اگر نماز نخوانيم، چه اتفاقي مي افتد؟ چه چيزي را از دست مي دهيم؟ نماز از جمله عبادات عملى در بينش توحيدى اسلام است که فلسفه آن را تنها در پرتو آن بينش، مىتوان نظاره کرد. بديهى است تا زمانى که ابعاد مختلف اين بينش، به درستى شناخته نشود، جايگاه نماز و همچنين ديگر برنامههاى عملى آن، روشن نخواهد شد. در بينش اسلام و اديان توحيدى، انسان و مجموعه هستى، آفريدههاى خداوند و در مسير حرکت به سوى او و معرفت مبدأ خويشند. در اين ديدگاه، هيچ غايتى جز معرفت خداوند براى انسان متصوّر نيست و کمال انسان، تنها در اين محدوده رقم مىخورد و تمامى جاذبههاى ديگر، جملگى براى به حرکت درآوردن آدمى و فراخوان وى به معرفت خداوند هستند. در اين مسير است که «عبادت» جايگاه خود را پيدا مىکند؛ آن هم به صورت عبادتى موزون و حساب شده که بايد به صورت خاصى به جاى آورده شود. بدون اين عبادت، سرّ حيات بىرنگ خواهد شد و انسان در بيغوله جاذبههاى ديگر، راه اصلى را به فراموشى خواهد سپرد. نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند پمپ بنزين هايي است که در مسيرى سخت، طولانى و پرحادثه، به انسان انرژي مي دهد تا از راه خود به سوي کمال و قرب الهي و رشد و تعالي باز نماند. بدون نماز، آدمى در مسير زندگى، گوهر عبوديت خويش را در برابر ذات لايزال احديت به فراموشى خواهد سپرد و در نتيجه از کمال خويش باز خواهد ماند. از همين رو، تمامى پيامبران الهى و کتابهاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت کردهاند. آنچه گفته شد، تنها اشارهاى کوتاه به فلسفه فردى نماز بود و نماز، از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سياسى و... داراى حکمتهاى عميقى است. نماز، عملاً موجب همبستگى مسلمانان و احساس روح يکرنگى در بين آنان است؛ چرا که همه آنان به يک مشکل و به سمت يک قبله نماز مىگذارند و اين موضوع، پيامدهاى ارزندهاى خواهد داشت. در مورد احساس شما نسبت به نماز، به نظر مىرسد که شما بايد انديشه و مطالعه عميق، تجسّم درستى از نماز و فلسفه آن در خود ايجاد کنيد تا به دنبال آن احساس شما نسبت به نماز تغيير پيدا کند. در هر صورت، تا وصول به آن مرتبه، امر نماز را جدى بگيريد و بر آن مداومت کنيد؛ زيرا ارزندهترين و شريفترين انسانهاى تاريخ، به پا دارنده نماز و فرمان دهنده به آن بودهاند. البته هيچ کس ادعا نکرده است که انسان نماز خوان از عيب و خطا و آلودگي مبرا است و نماز همه نماز خوان ها را مستجاب الدعوه و از مقربين درگاه خداوند مي سازد. تأثير اعمال و عبادات و به ويژه نماز بستگي کامل و مستقيم به زمينه هاي روحي و معنوي و و جود بستر مناسب در خود نماز خوان و رفع موانعي که اثر نماز را خنثي مي سازد و يا آن اثر را کم رنگ مي کنند دارد. پيامبر (صلي الله عليه و آله) و امير مؤمنان (عليه السلام) و اولاد پاک و معصومش (عليهم السلام) نماز مي خواندند و ما هم نماز مي خوانيم و به هر دو نيز نماز گفته مي شود، ولي چقدر فاصله و تفاوت بين اين دو نماز وجود دارد و دليل اين تفاوت چيست؟ آيا نماز امامي که همه عالم را محضر خداوند مي بيند و در حال نماز يکسره خود را در محضر حق مي يابد و خود و اسم و رسم و افکار و تعلقات خود را در برابر هستي مطلق نيست و نابود مي بيند با نماز ما که همراه با افکار مختلف و خيالات پراکنده و باطل است يکسان است؟ پس نماز به تنهائي معجزه نمي کند و اين معجزه و دگرگوني و تأثير عميق و شگرف را بايد فرد نمازگزار خود رقم زند. اوست که بايد اعتقادات و باورهايش را درست و مستقيم و استوار سازد و اصول عقايدش را با مطالعه و تفکر از آبشخور صافي و زلال منابع دين يعني قرآن و سنت پيامبر (ص) و ائمه اهل بيت (ع) بگيرد و آنگاه در انجام اعمال صالح بکوشد و همزمان جويبار وجودش را از ناپاکي و آلودگي و رذايل نفساني پيراسته سازد و به اندازه ظرفيت وجودي اش مؤمن و معتقد گردد تا نمازش معراج مؤمن و نزديک کننده انسان با تقوا به خدا گردد. فردي که نماز مي خواند ولي نيت صاف ندارد و دچار گناه و خطا مي گردد، عيب و اشکالش ربطي به نمازش ندارد بلکه به آلودگي دروني و عدم زمينه مناسب در درون او بر مي گردد. اثر نماز که همان نهي از فحشا و زشتي منکرات است ولو در حد کم و ناچيز در ا فراد نما ز گذارظاهر مي گردد و به اندازه خود او را از آلودگي و زشتي بيشتر باز مي دارد. در روايت آمده است: جواني از انصار نمازش را با پيامبر (صلي الله عليه و آله) مي خواند ولي گناه و محرمات را نيز انجام مي داد. جريان را به پيامبر (ص) گفتند. پيامبر (ص) فرمود: بالاخره نمازش روزي او را از بدي و زشتي باز مي دارد. طولي نکشيد که ديدند آن جوان توبه کرد و دست از کارهاي بد و زشتش برداشت. (ميزان الحکمه، ج5، ص371، ح10254، چاپ دفتر تبليغات اسلامي، 1362) نماز هر کسي تابع ميزان معرفت و شناخت اوست و چون معرفت و ايمان افراد با هم متفاوت است، نمازهاي آنها و آثار آن نمازها نيز مختلف است. ولي به هر حال هيچ نمازي بدون اثر نمي باشد هر چند ميزان آن آثار کاملا متفاوت است. انسان با ايمان بايد بکوشد با تمرين و تصميم و اراده قوي به نمازش عمق و شور و حال ببخشد و با مطالعه کتاب هائي که در اين موردنوشته شده و اسرار و نکات ظريف نماز را بيان کرده اند و نيز مطالعه شرح حال بزرگاني که به نماز عشق مي ورزيده اند و نماز آنها نمونه اي از معراج مومن بوده به تدريج و کم کم بر حضور و توجه در نمازش بيفزايد و شور و نشاط خود را در حال نماز بيشتر نمايد. بايد دانست که همين نمازهاي بي روح و دست و پا شکسته ما نيز خالي از آثار مختلف تربيتي و رواني و اجتماعي نمي باشد و اگر انسان همين نماز بي روح را هم ترک مي کرد، ميزان جرم و خطا و معصيت او بيشتر مي شد. چون اثر عمده نماز که همان نهي از فحشا و زشتي و گناهان است، حتي در اين گونه نمازها نيز ظاهر و آشکار مي گردد. انسان مومن بايد به هر طريق با خداي خود مرتبط و پيوسته باشد و رابطه اش را با خداي خود هر چه قدر هم که ضعيف و کم رنگ باشد، قطع ننمايد و همين ارتباط ضعيف را روز به روز تقويت نمايد تا به تدريچ به درجات عالي قرب و معرفت خداي متعال برسد: نکته ديگر اين که کسي که نماز نمي خواند در حقيقت ترک عملي کرده که به آنچه اقرار کرده است. نماز در اسلام به عنوان ستون دين معرفي شده است و معيار قبولي ساير اعمال با نماز است و ترک نماز کفر عملي نسبت به دستور و امر خداست هم چنين ارتکاب گناهان کبيره. زراره (صحابه امام صادق (ع) روايت مي کند از امام صادق (ع) از گفتار خداي عزوجل در سوره مائده , آيه 5 که مي فرمايد: «و من يکفر بالايمان فقد حبط عمله» پرسيدم امام فرمود: «يعني ترک کند کرداري را که بدان اعتراف کرده است و از آن جمله است ترک نماز...» (اصول کافي , ج 4, کتاب الايمان والکفر باب الکفر, ح 5) پس کسي که نماز مي خواند و گناه هم مي کند مرتکب حرام شده يک کيفر دارد, اما کسي که نماز نمي خواند و گناه هم مي کند هم ترک واجب کرده و هم مرتکب حرام شده است , دو کيفر دارد و اين دو نفر با هم مساوي نيستند. نماز کار خانه انسان سازي است روح توحيد، اعلان بندگي خدا، نظم، بهداشت و نظافت، اتحاد و همبستگي، بي نيازي از مردم، استمداد خدا، ارتباط با شهدا و ... همه در همه در نماز است و مقصود از نماز در اسلام نمازي نيست که هنگام خواندن آن چيزي بگويد و بعد از نماز خلاف آن را عمل کند نماز خوان هاي درست و حسابي هماهنگي کاملي در همه اعمال و رفتار و گفتار دارند. اگر کسي در نماز بگويد خدايا من بنده توام و بعد از نماز بندگي ديگران را سرلوحه کار خود قرار دهد اين آدم منافق است. در صورتي که نماز واقعي نمازي است که انسان را از آلودگي ها پاک کند و اين ظرفيت در نماز هست. نماز مطلوب نمازي است که آثارش بر همه شئون زندگي انسان مشهود باشد. حال اگر نماز ما به حد کامل نماز اولياء نرسيده نبايد نماز راه کنار بگذاريم بلکه بايد خواند و تلاش کرد تا نماز به حد مطلوب برسد. نماز صفاي روح و جسم است بدون نماز هيچ چيز قبول نمي شود.بنا بر اين با توجه به همه نکاتي که در مورد نماز و اهميت آن و لزوم ترک ننمودن آن عنوان شد در مقام جمع بندي مي توان چنين گفت که با ترک نماز از تمام آثار دنيوي و اخروي آن محروم خواهيم بود و اين خسارتي بزرگ و جبران ناپذير بوده وحسرتي طولاني را در پي خواهد داشت .برخي از آنچه که باترک نماز از کف مي دهيم عبارت است از: - آرامش: زيرا نماز ذکر خداست و تنها با ذکر خدا دلها آرامش مي يابد. ـ لذت انس و مناجات با خدا: که صاحبان بصيرت و عارفان هيچ چيز را با اين انس قابل معاوضه نمي دانند. ـ نجات از عذاب : يکي از اسباب ورود در جهنم ترک نماز است . ـ با ترک نماز نورانيت دل ،دوري از ترس و حزن ،دوري از فحشا ومنکر ،جلب رحمت پروردگار ، دوري از سلطه شيطان ، دوري از کبر ، بر خورداري از شفاعت ، رسيدن به رستگاري و بهترين عمل و بسياري ازآثار بزرگ و با اهميت از کف انسان خواهد رفت که ذکر همه آنها همراه با آيات و روايات مربوط به آن در اين مجال نمي گنجد ، لذا براي توضيح و آگاهي بيشتر مي توانيد به منابع زير رجوع نماييد : 1- اسرار نماز، شهيد ثانى، ترجمه مهدىپور 2- اسرار الصلاة، ميرزا جواد ملکى تبريزى 3- آداب نماز، امام خمينى 4- پرتوى از اسرار نماز، محسن قرائتى ـ ياد او/ استاد مصباح يزدي ـ حکمت عبادات / استاد جوادي آملي / موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید