فقط اختلاف در مصداق چنين افرادى است که به عقيده شيعه، حضرت على و ديگر امامان معصوم از محدّثين مىباشند.(2) ايشان در ادامه مىنويسد: در امّت، افرادى محدّث وجود داشتند، همان گونه که در امّت هاى پيشين بودند. امير المؤمنين و ائمّه معصومين دانشمندانى محدّث هستند. نبى نيستند. اين خصوصيّت از ويژگي هاى آنان و منحصر به آن بزرگواران نيست، بلکه حضرت فاطمه عليها السّلام دختر بزرگوار حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيز «محدّثه» بود، همچنين سلمان محدّث بود. آرى، تمام امامان از اهل بيت و عترت طاهرين محدّث بودند، ولى هر محدّثى امام نيست. روايات در باره محدثه بودن فاطمه : 1 - اسحاق بن جعفر بن محمّد بن عيسى بن زيد بن على : از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم : از آن جهت حضرت فاطمه را محدّثه ناميدند که ملائکه از آسمان فرود آمده، همان گونه که با حضرت مريم عليها السّلام صحبت مىکردند، با آن حضرت نيز صحبت مىنمودند و مىگفتند: اى فاطمه! خداوند تو را برگزيده و پاک و طاهر کرده و بر ديگر زنان برگزيده جهان برترى داده است. اى فاطمه! در پيشگاه پروردگارت خضوع کن، سجده نما و با رکوع کنندگان رکوع بنما! فاطمه عليها السّلام با آنان صحبت کرده، آنان با او سخن مىگفتند. شبى به آن ها فرمود: مگر مريم دختر عمران بر ديگر زنان جهان برترى داده نشده است؟ فرشتگان پاسخ دادند: مريم بانوى زنان جهان در عصر خود بود. ولى خداوند تو را بانوى زنان جهان، هم در اين زمان و هم در زمان حضرت مريم، و بانوى زنان اوّلين و آخرين قرار داده است. (3) 2- احماد بن عثمان: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم : افراد زنديقى در سال يکصد و بيست و هشت ظاهر مىشوند،زيرا من آن را در مصحف حضرت فاطمه عليها السّلام ديدهام. عرض کردم: مصحف حضرت فاطمه چيست؟ فرمود: خداوند هنگامى که روح پيامبرش را قبض فرمود، بر فاطمه عليها السّلام چنان غم و اندوهى وارد شد که جز خداوند کسى از آن آگاه نيست. خدا فرشتهاى را نزد حضرت فرستاد تا غم و اندوهش را کاهش داده، به او دلدارى دهد و به او سخن گويد. فاطمه عليها السّلام نزول فرشته را به حضرت على عليه السّلام گفت. حضرت فرمود: هنگامى که احساس کردى نازل شده و صداى او را شنيدى، مرا در جريان بگذار! فاطمه عليها السّلام هنگام نزول فرشته امير المؤمنين را خبر مىکرد. حضرت هر آنچه را که مىشنيد، مىنوشت تا اينکه کتابى از آن مجموعه به وجود آمد. در اين کتاب احکام شرعى و حلال و حرام وجود ندارد، ولى علوم مربوط به آينده در آن ثبت است. (4)جهت آگاهي بيش تر به کتاب مصحف فاطمي نوشته عبدالله اميني ،چاپ دليل ما،قم مراجعه کنيد. پي نوشت ها: 1. علامه مجلسي. بحار الأنوار. موسسه الوفاء ،بيروت ، ج26، ص 78 2 . علّامه امينى، عبد الحسين، الغدير ، مرکز الغدير للداسات الاسلاميه، ج 5 ،ص 67. 3 . همان . ص 77 . 4 . بحار الانوار . ج 43 ، ص 78؛ ج 26 . ص 44 .
نظر خودتان را ارسال کنید