عزّت و ذلّت، دو واژه عربياند. عزّت در فارسي به معناي قدرت و پيروزي(مجمع البحرين.) نفوذناپذيري، چيرگي، علوّ، بزرگي و ارجمندي ميباشد.(التحقيق في کلمات القرآن) به علّت همين مناسبت، عزّت را اين گونه معنا کردهاند: العزّه حاله مانعه للانسان من ان يُغلب؛(مفردات راغب.) عزّت حالتي است که انسان را در برابر ناملايمات، مقاوم و شکست ناپذير ميکند و مانع مغلوب شدن او ميگردد. بنابراين، عزّت به معناي غير قابل شکست و نفوذناپذير بودن، در منطق قرآن مخصوص خداي متعال است و غير از او همه موجودات داراي فقر ذاتي و ذليلند؛ البتّه خداي متعال به کساني که در مسير او هستند نيز عزّت ميبخشد: وَ لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِي وَ لِلْمُؤْمِنِين؛(منافقون،8) عزّت به معناي صلابت در انسانها، گاهي اوقات ممدوح است و اين همان عزّت مؤمنان در برابر باطل و... ميباشد و گاهي اوقات ناپسند است، مانند عزّت و نفوذناپذيري کافران در برابر حقّ که خداي متعال ميفرمايد: بَلِ الَّذِينَ کَفَرُواْ فِي عِزَّهٍ وَ شِقَاقٍ؛(ص،2)(تفسير الميزان، علامه طباطبايي؛، ج 17، ص 22، جامعه مدرسين قم.) ذلّت هم معناي مقابل عزّت را دارد، و به يک معنا تمام موجودات اگر مستقل و به خودي خود در نظر گرفته شوند، ذليل و مقهورند و اگر کسي خواهان رهايي از ذلّت و برخورداري از عزّت ميباشد، تنها راه تمسّک به عزت الهي است: أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّهَ فَإِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِيعًا (مباني عزت در قرآن، علي رضايي، دفتر تبليغات اسلامي قم) عزّت، عاملهاي متعدّدي دارد که انسان ميتواند از اين راهها، به عزّت واقعي برسد، در اين جا به برخي از اين عوامل که در قرآن مجيد و روايات ما بيان شده است، اشاره ميشود. 1. آگاهي و شناخت 2. عقلگرايي 3. دين خالص و ناب 4. توحيد که بنا به فرمايش رسول اکرمآيه عزّت در قرآن، آيه توحيد است. 5. بندگي خدا، اميرالمؤمنيندر مناجات خود ميگويد: الهي کفي بي عزّا ان اکون لک عبداً؛ بندگي خدا، براي عزّت کافي است. (بحار، ج 77، ص 400.) 6. شرح صدر 7. اعتقاد به معاد و مرگ و...(مباني عزت در قرآن، علي رضايي، ص 76ـ120، مؤسسه ثقلين.) شرف به معني بزرگواري و بلندمرتبگي است. اين کلمه در اصل به معناي بلندي و مکان بلند است. به فردِ بلندمرتبه و بزرگوار، شريف گفته ميشود. شريف همچنين از صفات خداوند است.(جمهرة اللغة، ج2، ص: 729) عزت نفس، عبارت است از احساس ارزشمند بودن. اين حس از مجموع افکار، احساس ها عواطف و تجربه هاى ما در طول زندگى ناشى مى شود. همه افراد، صرف نظر از سن، جنسيت، زمينه فرهنگى، جهت و نوع کارى که در زندگى دارند، نيازمند عزت نفس هستند. عزت نفس بر همه سطوح زندگى انسان اثر مى گذارد. بررسى هاى گوناگون روان شناسى، حاکى از آن است که چنانچه نياز به عزت نفس ارضا نشود، به ويژه در جوانان، نيازهاى گسترده ترى نظير نياز به خلاقيت و ابتکار، پيشرفت و يا درک استعداد بالقوه محدود مى ماند.(روش هاى تقويت عزت نفس در نوجوانان، ترجمه: پروين عليپور، چ 7، انتشارات آستان قدس رضوى، ص 11) عزت، به معناى ارجمندى، سرافرازى و گرامى شدن نيز هست. به قول راغب اصفهانى: »واژه عزت، به معناى حالتى است که نمى گذارد انسان شکست بخورد و مغلوب واقع شود«.(راغب اصفهانى، مفردات، واژه عزّت) در برابر عزت، ذلت قرار دارد که به معناى نبودِ حالت شرافت و بزرگى در آدمى است، به گونه اى که انسان به سادگى پذيراى شکست و مغلوب ديگران مى شود. در آموزه هاى دينى، عزت، در ثروت، تجمل گرايى و بهره مندى از امکانات مادى خلاصه نمى شود، بلکه عزت در بندگى، معنويت گرايى و رهايى از قيد و اسارت و شهوت و دنياگرايى تفسير مى شود. از اين رو، امام على(عليهم السلام) مى فرمايد: الهى کَفى بى عِزَّاً أَنْ أکُون لَکَ عبداً و کَفى بى فخرَاً أن تَکونَ لى رَبّاً.(متقى هندى، کنز العمال، ح 43102) خداوندا، براى من اين عزت بس که بنده تو باشم و اين افتخار مرا بس که تو خداى من هستى
نظر خودتان را ارسال کنید