باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
تفاوت روى آوردن چهره مرگ به مؤمنان و کافران، نشانگر آن است که از ديدگاه معارف قرآنى و روايى، اعمال، افکار و اوصاف انسان نقش به سزايى در اين مهم دارد؛ به صورتى که سعادت و شقاوت بشر از درون آن مى جوشد و در واقع آدمى، بايد از خود و کرده هايش هراسان باشد. آموزه هاى دينى نيز با ارائه حقيقت مرگ و توصيف ابعاد آن، مى خواهد نگرش انسان را به خود تغيير دهد و آن را تصحيح کند؛ يعنى، به او ياد دهد که در عين زندگى در جهان مادى و کوشش براى برطرف ساختن نيازهاى خود، دلبستگى و وابستگى به آنها نداشته باشد. از اين رو، ترس از مرگ در اين چهارچوب، امرى ارزشى و مثبت خواهد بود.
پس هرکس طبيب خويش است و با نوع نگرش و عملکرد خود، مى تواند ترس از مرگ را ـ که بر اثر غفلت، تنگ نظرى و محدودنگرى به عالم مادى در او پديدار شده است ـ به ترس از مرگى که راه را طولانى و رويارويى با خداوند متعال را سخت مى بيند، تبديل سازد.
ترس اول اگر بر جان آدمى سيطره يابد، زندگى دنيايى را بر آدمى تيره و تار مى سازد.
اما ترس دوم، موجب تقويت و تهذيب نفس شده و انسان را به انجام دادن اعمال نيک و صالح ـ که از ديدگاه شريعت اسلامى گستره اى بس بزرگ دارد ـ سوق مى دهد.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «همانا تو، طبيب نفس خويش قرار داده شده اى؛ براى تو درد و نشانه صحّت و سلامتى بيان شده است و به دوا [ و درمان]راهنمايى شده اى . پس بنگر که چگونه در [ اصلاح ]نفس خود قيام مى کنى» 1
بر اين اساس بايد با تغيير نگرش خود و تصحيح اعمال، خود را از وحشتى که از مرگ داريم، نجات دهيم.
پي نوشت ها
1. کافى، ج 2، (کتاب الايمان و الکفر، باب محاسبة العمل)، ح 6؛ به نقل از: چهل حديث، ص 306.
منبع: فرجام شناسي/ مؤلف محمدرضا کاشفى
نظر خودتان را ارسال کنید