منشأ پيدايش خون حيض، مربوط به احتقان و پر خون شدن عروق رحم، سپس پوسته پوسته شدن مخاط آن، و جريان خونهاى موجود است. خونى که هنگام عادت ماهيانه دفع ميشود، خونى است که هر ماه در عروق داخلى رحم، براى تغذيه جنين احتمالى جمع ميگردد؛ زيرا رحم زن در هر ماه توليد يک تخمک ميکند، و مقارن آن عروق داخلى رحم به عنوان آماده باش براى تغذيه نطفه مملوّ از خون ميشود، اگر در اين موقع که تخمک وارد رحم ميشود، اسپرم که نطفه مرد است در آنجا موجود باشد، تشکيل نطفه و جنين ميدهد و خونهاى موجود در عروق رحم صرف تغذيه آن ميشود، در غير اين صورت، بر اثر پوسته پوسته شدن مخاط رحم، و شکافتن جدار رگها، خون موجود خارج ميشود و اين همان خون حيض است، و از اينجا دليل ديگرى براى ممنوع بودن آميزش جنسى در اين حال به دست ميآيد؛ زيرا رحم زن در موقع تخليه اين خونها هيچ گونه آمادگى طبيعى براى پذيرش نطفه ندارد و لذا از آن صدمه ميبيند.[2] بنابر اين، وجود خون حيض و عادت زنانگي لازمه ساختمان و عملکرد دستگاههاي بدن يک زن سالم است و مردان به دليل تفاوت ساختار فيزيکي و نقش طبيعي نيازي به اين حالت و ويژگي ندارند و خارج شدن خون حيض در دوران عادت ماهانه عليرغم دردها و ناراحتيها و زحمتهايي که براي زن دارد يکي از الطاف بزرگ خداي مهربان نسبت به زنان است. خارج شدن اين خون به اندازهاي در سلامت زن مؤثر است که عدم وجود عادت زنانه در سنين بعد از بلوغ و قبل از يائسگي نشانه از عدم سلامت او دارد که بايد مداوا شود؛ زيرا اگر اين خون در هر ماه از بدن زن خارج نشود و زن حامله هم نباشد تا به مصرف جنين او برسد، وجودش در عروق زن براي سلامت او بسيار خطرناک خواهد بود، اما همراهي اين خروج مفيد و حياتبخش با دردهاي شديد و مشکلات ديگري براي زنان، لازمه جهان ماده و طبيعت است؛ زيرا اين قانون طبيعت و عالم ماده است که همواره شب با روز، نفع با ضرر، آسايش با سختي، خوشي با ناراحتي، شادي با غم و... به هم آميخته باشد و تفکيک آنها از يکديگر در جهان ماده و طبيعت امکان ندارد و در عالم ماده نبايد انتظار منفعت محض، لذت محض(بدون سختي و مشقت و تلخي) را داشته باشيم؛ زيرا چنين انتظاري نه عاقلانه است و نه عملي. پي نوشت ها: [1]. بقره، 222. [2]. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 2، ص 138 – 139، دار الکتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374ش.
نظر خودتان را ارسال کنید