باسلام خدمت شما پرسشگر محترم چون بحث از امامت ونيز ظهور حضرت صاحب که زير مجموعه امامت است ، همه اش از اصول اعتقادي شيعه است لذا در علم کلام جاي ميگيرد ونمونه اي از علت وفلسفه غيبت حضرت صاحب در ذيل امده است نمونه اي از بحث کلامي ميباشد سه نکته وياسه علت براي غيبت حضرت در روايات امده است يعني: 1. تشکيل حکومت عدل جهاني؛ 2. آزمايش انسانها؛ 3. خوف از قتل. در احاديثي که از ائمه طاهرين ـ عليهم السلام ـ در رابطه با غيبت امام زمان(عج) و علت آن روايت شده، مطرح گرديده است، و به ويژه «خوف از قتل» شمار زيادي از روايات را به خود اختصاص داده است، تا آنجا که طبق آن چه مرحوم مجلسي در «بحار الانوار»[1] روايت کرده اين مطلب در ده روايت، به عنوان علت غيبت حضرت مهدي(عج) معرفي شده است. همچنين احاديث مربوط به اينکه حضرت مهدي، آخرين حجت خدا و مأمور تشکيل حکومت عدل جهاني است، درحد تواتر است و از طريق شيعه و اهل سنت روايت شده است. مسئله ابتلا و آزمايش نيز در پارهاي از روايات به عنوان فلسفه غيبت امام زمان مطرح گرديده است، چنانکه امام صادق ـ عليه السلام ـ خطاب به جمعي از اصحاب خود که درباره حکومت بر حق «اهل بيت» گفتوگو ميکردند، فرمود: «به خدا سوگند! آن چه در انتظارش هستيد، واقع نخواهد شد تا آن که آزمايش و غربال شويد. به خدا سوگند! اين امر تحقق نخواهد يافت، مگر پس از يأس و پس از آن که اهل شقاوت و سعادت، شقاوت و سعادت خود را بازيابند».[2] يادآوري مسئله غيبت امام زمان(عج) را ميتوان از رازهاي غيبي خدا دانست که آگاهي بر حقيقت و اسرار آن فراتر از توان و ظرفيت فکر بشري است، ولي با استناد به براهين عقلي و نقلي ميدانيم که همه افعال الهي مشتمل بر حکمتها و مصالحي است که تضمين کننده سعادت بشري ميباشند، هر چند علم و آگاهي بشر از درک کامل آن ناتوان باشد. بنابراين، پس از اثبات حکمت و عدل خداوند، و لزوم وجود امام و عصمت او، در مسئله غيبت با مشکلي مواجه نخواهيم شد، و اصولاً نيازي به بحث تفصيلي در اينباره نيست؛ زيرا علم اجمالي به اينکه اين کار، حکيمانه و عالمانه بوده، و در برگيرنده مصلحت عمومي بشر است، براي اعتقاد به آن کافي است، چنانکه در بسياري از احکام ديني حل برخي امور بر همين پايه استوار است. مطلب فوق مضمون روايتي است که مرحوم صدوق از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت کرده است. عبدالله بن فضل هاشمي ميگويد: از امام صادق ـ عليه السلام ـ شنيدم که فرمود: «براي صاحب اين امر، غيبتي مقرر شده است که بايد به آن عمل کنند، و در زمان غيبت او اهل باطل دچار شک و ترديد ميشوند؟» به امام ـ عليه السلام ـ عرض کردم گفتم: فدايت شوم! اين غيبت براي چيست؟ امام ـ عليه السلام ـ پاسخ داد: براي امري است که ما مأذون به کشف آن نيستيم. گفتم: پس وجه حکمت الهي در غيبت او چيست؟ امام ـ عليه السلام ـ فرمود: «وجه حکمت آن، جز پس از ظهور او آشکار نخواهد شد، چنانکه وجه حکمت سوراخ کردن کشتي، و کشتن جوان، و ساختن ديوار توسط خضر ـ عليه السلام ـ ، براي موسي ـ عليه السلام ـ روشن نشد، مگر هنگام مفارقت آن دو از يکديگر. اي فرزند فضل! اين امر، امري الهي، و سري خدايي و غيبي از غيوب خداوند است. هر گاه ما دانستيم که خداوند ـ عزوجل ـ حکيم است، تصديق ميکنيم که همه افعال او حکيمانه است، هر چند وجه حکمت آنها برايمان روشن نگردد».[3] آثار و فوايد وجود امام عصر(عج) در اينکه مردم از وجود امام زمان(عج) بهره ميبرند، شکي نيست، و اين بهرهمندي به صورتهاي مختلف جلوهگر است. الف. همانگونه که قبلاً بيان گرديد، وجود امام زمان ـ که نمونه تمام عيار انسان کامل است ـ فلسفه حيات و زندگي است، و اگر وجود چنين انساني نباشد، حيات به منزله کالبدي بيجان، و بياباني خشک و سوزان است. به عبارت ديگر: زمين خالي از حجت خدا لغو و بيهوده است. بنابراين، وجود مقدس آن حضرت سبب غايي دوام حيات و زندگي است. بر اين پايه، همه انسانها اعم از مؤمن و کافر در حمايت خويش وامدار وجود مبارک آن حضرت ميباشند. ب. از برخي روايات استفاده ميشود که امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ گاهي در ميان افراد جامعه حضور مييابد، هر چند کسي او را نميشناسد. يکي از جاهايي که آن حضرت به صورت ناشناس حاضر ميشوند، مراسم حج خانه خداست. چنانکه از محمدبنعثمان دومين نايب خاص امام عصر(عج) نقل شده که گفته است: «به خدا سوگند، صاحب اين امر (امام زمان(عج)) هر سال در مراسم حج حاضر ميشود، مردم را ميبيند و آنان را ميشناسد، و مردم نيز او را ميبينند، ولي او را نميشناسند».[4] بنابراين، امام ـ عليه السلام ـ ميتواند معارف و مطالب مهم و رهنمودهاي تعيينکننده خويش را در حدي که مأمور به بيان آن هستند به مردم منتقل نمايد، چنانکه در حديثي که از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده، آمده است: برادران يوسف ـ عليه السلام ـ پس از آن که مدتي يوسف از آنان غايب بود، او را نشناختند و با شگفتي گفتند: آيا تو يوسفي؟ بنابراين، چه مانعي دارد که خدا همين سنت را در مورد حجت خود جاري نمايد، و آن حضرت در بازارها و در جمع آنان حضور يابد، ولي آنان او را نشناسند، تا اينکه خدا به او اذن دهد تا خود را معرفي نمايد. همانگونه که به يوسف ـ عليه السلام ـ اذن داد و او خود را به برادرانش شناساند.[5] ج. در ميان مؤمنان و شيعيان خالص آن حضرت کساني هستند که در اثر تزکيه نفس و صفاي باطن، شايستگي ملاقات و ديدار او را پيدا ميکنند ـ هر چند خود آنان در لحظه ديدار به اين حقيقت واقف نباشند ـ و از اين طريق از فيض معنوي امام بهرهمند ميگردند، و جامعه نيز از طريق آنان، به منبع فيض خداوندي نايل ميشود. د. علم به اينکه امام ـ به اذن و مشيت الهي ـ بر افعال افراد نظارت دارد، و از سوي ديگر هر لحظه احتمال ظهور او وجود دارد، عامل مؤثري در خودداري از گناه و رعايت احکام الهي خواهد بود. هـ. فقيهان عادل و پارسا، نواب عام امام زمان(عج) هستند و در عصر غيبت، رهبري و زعامت جامعه بشري را بر عهده دارند. و اين روش معمول رهبران است که در حال غيبت خود با تعيين افرادي به عنوان نماينده و يا فرستادن آنان به مناطق دوردست، پيروان خود را هدايت و رهبري ميکنند. بنابراين، چنين نيست که امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ جامعه بشري را به کلي به حال خود رها کرده و هيچگونه نظارت و تصرف و تأثيري در سرنوشت آنان نداشته باشد. خورشيد پس ابر در احاديث اسلامي، نحوه بهرهمندي انسانها از وجود امام زمان(عج) در عصر غيبت به بهرهمندي از خورشيد پشت ابر تشبيه شده است، چنانکه امام صادق ـ عليه السلام ـ در پاسخ اين پرسش «سليمان اعمش» که مردم چگونه از حجت غايب بهرهمند ميشوند؟ فرمود: همانگونه که از خورشيد پشت ابر نفع ميبرند.[6][1] . بحار الانوار، ج 52، باب عله الغيبه، ص 98ـ90. [2] . اصول کافي، ج 1، کتاب الحجه، باب التمحيص و الامتحان، روايت 6 ـ پنج روايت ديگر اين باب نيز مربوط به همين مسئله است. [3] . علل الشرايع، باب 179، عله الغيبه، حديث 8. [4] . بحار الانوار، ج 51، ص 350. [5] . علل الشرايع، ص 244، باب 179(عله الغيبه). [6] . بحار الانوار، ج 52، باب عله الغيبه، ص 92. موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید