با توجه به اين که خداوند کمال مطلق و غني مطلق است و هيچ نقصي نسبت به ساحتش تصور ندارد، ميفهميم که خدا عادل است، چرا که سرچشمه ظلم، جهل است و يا نياز که اين دو نقص است که در خدا تصوّر ندارد. وقتي يقين داريم خدا عادل و مهربان است، مييابيم آن چه از تفاوتها در خلقت مشاهده ميشود، از ناحيه خدا نيست، يعني اين گونه نيست که خدا آدم فلج را در حالي که امکان و قابليت صحيح بودن را داشت، از روي ظلم و بي مهري فلج آفريده باشد، بلکه فلج بودن او عامل ديگري دارد، و آن خصوصيت مربوط به جهان ماده و عالم طبيعت است. جهاني که ما در آن زندگي ميکنيم، جهان ماده است، يعني هر چيزي در شرايط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود ميآيد و تدريجاً کامل ميگردد. اگر شرايط و حدود آن مراعات نشود، موجودي ناقص و بي فايده و احياناً مضر به دست ميآيد. ميوه درخت در موقعي به صورت کامل به دست ميآيد که باغبان آن را به موقع آب و کود دهد و به کليه اصول رشد توجه داشته باشد و آنها را فراهم آورد. در غير اين صورت ميوه درخت به صورت کامل به دست نميآيد، زيرا جهان مادي و طبيعي اين طور نيست که در هر شرايطي موجودات سالم و کامل تحويل دهد. پس براي به دست آمدن ميوه سالم و کامل، باغبان بايد آن چه را در پرورش و تکامل آن لازم است، مراعات کند. همچنين براي نوزاد سالم ضرورت دارد پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تکامل او لازم و مفيد است، بدانند و آنها را هميشه مراعات کنند. ما هستيم که در بسياري از موارد در اثر مراعات نکردن شرايط زناشويي و بهداشت، کودکان ناسالم به وجود ميآوريم. پس در اين گونه موارد نبايد آن را تقصير دستگاه آفرينش بگذاريم، زيرا خداوند براي تکامل هر موجودي شرايط خاصي قرار داده است. که اگر آنها مراعات شود، هر چيزي نيکو و مفيد به وجود خواهد آمد. به عبارت ديگر: سالم و ناقص به دنيا آمدن، علل و اسباب مادي خاص خود را دارد. طبعاً هر معلول و پديدهاي از علت خاص خود صادر ميشود. هنگامي که علت و اسباب و شرايط به وجود آمدن نوزادي ناقص باشد، يا از نظر ژنتيکي، بسياري از جهان شناخته نشده باشد، نوزاد ناقص به دنيا ميآيد.خوب به اين مثال دقت کنيد بعد روشن خواهد شد مثالي که در مورد ژن زده ايد مي يابيد اگر کسي در به کار بردن نيروي برق، شرايط آن را مراعات نکند، در نتيجه خطري پيش آيد و جان خود و عدهاي را از بين ببرد، همه تقصير را بر گردن کسي ميگذارند که شرايط به کار بردن برق را مراعات نکرده است اما اديسون را کسي تقصير کار نميداند و هيچ گاه نميگويند: چرا اديسون برق را کشف کرد، بلکه او را ميستايند و فقط تقصير کار را نکوهش ميکنند.(عالم نيز اينگونه ميباشد) جهان آفرينش شرايطي دارد که اگر کسي آنها را مراعات نکند، در نتيجه نواقص به بار آيد، تقصير از خود او است و ربطي به عالم آفرينش ندارد.لذا لازمهي نظام علت و معلولي حاکم بر جهان هستي، تحقق پديدهها به دنبال علت آنهاست. يعني همان گونه که بر اساس نظام علت و معلولي، استفادهي بيمار عفوني از آنتيبيوتيک موجب سلامت يافتن و بهبود بيمار است، استفاده از اين دارو در هنگام بارداري بر روي جنين اثر ميگذارد و موجب اخلال در آن و ناقصالخلقه شدن نوزاد خواهد شد. همان گونه که قانون جاذبه زمين موجب آسايش انسانها و ساختن بناهاي مرتفع و زندگي و حرکت بر روي کره زمين است، قانون جاذبه باعث ميشود که اگر کسي از ارتفاع بپرد، با زمين برخورد کند و بميرد. همان طور که آتش علت سوزاندن است و براي انسان منافعي مانند روشن کردن کورههاي ذوب آهن و يا پختن غذا دارد، اگر اين آتش به خانه يا بدن انسان برسد علت و سبب سوزاندن و از بين رفتن آنها ميشود و... اينکه همهي آنچه را در جهان هستي رخ ميدهد به خداوند استناد ميدهيم از جمله تولد نوزاد را بدين جهت است که خداوند است که جهان را بر اساس نظام علت و معلول و اسباب و مسببات استوار کرده و هم اوست که به علّت، وجود و قدرت تأثيرگذاري را داده است و هر آن و هر لحظه وجودِ علت و قدرت تأثيرگذاري آن، از خداوند و وابسته و قائم به اوست. بنابراين پيدايش افراد ناقص الخلقه مستند به علل و اسباب خاص آن است و هيچ منافاتي با مسأله عدالت الهي ندارد. اگر قانون عليت نباشد سنگ روي سنگ بند نمي آورد شما نمي توانيد قانون عليت را نفي کنيد براي آگاهي بيشتر ر.ک: عدل الهي، شهيد مطهري، بحث راز تفاوتها. (اين نکته را نيز اضافه ميکنيم که درست است نوزاد ناقص الخلقه به خاطر شرايط پدر و مادر يا محيط و... چنين به دنيا آمده، اما از طرفي خداوند نسبت به معلولان ملاحظاتي نموده که لطف بزرگي است، از جمله اين که تکاليف شرعي آنان را آسان گرفته و پاداش عبادت آنان را بزرگتر قرار داده و اداره زندگي آنان را (در صورتي که قادر به اداره آن نباشند) بر عهده حکومت اسلامي گذاشته است. در نهايت آن چه را ملاک برتري است، در اختيار همه قرار داده است که همه افراد بشر (حتي معلولين و ناقصها) ميتوانند داشته باشند و آن عبارت است از تقوا و پرهيزکاري. قرآن فرمود: گراميترين شا پيش خدا با تقواترين شما است . چه بسا در جهان ديگر، بسياري از ضعف هايي که ناخواسته بر نوزاد و فرزند تحميل شده است، جبران شود. در نتيجه: آنچه در جهان هستي و آفرينش وجود دارد، تفاوتها است، نه تبعيضها. تفاوتها نيز معلول عمل و اسباب است و خداوند به هر موجودي به اندازهاي که قابليت و استعداد دارد و شرايط و اسباب آن اقتضا ميکند، وجود و هستي ميبخشد.)
نظر خودتان را ارسال کنید