زندگى خانوادگى محيطى است که مديريت آن با مرد است. بر اين اساس ازدواج مرد مسلمان با زنان اهل کتاب به فتواى بيشتر فقيهان بىاشکال است.(1) اما زن مسلمان نمىتواند با مردى از اهل کتاب ازدواج کند زيرا: 1. قرآن کريم هر گونه تسلط، حکمرانى و امر و نهى کفار بر مسلمانان را در تمام امور اجتماعى، سياسى، اقتصادى و خانوادگى نفى مىکند و دستور مىدهد مسلمانان عزتشان را حفظ کنند(2) و زير دست آنان قرار نگيرند. چنانکه مىفرمايد: « لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً»(3)؛ خداوند هيچگاه براى کافران تسلطى بر مؤمنان قرار نداده است. و چون اطاعت زن از مرد، زندگى خانوادگى را استحکام مىبخشد اگر زن مسلمان با مردى از اهل کتاب ازدواج کند، بايد اوامر و نواهى او را در زندگى بپذيرد در نتيجه، طبيعى است که اخلاق و رفتار او را قبول مىکند؛ چنانکه امام صادق(عليهم السلام) مىفرمايد: «المرأة تأخذه من أدب زوجها و يقهرها على دينه»(4)؛ زن تربيت و رفتار همسرش را مىپذيرد و مرد او را به قبول دين خود مجبور مىکند؛ بنابراين زن مسلمان چه بسا پس از ازدواج با اهل کتاب از يکتاپرستى روى بگرداند و کافر شود. از اينرو اسلام چنين پيوند زناشويى را به صلاح زن مسلمان ندانسته و او را از اين عمل باز داشته است. در روايتى از معلى بن خنيس از امام صادق(عليهم السلام) نقل است: «خداوند مىفرمايد: کسى که بنده مؤمن مرا ذليل و خوار گرداند بايد با من بجنگد»؛ پس جايز نيست با اين گونه تزويح، زنان مسلمان را به خوارى کشاند.(5) 2. قرآن کريم در آيه ديگرى مىفرمايد: «فَلا تَرْجِعُوهُنَّ اِلَى الْکُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ»؛(6) آنان(زنانى که مسلمان شده بودند) را به کفار برنگردانيد.(چرا که) نه اينان بر آن کافران حلالند و نه مردان کافر بر اين زنان مسلمان حلالند. نقل است کسى از امام صادق(عليهم السلام) پرسيد: زنم خواهرى عارفه دارد و در محلهاى از بصره زندگى مىکنيم که افراد کمترى هم دين ما هستند آيا مىتوانيم او را به يکى از آنان تزويج کنيم؟ امام صادق(عليهم السلام) با استدلال به آيه مذکور او را از اين کار نهى فرمودند.(7) 3. يکى از حکمتهاى ازدواج کردن در آيات و روايات اسلامى، بقاى نسل است؛ بنابراين اگر مردى با زنى از اهل کتاب ازدواج کند، فرزندى که از زن ذمى متولد مىشود به مرد مسلمان ملحق است يعنى مسلمان به شمار مىآيد. اما اگر زن مسلمان با مردى از اهل کتاب ازدواج کند، فرزند او به کافر ملحق است نه مسلمان! هر چند طبق موازين اسلامى، مطلقا ملحق به مسلمان باشد ولى بر اساس حاکميت مرد، او مانع چنين کارى خواهد شد، و اين خلاف حکمت مذکور(بقاى نسل) و استقرار انسان در راه مستقيم و هدايت است و با ارسال رسل و انزال کتب، که همگى در راه هدايت بشر بوده است منافات دارد. پس چنين ازدواجى که موجب مىشود جمعيت کفر افزايش يابد و مسلمان نيز زير سلطه آنان قرار گيرد در اسلام ممنوع است. بنابراين از آنجايى که ازدواج و ارث بردن و... با پذيرفتن اسلام، مشروعيت پيدا مىکند(8) و صحت عقد بر آن مترتب است.(9) و تسلط غير مسلمان بر مسلمان جايز نيست، و عزت انسان مؤمن بايد حفظ شود، ازدواج زن مسلمان با مرد کتابى ممنوع به شمار مىآيد و اين مسأله نه فقط ازدواج ابتدايى را شامل است، بلکه بر اساس روايات، زنى که همسر مرد کتابى بوده و مسلمان شده است بايد از او جدا شود؛(10) پس وقتى ادامه زندگى يک زن مسلمان با غير مسلمان جايز نيست، ازدواج ابتدايى با او به طريق اولى ممنوع است. پي نوشت ها: 1. شيخ صدوق، المقنع، مؤسسه امام هادى عليه السلام، 1415ق، ص 308. 2. وَ للَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ، عزت از آن خداوند و رسول او و مؤمنان است، سوره منافقين(63) آيه 8. 3. سوره نساء(4) آيه 141. 4. شيخ صدوق، علل الشرايع، نشر مکتبة الحيدرية، نجف اشرف، 1386ق، ج 2، ص 502. 5. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، موسسه آل البيت(عليهم السلام)، 1409ق، قم، ج 8، ص 591، باب 147، احکام عشرة، ح 1. 6. سوره ممتحنه(60) آيه 10. 7. وسائل الشيعة، همان، ج 14، ص 424، باب ما يحرم بالکفر، ح 4. 8. کلينى، محمد بن يعقوب، الکافى، دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1365ش، ج 2، ص 25،(الاسلامشهادة ان لا اله الا اللَّه و التصديق برسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و حقنت الدماء و عليه جرت المناکحة و المواريث) 9. وسائل الشيعة، همان، ج 14، ص 424، باب 10، ابواب ما يحرم بالکفر، ح 4. 10. همان، ص 417، باب 5، ح 5.
نظر خودتان را ارسال کنید