نکته يکم: توجه داشته باشيد غير از حضرت محمد(ص) بقيه پيامبران در زماني مي زيسته اند که هنوز تاريخ نگاري به صورت مکتوب و مدون شکل نگرفته بوده است و بسياري از اخبار به صورت شفاعي نقل مي شده است. بنابراين اين که از شخصيتهايي مانند حضرت موسي(عليهم السلام) در اين منابع سخني نيامده است اما از شخصيتهايي مانند ناپلئون سخن گفته شده است، طبيعي است چراکه ناپلئون متعلق به زماني است که تاريخ مکتوب و تاريخ نگاري شکا گرفته بوده است. نکته دوم: توجه داشته باشيد که منابع تاريخ محدود به کتابهاي تاريخي نيست و رواياتي که سينه به سينه نقل شده اند و جزو تاريخ شفاهي محسوب مي شوند نيز از جمله منابع قابل توجه تاريخ هستند، و اين سنت شفاهي گوياي وجود اين شخصيت ها بوده است. نکته سوم: دقت داشته باشيد که خود کتابهاي مقدس جزو منابع تاريخي محسوب مي شوند و اين که مثلاً وجود حضرت موسي(عليهم السلام) در سه کتاب مقدس مهم يعني تورات و انجيل و قرآن مورد تاييد قرار گرفته است، نشان دهنده صحت وجود اين اشخاص مي باشد. نکته چهارم: توجه داشته باشيد که علم جديد از جمله علم تاريخ کنوني جزو علوم سکولار محسوب مي شوند، يعني علومي هستند که در بستر جدايي دين از سايت به وجود آمده اند و رشد يافته اند، بنابراين طبيعي است که اين علوم به تمام امور زميني نگاه مي کند و اين نوع نگاه به طور ناخودآگاه باعث ناديده انگاشتن مسائلي مي شود که با مباني اين علوم ناسازگار است، يعني خواه ناخواه اين علوم باهرآنچه رنگ و بوي ديني دارد ميانه خوبي ندارند و بنابراين اثبات هرآنچه به دين وابسته است، جزو دغدغه هاي يک عالم تاريخ جديد نيست، بلکه نفي اين امور جزو دغدغه هاي دسته اول اين دانشمندان محسوب مي شود، در چنين فضايي طبيعي و منطقي است که سخني هم از پيامبران الهي و رسالت ايشان مطرح نشود.
نظر خودتان را ارسال کنید