باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
هميشه به ياد مرگ بودن و از مرگ ديگران عبرت گرفتن صفت بسيار خوبي است و در روايات و اخبارديني بدان بسيار سفارش شده است. ولي از اين نکته نيز نبايد غافل بود که حالت يادشده بايد در انسان ايجاد شود وفعاليت شديد نسبت به فراهم کردن توشه آخرت انجام گيرد و آمادگي او را براي ورود در عالم بعد افزايش دهد اينکه با ايجاد تلاطم و اضطراب و دوگانگي وي را از تلاش و جديت در کسب علم و دانش و اتصاف به اخلاق حميده وفاضله باز دارد و موجب خسران ابدي گردد. اگر چنان چه مشاهده ميگردد حالت مزبور موجب اضطراب و دهشت و دوگانگي گرديده دليلش اين است که شخص هنوز يک تحليل درست و مطابق با واقع از مرگ و جهان آخرت نداردواز مرگ به عنوان يک عقاب و عذاب هراس دارد. بديهي است که براي رفع چنين امري ابتدا بايد به کتابهايي که ازراههاي معقول و پذيرفته شده علمي قضيه مرگ و زندگي بعد از مرگ را - آنطور که هست - تشريح ميکنند مراجعه کرد و يا از اشخاص بصيري که در معارف ديني از تخصص لازم برخوردارند استمداد جست. به ديگر عبارت تمام اضطرابها و تلاطمها از ناآگاهي سرچشمه ميگيرند که با ازميان بردن آن ميتوان برهمه آنها فائق آمد و تمامي آنها رااز صحنه زندگي خارج ساخت. اکنون بايد باتمام وجود دريافت که مرگ عبارت است از به بارنشستن درخت وجودآدمي. عبارت است از جداشدن از آنچه غير اوست. اگر انسان شخصي تبهکار باشد بعد از مرگ يکسره با اعمال بدخويش محشور و از اين بابت دائما در عذاب و ناراحتي خواهد بود و اگر اهل صلاح و وداد و دوستي و پاکي باشد پس از مرگ يکسره با اعمال نيک خويش محشور و به خاطر آنها هميشه در تنعم و تمتع و بهرهوري از نعمتهاي بهشتي خواهد بود. بنابراين اگر کسي از مرگ هراسي دارد به خاطر اين است که ميخواهد با نتايج اعمال بد خويش مواجه نشود و اين مواجه شدن براي او ناخوشايند است و برعکس اگر شخصي به مرگ عشق ميورزد و از آن هراسي به خودراه نميدهد به خاطر اين است که با اعمال نيک خويش مواجه ميگردد و اين مواجهت براي او خوشايند است. ازاينرو قرآن مجيد يکي از علامتهايي را که براي صالحان و اولياي خدا ذکر ميکند عشق به مرگ است. آن جا که ميفرمايد: قل يا ايها الذين هادوا ان زعمتم انکم اوليألله من دونالناس فتمنوالموت ان کنتم صادقين اي پيامبر(ص) !به يهوديان بگو: اگر گمان ميکنيد که اولياي خداييد پس مرگ را آرزو کنيد اگر راست ميگوييد و نيز شاعر چنين سرودهاست:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آي تا در آغوشش بگيرم تنگ تنگ من از آن عمري ستانم جاودان او زمن دلقي ستاند رنگ اگر بين اين مطالب و جو موجود در جامعه تعارضي ميبينيد بايد بدانيد که حق را بايد با ترازوي عقل خود بسنجيدنه جو و فضاي حاکم.
امور زير در باور مرگ و يادآوري آن و پند گرفتن از آن مؤثر و مفيد است:
يک. انديشه درباره مرگ به ويژه در خلوت؛ بايد به اين نکته توجّه کرد که: مرگ تنها پلي است که ما را از خانه عمل به خانه پاداش و جزا منتقل ميسازد. و نيز انديشه در اين نکته که انسان براي اين دنياي فاني و زندگي زودگذر آفريده نشده است؛ بلکه آفرينش او براي زندگاني ابدي است که مرگ آغاز سفر بدان است.
دو. زيارت اهل قبور و تماشاي قبرهاي پوسيده و سنگ متلاشي شده و انديشه در اين مسأله که چه انسانهايي که روزگاراني زندگي ميکردند - فقير و غني - و اکنون همگي در اين گورستانها خوابيدهاند و هيچ يادي از آنان نيست. اگرچه جسم آنها خاک شده و غذاي مورچگان گرديده است؛، اما آنها همگي در محضر پروردگار عالم حاضراند و پاداش رفتار نيک يا کيفر کردار بد خود را ميبينند و اين سرنوشتي است که دير يا زود ما نيز بدان خواهيم رسيد.
سه. شرکت در تشييع جنازه و تدفين اهل ايمان و يادآوري اين نکته که روزي ما نيز همانند آن فرد، بر روي دوش آشنايان و بستگان به گور سپرده خواهيم شد. پس کردار، رفتار و گفتار خود را بر اساسي تنظيم کنيم که مرگ ما، موجب آسايش ابدي ما بشود.
چهار. تلاوت و تدبر در آياتي که در مورد مرگ و قيامت است؛ به ويژه نگاه انديشمندان به آيات عذاب و خود را با آن تطبيق دادن؛ و نيز مطالعه و انديشه در روايات فراواني که در اين باره وارد شده است. در اين موضوع مطالعه کتاب ميزان الحکمه با ترجمه فارسي توصيه ميشود. اين کتاب مجموع آيات و و روايات را در موضوعات مختلف دستهبندي کرده است.
پنج. توجه به اين نکته که مرگ نيستي و نابودي نيست؛ بلکه دريچهاي براي ورود به عالمي بزرگتر و گسترده است، مرگ ما را از خانه عمل و امتحان به خانه ابدي محاسبه و پاداش ميبرد و هر چه ما در دنيا کِشتيم، در قبر ظهور پيدا ميکند و برداشت ميشود. کسي که در دنيا با ايمان و عمل صالح سپري کرد، قبر او «روضة من رياض الجنة» است و آن که دنيايش را با بي ايماني و بدکرداري سپري کرد، قبرش «حفرة من حفر النيران» ميشود. آري قبر همه انسانها ظاهري مشابه دارد؛ اما باطن آن متفاوت است، يا بهشت است يا جهنم. آنکه در اين دنيا با ايمان و عمل صالح سپري کرد، هم اکنون در بهشت است و مرگ او را به اين سعادت ابدي ميرساند.
پيک مرگ براي چنين فردي هيچ نيست، مگر پيک بشارت و سعادت. زندگي بهشتمدارانه او در دنيا، باطنش بهشت شده و مرگ او را به بهشت ميبرد و قبرش بهشت خواهد شد. اما آن که با سوء اختيار خود، در دنيا بدکردار بوده، هم اکنون در جهنم است؛ منتها همانند مردم مست و بيهوش، ميسوزد و ادراک نميکند، آنگاه که پيک مرگ آمد، در حقيقت او بهوش ميآيد و آنگاه جهنمي که خود براي خود، فراهم کرده بود، به چشم جان ميبيند و با همه وجود ميچشد.
شش. مطالعه کتابهايي که در اين باره نوشته شده است مثل:
1. معاد، شهيد دستغيب شيرازي
2. معاد شناسي، علامه حسيني تهراني
3. معاد، استادشهيد مرتضي مطهري
4. معاد، آيت اللّه مکارم شيرازي
موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید