نظر اسلام در مورد هنر را بیان کنید؟

متن سوال: 
سؤال بنده به عنوان يک هنرجو، در زمينه‏ي هنر است. هنر هميشه نقش بسزايي در جامعه و اجتماع و حوادث و همين‏طور در ماندگار بودن اين حوادث داشته است. به عنوان مثال، «هنر» در جامعه‏ي خودمان، در مبارزه و انقلاب و همين‏طور هشت سال دفاع مقدس، و بعد از آن که مرحله‏ي سازندگي شروع شد، هميشه در صحنه حضور داشته است. خواهش من اين است که شما تحليل و تفسير خودتان را درخصوص هنر همين دو دهه‏ي بعد از انقلاب بفرماييد. سؤال بعدي هم اين است که جناب‏عالي وضعيت کنوني هنر را چگونه مي‏بينيد و براي بهبود آن چه فرمايشاتي داريد؟

اين چيزى که راجع به نقش هنر گفتيد، کاملاً درست است. هنر، زبان رسايى براى همه‏ى موضوعات و بخصوص موضوعات پيچيده‏يى مثل انقلاب است. خوب است که من الان در ادامه‏ى آن پاسخى که به سؤال اين دختر عزيزمان در ابتداى جلسه دادم، عرض بکنم که هرچه امثال من درباره‏ى انقلاب بگوييم، نخواهيم توانست آن حقيقت عظيم را تشريح کنيم؛ مگر اين که زبان هنر وارد ميدان بشود. زبانِ هنر است که مى‏تواند حوادث عظيم را تبيين و تشريح کند و ذهنها را روشن نمايد. بنابراين، همان طور که اشاره کرديد، کاملاً درست است؛ هنر چنين نقشى را دارد. البته قبل از پيروزى انقلاب، در دوران مبارزات پانزده ساله، متأسفانه «هنر» وارد اين ميدان نبود، مگر خيلى بندرت. گاهى شعرهاى خوبى گفته مى‏شد که در روشنگرى ذهنها اثر داشت. اين اواخر - شايد سالهاى دهه‏ى پنجاه - بعضى از نمايشنامه‏ها و هنرهاى نمايشى هم تقريباً وارد ميدان شدند، اما خيلى کم و بندرت. مثلاً در تهران نمايشنامه‏ى «ابوذر» را روى صحنه آوردند؛ در مشهد نمايشنامه‏ى «باران» را جوانان خوبى بودند که روى صحنه آوردند - که الان هم در زمينه‏هاى هنر فعالند - اما خيلى کم بود. غرض، هنر نقش زيادى در آن زمان نداشت. متأسفانه در رژيم گذشته - که آن پانزده سال دوران مبارزات هم در همان سالهاست - هنر در قبضه‏ى صاحبان قدرت بود و حقيقتاً به انحطاطى دچار شده بود و در ميدان نبود؛ ليکن از لحظه‏ى پيروزى انقلاب، هنر به ميدان آمد؛ از دو جا هم آمد؛ عمدتاً از طريق استعدادهاى هنرى نوظهور - يعنى جوانان - بود. شما الان ببينيد در ميان اين هنرمندان معروفى که ما داريم، خيليشان جوانان بعد از انقلابند. اينها کسانى هستند که يا در جبهه‏هاى جنگ، يا در صحنه‏هاى انقلاب، با يک ايمانى، يک خودباورى پيدا کردند و به سمتى کشيده شدند؛ مثلاً دوربينى دستشان گرفتند و براى عکسبردارى به جبهه‏ها رفتند. اين کارها اينها را به سمت هنر کشاند؛ و همين طور بقيه‏ى هنرها. غالباً جوانان بودند که از اول انقلاب شروع کردند؛ بعضى هم از هنرمندان دوره‏ى قبل از انقلاب بودند که اينها به انقلاب پاسخ دادند؛ خيلى هم متأسفانه پاسخى ندادند، رفتند کنارى نشستند و هنرشان را در خدمت انقلاب قرار ندادند. در مجموع، از اول انقلاب تا امروز که بيست سال مى‏گذرد، هنر نقش زيادى داشته و در عرصه‏هاى مختلف، انواع هنرها - نه فقط هنرهاى نمايشى، يا هنر شعر، بلکه انواع هنرها - وارد ميدان شدند و کارهاى برجسته و بزرگى انجام دادند و هنرمندان جوان پرورش پيدا کردند. اما اين که شما مى‏پرسيد من نظرم نسبت به وضع کنونى هنر چيست، بايد بگويم که اگر امروز را با قبل از انقلاب مقايسه کنيد، ما خيلى وضعمان خوب است؛ برجستگى هم داريم. اما اگر با آنچه که بايد باشيم، مقايسه کنيم، نه، عقبيم؛ من صريحاً اعتقاد دارم که عقبيم. ما هنوز در زمينه‏ى قصه‏نويسى، در زمينه‏ى شعر، در زمينه‏ى هنرهاى نمايشى - يعنى سينما و تئاتر - کاستيهاى زيادى داريم؛ کارهاى نشده‏ى فراوانى داريم و انسان ناشيگريهاى متعددى را مشاهده مى‏کند. من اميدوارم کسانى که در رشته‏هاى هنرى فعالند، همان خودباورى را که ما در عرصه‏هاى ديگر انقلاب در جاهايى مشاهده کرديم و دنيا را به خودش متوجه کرد - در زمينه‏ى صنعت، در زمينه‏ى صنايع نظامى، در زمينه‏هاى علمى، واقعاً ما کارهايى کرده‏ايم که دنيا متوجه آنها شده است - در زمينه‏ى هنر هم بلکه بتوانيم ان‏شاءالله کارهايى بکنيم که شاخصه‏ى ملت بزرگ ايران و انقلاب بزرگمان باشد؛ اين اميد را من دارم.

پربازدیدترین ها