باسلام خدمت شما پرسشگر محترم نکته ابتدايي: اين سايت سامانه پاسخگويي به سوالات و شبهات ديني مي باشد ، لطفا از طرح سوالات سياسي در اين سايت و ادامه اين مطالب خودداري کنيد و براي دريافت پاسخ به مراکز و سايت هاي سياسي مراجعه نماييد. اما جهت درک بهتر شرايط مي توان به نکات زير اشاره کرد: اين سايت يا به طور کلي مردم و دولت ايران مدافع همه جامعه سوريه نمي باشد که بخواهند از همه مسائل آنها دفاع نمايند، لذا هر کشتار ناحقي در هر کجاي عالم صورت گيرد چه در سوريه و چه در بحرين و چه در فلسطين و ... چه توسط شيعه باشد يا سني و چه مسلمان باشد يا غير مسلمان از نظر ما مردود بوده و آن را سرکوب مي کنيم. اما اين نکته را بايد توجه داشت که در مورد هر حادثه و جرياني به تعداد کساني که در مورد آن جريان اظهار نظر مي شود مي تواند ديدگاه و نظر وجود داشته باشد، اما سوالي که در اينجا مطرح مي شود اين است که آيا هر نظري که مطرح شود قابل توجه و اعتماد است؟ چرا به ساير نظرات توجه نمي شود؟ و و و و بسياري سوالات ديگر. لذا مقداري افکار و اذهان خود را آزاد نموده و به ساير نظراتي که در اين باب نيز مطرح مي شود نيز توجه نماييد، بدون شک نظرات قابل توجه زيادي وجود دارد که شما بهتر از بنده نسبت به آن آگاه هستيد، اما متاسفانه خود مي دانيد که علاقه ايي براي توجه به آن نداريد. در مورد کشته شدن يا نشدن بچه ايي شيعي در سوريه احتمالات بسياري وجود دارد، اما بدون شک عامل حقيقي و واقعي جهت کشته شدن آين فرزند، شيعه و شيعيان نمي باشند، چون اگر با ديدگاه منفعت طلبانه هم به اين مسئله بخواهيم توجه کنيم ، کشتار شيعه به نفع شيعه و شيعيان نمي باشد و اگر خواستار کشتار اهل سوريه هم باشند هستند کساني در همان کشور که شيعيان به اندازه کافي از آنها تنفر دارند که نوبت به هم کيش کشي نمي رسد. در تکميل بحث مي توان به مطالب زير اشاره نمود که: نظام حاکم بر سوريه يک نظام کاملا سکولار است و از اين لحاظ با نظام برآمده از انقلاب اسلامي ايران فاصله زيادي را ايجاد کرده است. اين را مي توان از جبهه نسبتا متنوع معارضان سوري دريافت که اخوان المسلمين شاخه سوريه – که گرايش هايي ضد سکولاري دارد- را هم در خود جاي داده است. افزون بر اينکه در سوريه آنگونه که جمهوري اسلامي ايران تجربه بيش از سه دهه مردمسالاري ديني را پشت سر گذاشته، تجربه نکرده است. با اين حال آنچه نظام سوريه را در طي سي سال گذشته همواره در کنار ايران قرار داده است، مواضع خارجي خانواده اسد بوده است. حافظ اسد در طول جنگ هشت ساله، وقتي دولت هاي عرب منطقه در کنار آمريکا و شوروي مقابل ملت ايران صف کشيده بودند، در کنار ايران موضع گرفته بود. پس از حافظ هم بشار، وارث سياست هاي پدر در حوزه خارجي بود. سوريه در کنار جمهوري اسلامي حامي مقاومت 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه بوده است تا موجب شکاف در تقابل عربي- ايراني شود. به همين جهت روابط ايران و سوريه در طول ساليان متمادي براي دولت هاي منطقه اي همچون عربستان و دولت هاي غربي رشک برانگيز بوده است و تلاش بسياري خصوصا از جانب عربستان براي جداشدن سوريه از محور مقاومت صورت گرفته. اما در مقطع فعلي آمريکايي ها به همراه انگليس و فرانسه و برخي دولت هاي منطقه اي عزم جزم کرده اند تا ضمن تشديد فشار بر نظام سوريه تحولات خاورميانه را مديريت کنند. نشانه اين تلاش ها به وضوح از چند ماه پيش مشخص است. غربي ها يک بار بخت خود را در ايران در 25 بهمن ماه آزمودند اما ناکام ماندند. تحرکات محدود 25 بهمن ماه در خيابان هاي تهران، مي کوشيد تهران را در قبال موج برخاسته از شمال آفريقا منفعل کند اما نتيجه عکس داد. نظام ايران ناآرامي هاي تبليغاتي را پشت سر گذاشت و با قوت بيشتر به حمايت از بيداري ضد آمريکايي پرداخت. اکنون تمام توجه غرب بر سوريه متمرکز شده است. غربي ها مترصدند به واسطه برخي ضعف هاي ساختار نظام سوريه و با پوشش گسترده رسانه اي به تحولات سوريه، ضمن مديريت صحنه در ليبي، يمن و بحرين شکست هاي مصر و تونس را تا حدي جبران کنند. چنان که به نظر مي رسد، نقش برخي شبکه ها همچون الجزيره قطر که تا پيش از اين با پوشش گسترده تحولات مصر و تونس مقبوليتي يافته بود، نيز کاملا هماهنگ شده باشد. الجزيره که خود را شبکه اي کاملا حرفه اي مي داند، با بي اعتنايي به تحولات بحرين، تمام تلاش خود را براي تمرکز بر تحولات سوريه به کار گرفته است. اين جهت گيري هاي يک سويه موجي از استعفاها را دامن گير الجزيره کرد. غسان به جدو خبرنگار سرشناس و با سابقه الجزيره و رئيس د فتر اين شبکه در بيروت، يکي از اين موارد بود. بواقع مي توان گفت اظهارات غسان بن جدو پس از استعفا و انتقاد شديد او از عملکرد الجزيره، بسياري از آنچه درباره سوريه مطرح شده است را زير سوال مي برد. غسان بن جدو در مصاحبه خود با يکي از سايت هاي داخلي آنچه در سوريه رخ مي دهد را انقلاب ندانست و نسبت به انتشار اخبار غير موثق و دستکاري شده شديدا اعتراض کرد. با اين همه آنچه واضح به نظر مي رسد، نظام سوريه برغم وجود ضعف ها و اشتباهات خود در مواجهه با ناآرامي ها، در ميان سوري ها از مشروعيت برخوردار است تا آنجا که بسياري بشار اسد را مردمي ترين رئيس عربي مي دانند. عدم گستردگي ناآرامي ها و محدود ماندن به برخي مناطق خاص سوريه و نه مرکز اين کشور، نا پيوستگي تجمعات و از همه مهمتر رويکرد گسترده و نظامي اغتشاشگران که به کشته شدن صدها نفر از نيروهاي ارتش سوريه منجر شده است و مواردي از اين دست همچون ارتباط گسترده بندر بن سلطان و سعد حريري با شبه نظاميان آشوبگر در سوريه سبب شده است تا آنچه در سوريه رخ مي دهد انقلابي در ادامه تحولات شمال آفريقا به حساب نيايد. از سوي ديگر هرچند اختلاف نظر در ميان سهگانه اسد جوان، بعثيهاي سالخورده و ارتش سوريه نقشي جدي در نحوه برخورد با ناآراميهاي سوريه داشته است، با اين حال در طول چند هفته گذشته اسد جوان نشان داده است که برغم برخي مقاومت ها در بعثيهاي قديمي، عزم ايجاد اصلاحات در نظام سوريه را دارد. روندي که ايران از تداوم آن حمايت مي کند. بيانيه اي که وزارت امور خارجه بيش از يک ماه پيش منتشر کرده به موضع ايران در قبال تحولات سوريه اشاره دارد تلاشهاي رهبري و مردم سوريه براي اصلاحات در جهت منافع ملي اين کشور مسئوليتي مهم است که ملازمت آن با مدارا هم در بيان مطالبات و هم در پاسخگويي به آنها موفقيت بزرگي را براي سوريه به دنبال خواهد داشت. و... موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید