در مورد اين که چرا ديه زن نصف ديه مرد است. در قرآن آيهاى تصريح ندارد که ديه زن نصف ديه مرد است، اما درباره قصاص خداوند فرموده: «الانثى بالانثى؛(1) زن در مقابل زن قصاص مىشود». اين آيه در ظاهر دلالتى بر ديه ندارد اما به دليل رابطه نزديک مساله قصاص جنايت يا بخشش و پرداخت ديه، از همين تعبير در کنار آيه «ان النفس باالنفس».(2) تفاوتي بين قصاص زن و مرد و در نتيجه ديه آنها استفاده شده که بحث مفصل دارد و مجال ذکر آن نيست. در هر حال منشا اصلي حکم تفاوت ديه زن و مرد در روايات آمده است: امام صادق(عليهم السلام) فرمود: «دية المرأة نصف دية الرجل؛(3) ديه زن نصف ديه مرد است» در روايات اهل سنت نيز آمده است: دية المرأة على النصف من دية الرجل؛(4) ديه زن نصف مقدار ديه مرداست. اما در خصوص فلسفه اين حکم بايد توجه داشت که اصولا در نظر دين اسلام و قرآن کريم ارزش و مقام ذاتي زن و مرد تفاوتي ندارد. يکسان مي باشد. تنها ملاک فضيلت و برتري هر کس تقوا و ارزش هاي معنوي او مي باشد(5). همچنين در زمينه کسب فضائل اخلاقي و معنوي که ارزش فرد را مشخص مي کند، زنان نه تنها هم رديف مردان قرار گرفته اند؛ بلکه در بسياري از موارد گوي سبقت را هم ربوده اند. در قرآن کريم در مقام معرفي انسان هاي برتر، نام زنان کنار نام پيامبران بزرگ الهي مي درخشد(6). اين نکته قطعي است که در نظر ديني هيچ تفاوتي از نظر ارزش ذاتي و توانائي هاي معنوي و کسب فضائل بين زن و مرد نيست. در خصوص قوانين جاري و عادي زندگي و تفاوت هائي که اسلام بين زن و مرد قرار داده، در بسياري از موارد، قوانين وضع شده، حاکي از حمايت اسلام از زن ها و جلوگيري از وارد شدن سختي هاي ناخواسته بر اين بخش از جامعه مي باشد. قرار دادن بار اقتصادي خانواده بر عهده مرد و موظف نمودن او به تامين مالي و اقتصادي همسر در همين راستا مي باشد.اگر چه زن را از اين کار منع نمي کند. اگر چه عملا برخي زنان دوشادوش مردان تلاش مي کنند و در عرصه اقتصادي وارد مي شوند. اما اجازه و اختيار دادن به زن يک چيز است، ولي واجب نمودن و موظف کردن مرد چيز ديگري است. اسلام با برداشتن چنين وظيفه اي از عهده زن مي خواهد وجود لطيف او را از سختي و مشکلات کار اجباري حفظ نمايد. اما در خصوص تفاوت هائي که در برخي از احکام مانند ديه بين زن و مرد وجود دارد،ريشه اي ديگر دارد که بخش عمده آن به تفاوت هاي فيزيکي زن و مرد و نقش آفريني هر کدام در جامعه و عرصه اجتماع مي باشد.ديه در اسلام بر معيار ارزش معنوى مقتول نيست، بلکه مربوط به مرتبه بدن انسان است. لذا ديه يک انسان بى سواد با ديه يک انسان عالم يک اندازه است. همين طور ديه يک مرد با تقوا، با ديه يک مرد بى تقوا. بنا بر اين جهات معنوى از قبيل علم، تقوا و سيادت تأثيرى در مقدار و کم و زيادى ديه ندارد.(7) در واقع ديه، بهاى ارزش اقتصادي مقتول يا مجروح است. اگر فرد آسيب ديده و يا مقتول مرد باشد، ديه او بيشتر است، به جهت توانايىها و وظائف سنگينى که بر عهده او بوده و فعلا بر اثر قتل و يا نقص عضو به جا مانده است. اگر مقتول زن باشد، ديه او کمتر است به جهت تفاوت نقش اقتصادي اعضاء بدن او. اما اين تفاوت است، نه تبعيض. بين تفاوت و تبعيض بسيار فرق است. کارگرى که از توان کارى بيشترى بهرهمند است، تفاوت دارد با کارگرى که ضعيف است و توانايى کارهاى سنگين را ندارد. مزد آنان فرق مىکند. اگر کارفرما يک کارگر قوى و يک کارگر ناتوان را به طور مساوى مزد بدهد، به حق کارگر قوى ظلم کرده و اين کار بى عدالتى فاحش است. اگر خداوند متعال ديه مرد و زن را به طور مساوى قرار مىداد، با عدالت سازگار نبود. البته اين واقعيت قابل کتمان نيست که برخي از زنان امروزه در جامعه همپاي مردان تلاش مي کنند و نان آور خانواده محسوب مي شوند. اما قانون ديه مانند ساير قوانين ناظر به غالب افراد است.چون غالبا مسئوليت اداره خانواده به عهده مردان است، در ديه زن و مرد، نقش مرد و زن در تامين اقتصاد و معاش خانواده منظور شده و به لحاظ غالب افراد که مردان موظف به تامين هزينه زندگي هستند، ديه زن نصف ديه مرد قرار داده شده است. پس گرچه بعضي از زنان مسئوليت اداره خانواده را دارند. ليکن قانون برمحور افراد دور نميزند. بلکه غالب افراد را در نظر دارد. در ديه زن و مرد تفاوت در صورتي اعمال مي شود که ميزان جرم از مقياس ثلث يک ديه کامل بالاتر برود، اما در جراحت ها و صدمات جسمي که بر زن وارد مي آيد، اگر صدمه در حد ثلث ديه کامل باشد، ديه اين نوع صدمات بين زن و مرد مساوي خواهد بود.(8) در مواردي که ديه مربوط به زن از جهت نقص عضو او مي باشد(همانند مثال دختري که در حادثه اي يک عضو خود را از دست مي دهد) در غالب موارد تفاوتي بين زن و مرد وجود ندارد. پينوشتها: 1. بقره(2) آيه 178. 2. مائده(5) آيه 45. 3. وسائل الشيعه، ج 19، ص 151. نشر دارلاحيا التراث العربي، بيروت، بي تا. 4. کنز العمال، ج 15، ص 57. نشر دارالاحيا التراث العربي، بيروت، بي تا. 5. حجرات(49) آيه 13. 6. مريم(19) آيه 16. 7. آيت اللَّه جوادى آملى، زن در آيينه جلال و جمال، ص 355، نشر اسراء، بي تا، با تلخيص و اضافات. 8. قانون مجازات اسلامي، ماده 300.
نظر خودتان را ارسال کنید