بسم الله الرّحمن الرّحيم سلام عليکم کليه صداها و آهنگهايي که مناسب مجالس لهو و فساد است حرام و غير آن حلال است و تشخيص آن با مراجعه به اهل عرف خواهد بود و انگيزهها و شرايط زماني و مکاني در آن تأثيري ندارد و گرفتن مجوز از وزارت ارشاد کافي نيست و ياد گرفتن و ياد دادن نوع حرام از موسيقي جايز نيست و فرقي بين سنتي و غيرسنتي و غربي و داخلي و غيره نيست و شنيدن اين نوع از موسيقي و آواز نيز حرام است. استفتاءات جديد آيتالله مکارم، ج 1، ص 145 تا ص 148. «مضرات موسيقي» شنيدن موسيقي و آوازهخواني، ضررهاي فراواني دارد از جمله : ?- ضعف اعصاب و اختلال حواس و بيارادگي: انواع موسيقي به ويژه آهنگهاي حساس آن، تحريکاتي در اعصاب « سمپاتيک » و « پاراسمپاتيک » بوجود ميآورد که در نتيجه، تعادل اين اعصاب به هم ميخورد و انسان دچار ضعف اعصاب ميگردد. ضعف اعصاب نيز، خود امراض ديگري از قبيل اختلال حواس، پريشاني، جنون، ثقل سامعه، نابينايي، سل و غيره ... بوجود ميآورد. به علاوه موسيقي به سبب ايجاد هيجانات روحي و مغزي، گاهي به حمله و خفقان قلبي منجر ميشود و باعث سکته و مرگ ناگهاني ميگردد. دکتر ولف آدلر، پرفسور دانشگاه کلمبيا ميگويد : « بهترين و دلکشترين نواهاي موسيقي، شومترين آثار را روي سلسله اعصاب انسان باقي ميگذارد. » کشفيات اين دکترچنان درامريکا تاثيرکردکه هزاران نفرطرفداراوشدندوموسيقي رابرخودحرام کردندوازمجلس سناي امريکاتقاضاي کتبي کردندکه ازهرگونه کنسرت عمومي جلوگيري کند. دکترالکسيس کارل ،زيست شناس وفيزيولوژيست معروف فرانسه مي نويسد: ((کاهش عمومي هوش ونيروي عقل ،ازتاثير الکل وسرانجام ازبي نظمي درعادت ناشي مي گرددوبدون ترديد سينماوراديودراين بحران فکري سهيمند.)) واصولاشنيدن موسيقي وکنسرت،دراصاب،يکنوع اثرتخديري ايجاد مي کند،گاهي آنچنان شديد که شنونده رامانندافرادبهت زده مي سازد،ولذت فوق العاده يي که افراد ازآن مي يرند ازهمين اثر تخديري است واضح است که اينگونه تخدير ها،زيانهاي فراوني دارد واگرشدت يابد گاهي ممکن است عقل وانديشه رااسير جذبه ي آهنگهاي تند موسيقي کندوديگرنتوانندخوب وبد راازهم تميزدهند وبي پروادست به حرکات واعمال ناشايسته بزنندودرآن حال نتوانندبه عواقب وخيم آن بيانديشند. آمار جناياتي که نمودار اين حقيقت است، بسيار است، براي نمونه به دو خبر زير توجه کنيد : 1- يک مجله در سويس، مقالهاي تحت عنوان « جنون موسيقي » نوشت که در آن موسيقي را از جهات مختلف محکوم کرد، و آنرا به شدت مورد انتقاد قرار داد. باعث نوشتن اين مقاله اين بود که جمعيتي درحدود صد و پنجاه هزار نفر، در يکي از ميدانهاي پاريس، براي شنيدن موسيقي گرد هم آمده بودند، و پس از اجراي يک کنسرت آنان چنان به هيجان آمدند که ويترينها را شکستند و مغازهها را ويران کردند و عدهاي زخمي و مجروح شدند. 2- در ايالت لتيل راک جواني پيانو ياد ميگرفت، نغمات موسيقي چنان در روح آن جوان هيجان ايجاد کرد که بدون دليل از جاي برخاست و با 19 ضربه چاقو، معلم خود را از پاي درآورد. ]روزنامه اطلاعات شماره 9622[ موسيقي حتي در نازندگان آن تأثيرات خطرناکي داشته است، چنانکه عدهاي از آنان گرفتار امراض روحي و يا دچار سکته شدهاند. « بتهون » در سي سالگي به کلي کر و از ضعف اعصاب سرانجام ديوانه شد. « باخ » موسيقيدان اتريشي، به اختلال حواس و کوري گرفتار شد. « موزارت » و « شوپن » دو تن از موسيقيدانان نامي، دچار ضغف قوا و سل شدند. « شوبرت »، « واکتر »، « مندلسن » و « دو کونيسي »، هر چهار نفر به اختلالات عصبي و پريشانفکري و کشمکشهاي روحي مبتلا شدند. « شومان » و « دووراک » ضعف اعصاب شديد گرفتند و سرانجام ديوانه شدند. « فردريک هندل » موسيقيدان آلماني، « ماريا آلنا » خوانندهي ايتاليايي، « موريس راول » نوازندهي فرانسوي، هر سه تن، مبتلا به نابينايي شدند. موسيقي گذشته از رکود فکري، رفته رفته انسان را در کارها سست و تنبل و بياراده و لاابالي ميسازد، تا جايي که گاهي کارهاي ضروري از انسان فوت ميشود و سرمايهي جواني و عمر و نيروي کار و فعاليت و ابتکار خود را به رايگان از دست ميدهد. « الکسيس کارل » دانشمند معروف در کتاب « راه و رسم زندگي » چنين مينويسد : راديو و سينما و ورزشهاي نامناسب روحيهي فرزندان را فلج ميکند. تجربه نيز ثابت کرده است اشخاصي که زياد سرگرم موسيقي هستند، اغلب افرادي بياراده و مسامحهکار و در مقام تعقل و تفکر راکد و ضعيفند و پيشرفت چشمگيري در زندگي ندارند. ?- ضررهاي اقتصادي موسيقي : هزينههاي سنگيني که امروز خرج موسيقي و مجالس شهوتراني ميشود ضربههاي جبران ناپذيري به اقتصاد اين مملکت ميزند، و نيز در اثر استقبال مردم از نوازندگان و هنرپيشگان، جوانان ما به فکر کارهاي اساسي نميافتند، و نوعاً به داشتن کارهايي از قبيل هنرپيشگي اکتفا ميکنند. شما ميدانيد که مخارج يک دانس، يا يک ساعت آوازهخواني،در برخي از عروسيها بيش از حقوق ماهيانه يک استاد دانشگاه است! ايا اين پولها که بي هيچ لزومي خرج خوانندهها و هنرپيشهها، وبرپاکردن مجالس موسيقي، يا صرف خريد آلات موسيقي ميشود، به اقتصاد ما لطمه نميزند؟ حداقل هر کدام از اين مجامع دهها هزار تومان خرج برميدارد؛ آيا اين ولخرجيهاي بيهوده به آتش فقر عمومي دامن نميزند؟ گذشته از فقر اجتماعي، عادت به موسيقي در بسياري از افراد، فقر فردي را هم به ارمغان ميآورد، زيرا يک جوان محصل يا کارگر کاسب که به موسيقي عادت کرده است، علاوه بر اينکه از پيشرفتهاي علمي و کسبي باز ميماند، اصولاً شخصيت خود را در همين آلودگيها جستجو ميکند، و در نتيجه گرفتار فقر و بدبختي ميشود منبع:http://tazohoor.ir/forum/index.php?topic=159.0 انشاءالله عاقبت بخيربشويد. التماس دعا
نظر خودتان را ارسال کنید