باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
پاسخ سوال اول:
شکي در اين نيست نفس انسان از کشتن ديگران ناراضي است و نسبت به آن تمايل ندارد، اما اين موضوع در مسائلي مثل جنگ و درگيري شکل و معنايي ديگري پيدا مي کند و اين به دان معني است شرايط و موقعيت هم در مسئله تاثير اساسي دارد و بر اساس شرايط و موقعيت بايد تصميم گرفت، لذا بر حسب شرايط ديدگاه انساني نيز تغيير مي کند و اين يک قاعده کلي نيست، اما بدون شک در هر حال ترجيح برعدم قتال و کشتن است و اسلام نيز بر آن صحه مي گذارد.
اما لازم به ذکر است که در اسلام قصاص، يک مجازات الزامى نيست و بلکه بنا به طبيعت حق الناس بودن آن، نه تنها قابل عفو و مصالحه مىباشد، بلکه بر آن تأکيد فراوان نيز شده است و آيات دال بر اين موضوع در مبحث تشريع قصاص بيان گرديد. در روايات نيز عفو و مصالحه مورد تأکيد قرار گرفته است، به گونهاى که در يک روايت از انس بن مالک آمده است:
هرگز دعواى قصاص نزد پيامبر اکرم(ص) طرح نگرديد، مگر اين که ولىّ دم را به عفو امر کردند.(1)
پس اين ديدگاه که اسلام بر قصاص توصيه و تاکيد دارد، اشتباه مي باشد و در همه مواردي که اسلام احکام قصاص را بيان مي دارد، در ابتدا بر عفو و بخشش تاکيد مي کند و عفو و گذشت را برتر از قصاص مي داند و پاداش هاي بسيار براي آن قائل است، لذا اسلام دين يک بعدي نيست و همه ابعاد را در نظر دارد و جنبه رحمت و گذشت در آن اهميت بيشتري دارد.
و...
پي نوشت ها:
1. احمدبن الحسين بيهقى، السنن الکبرى، ج 8، ص 54.
پاسخ سوال دوم:
به طور خلاصه و مجمل مي توان بيان داشت که:
قرآن مجيد خود به بيان يکي از فلسفههاي مهم اجتماعي اين حکم پرداخته، آن را مبارزهاي قاطع در برابر خشونت طلبي و آدمکشي معرفي نموده است و ميفرمايد:
وَ لَکُمْ فِي القِصاصِ حَيوةٌ يا اُولِي الاْلْبابِ لَعَلَّکُم تَتَّقُون .[2]
اي خردمندان قصاص براي حفظ حيات شماست تا مگر از قتل يکديگر بپرهيزيد.
چه بسا گفته شود که آيا بهتر نبود اسلام در چنين مواردي انسانها را به محبت، عفو و گذشت دعوت مينمود پاسخ اين است:
اوّلاً: هرگونه محبت و عاطفه اي نيکو و مطلوب نيست، بلکه رحمت و عطوفتي شايسته است که در آن خير و مصلحت و سعادت نهفته باشد.
ثانياً:ملاک، تنها مصلحت فرد نيست، بلکه قانون بايد تضمين کنندة مصالح و منافع جامعه نيز باشد.
ثالثاً:حذف قانون قصاص، نوعي تضمين امنيتي براي تبهکاران جنايت پيشه است که در پرتو آن، حيات اجتماعي به سختي آسيب ديده و در معرض تهديد قرار خواهد گرفت.
رابعاً: در برابر خشونتگراني که نميتوان شرارههاي خشونتشان را با آب مدارا خاموش نمود چه بايد کرد؟ بايد دست روي دست نهاد و با شعار زيباي مدارا براي آنان مجال گشود يا لاجرم بايد با تيغ عدالت، ريشة ظلم و جنايتشان را برکند؟
خامساً: همانطور که بيان شد قصاص جاني در اسلام تعييني نيست، بلکه قانوني جانشين پذير[3] است و در شرايطي ميتوان ديه يا عفو را جايگزين آن ساخت.
قرآن مجيد در اين باره ميفرمايد:
اي ايمان آوردگان! در مورد کشته شدگان قصاص بر شما مقرر شد ... پس اگر در حق کسي چيزي [از حق قصاص] از سوي برادر [ديني]اش [ولي مقتول] مورد گذشت قرار گرفت، [بايد از گذشت ولي مقتول] به طور پسنديده پيروي کند، و با [رعايت] احسان، [خونبها را] به او بپردازد. اين [حکم] تخفيف و رحمتي از پروردگار شماست. پس هر کسي بعد از آن از اندازه درگذرد، وي را عذابي دردناک است.[4]
در جاي ديگري آورده است:
و در آن [تورات] نوشتيم که قصاص جان در برابر جان ... است و هر جراحتي قصاص ميشود، پس اگر کسي تصديق نمايد، [از جاني بگذرد] اين عفو و گذشت کفاره [ موجب آمرزش] او خواهد بود. [5]
از مرور اين آيات، چند نکته به دست ميآيد:
1 . قصاص امري تعييني نيست، بلکه حقّي تبديلپذير است و ولي مقتول ميتواند به جاي آن ديه دريافت کند و يا قاتل را مورد عفو و گذشت قراردهد.
2 . قرآن ولي دم را برادر ديني قاتل خطاب کرده است و بدين وسيله اعلام ميدارد که پيوند برادري بين آن دو همچنان باقي است و نبايد به دشمني و کينه جويي مبدل شود.
3 . گذشتن از قصاص، تخفيف و رحمتي از سوي پروردگار است و به محض ثبوت، ديگر قابل برگشت نيست و قصاص پس از آن، تعدي محسوب ميشود.
4 . قرآن مجيد به عفو و گذشت تشويق کرده و آن را داراي پاداش اخروي دانسته است.
روشن است که اسلام در کيفر مجرمان هم به حفظ حيات جامعه و مصالح عمومي و حقوق مجني عليه و اولياي مقتول اهتمام ورزيده و هم به عواطف بشري و حفظ روابط برادرانه و دوري از کينه و انتقامجويي توجّه نمودهاست.[6]
پي نوشت ها:
[1] . عبدالکريم سروش: روزنامه خراسان، ش 14532، ص 16، سهشنبه 20 مهر 1378؛ به نقل از : محمدعلي ذکريايي: گفتمان تئوريزه کردن خشونت، ص 259.
[2] . بقره (2): 179 .
[3]. Alterable.
[4] . «يا ايهاالذين امنو کتب عليکم القصاص في القتلي . . . فمن عفي له من اخيه شيئي فاتباع بالمعروف و اداء إليه باحسان ذلک تخفيف من ربکم و رحمة فمن اعتدي بعد ذلک فله عذاب اليم»، (بقره (2): 178).
[5] . «و کتبنا عليهم ان النفس بالنفس . . . و الجروح فصاص فمن تصدق به فهو کفارة له»، مائده (5): 45 .
[6] . براي آگاهي بيشتر ر.ک . به: سيدمحمدحسين طباطبايي: الميزان في تفسير القرآن، ج 1، صص 438 ـ 432؛ مرتضي مطهري: تعليم و تربيت در اسلام، ص 358؛ قدرت الله خسروشاهي: فلسفة قصاص از ديدگاه اسلام.
موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید