با سلام وتقدير از حسن توجه شما به پاسخ به سؤالات ديني کودکان با توجه به اينکه کودکان با مواجهه مرگ نزديکان در ديگران تغيير مشاهده مي کنند (غمگيني) لذا مىخواهند بدانند چرا برنامه روزمره آنها تغيير کرده است. او با خودش فکر مىکند چرا به ناگهان جهان اطرافش اين همه نگران کننده شده است.لذاسوالاتي به ذهن او خطور مي کند که چه عاملي موجب نگراني او وخانواده اش شده است حال آنکه نبودپدربزرگ را عامل اين غمها مي داند ودرپي پاسخ به سوالاتي مي گردد درحالي که پاسخ به آنها بايد آسان وروان باشد وگيج کننده نباشد چرا که شايد سؤالات آنها خيلي مهم به نظر برسد اما آنها با يک جواب ساده هم قانع مي شوند در پاسخ به اينگونه سؤالات بايد به کودک کمک کرد تا خود را به واقعيت نزديک کند وبا بيان شيوا وساده واقع را براي او تشريح کرد استفاده کردن ازتمثيلات براي آنان قانع کننده است لذا ميتوان آيه يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّکِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي يا آيه انا لله وانا اليه راجعون را براي آنها اينگونه ترسيم نمود: براي ايشان مي توان مثال مرگ را به خواب تعبير کرد که پسرم آدمها دوجورخواب دارن يک خوابي که شب مي خوابن وصبح بيدار ميشن وکار مي کنن ويک خوابي که بيدارشدنش با خداست اما پسرم تا حالا شده بخوابي وتوي خواب خواب ببيني رفتي مسافرت اما وقتي بلند ميشي مي بيني سرجات هستي حالا انسانها هم توي اون خوابي که ميخوابن وبيدارشدنشون دست خداست درواقع جسمشون توي همون خونه کوچيک(قبر) اما روحشون رفته پيش خدا وبرنمي گرده وخدا روح اونها رو پيش خودش نگه ميداره تا روزي که ما هم به اون خواب بريم واونجا همديگر رو ببينيم . نکته ديگه اينکه پسرم انسانها قبل از اينکه به دنيا بيان همه پيش خدا بودن ولذا بعد از مدتي که خود خدا مشخص کرده پيش خدا برمي گردن مثل انساني که از پيش پدر ومادرش چند روزي ميره مسافرت با اينگونه تمثيلات ميتوان او را قانع نمود ونياز به فلسفه بافي ويا طرح مسائل گيج کننده نيست اما در مورد اينکه چرا خداوند را خدا زنده نگه نداشت واز دنيا برد وبعد از ايشان امامان آمدند را ميتوان اينگون تشريح کرد که خدا در قرآن مي فرمايد قل انما انا بشر مثلکم (من بشري هستم مثل شما ) لذا طبيعي است که اگر پيامبر بشري مثل ما باشد که همينطور هم هست پس بلاخره طبيعي است که عمر پيامبر هم به پايان برسد لذا اين نکته قابل توصيف است که پيامبر مانند شخصي مي ماند که زميني را کشاورزي کرده وبا آبياري وزحمات خود تبديل به باغ کرده است اما بنا به دلائلي(که پيامبرهم رفته پيش خدا) او هم به مسافرتي رفته لذا طبيعي است همانطور که يک شخص که درمنزل خود باغي دارد وبه مسافرت مي رود براي اينکه باغ او به ثمر برسد وخشک نشود کليد منزل را به کسي مي سپارد که آن را آبياري کند پيامبر هم باغ رسالت خود را به اهلبيت سپرد تا آبياري کنند وما مانند گلهاي آن باغ هستيم که اگر راهنمايي وارشادات وکمک آنها نباشد از خدا دور مي شويم. توصيه ميشود کتاب خدايي که در اين نزديکي است نوشته مسلم گريواني را مطالعه فرماييد. 1.فجر 2سوره بقره : آيه 156 3 : سوره ي کهف آيه ي 110 موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید