چرا خدا مگس را آفرید؟

متن سوال: 
چرا خدا مگس را آفريد؟

ضمن اين که توجه داريم که علم ما ناقص است و ما به تمام وجوه و حکمت هاي آفرينش موجودات آگاه نيستيم و آنچه در روايات آمده تنها بخشي از حکمت خلقت موجودات است که براي مردم آن زمان قابل فهم بوده است و از جمله اين که روايتي به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است: «عَنِ الرَّبِيعِ صَاحِبِ الْمَنْصُورِ قَالَ قَالَ الْمَنْصُورُ يَوْماً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عليهم السلام) وَ قَدْ وَقَعَ عَلَى الْمَنْصُورِ ذُبَابٌ فَذَبَّهُ عَنْهُ ثُمَّ وَقَعَ عَلَيْهِ فَذَبَّهُ عَنْهُ ثُمَّ وَقَعَ عَلَيْهِ فَذَبَّهُ عَنْهُ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى الذُّبَابَ قَالَ لِيُذِلَّ بِهِ الْجَبَّارِين‏» امام صادق عليه السلام در نزد منصور دوانيقي(دومين طاغوت عباسي) نشسته بودند، مگسي روي بدن منصور نشست و او را گزيد، منصور آن را رد کرد، بار ديگر همان مگس بازگشت و منصور را گزيد، منصور که عصباني شده بود از امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا خداوند مگس را آفريده است؟ امام صادق عليه السلام فرمودند: «لِيُذِلَّ بِهِ الْجَبَّارِين»؛ براي اين که افراد جبار و متکبر را خوار کند.(2) بايد توجه داشت داشت که اين يک بحث جدلي و نمونه اي از برخورد امام عليه السلام نسبت به طاغوت زمانشان است. به بيان ديگر؛ امام نمي خواهند به اين وسيله، مستکبر بودن را اثبات کنند تا بگوييم يکي از معيارهاي اثبات استکباري افراد، روي آوردن مگس به آنان است. مي خواهند بفرمايند در اين عالم همه چيز حکمتي دارد، نه اين که تمام حکمت خلقت مگس، در همين مورد خلاصه مي شود. لذا يکي از حکمت هاي آفرينش مگس، همين روي آوردن به انسان است تا به انسان بفهماند که آن قدر غرور و استکبار نورز. انسان با اين همه عظمت که دارد، در برابر يک مگس احساس عجز مي کند لذا نبايد دچار غرور و تکبر شود، خصوصا غرور و تکبر در برابر ساحت قدس کبريايي. نکته: اين آن مقدار حکمتي است که ما مي فهميم، يعني بقيه را نمي فهميم ولي با اين فرمايش امام عليه السلام، روشن مي شود که قطعا خلقت مگس و يا هر اتفاقي که در اين عالم مي افتد بي حکمت نبوده و داراي حکمتي است. افزون بر اين که مگس نقش هاي متفاوت ديگري نيز در طبيعت دارد، از جمله انتقال گرده گياهان و باروري آن ها و تجزيه و تبديل عناصر فاسد شدني در طبيعت و تبديل آن به عناصر مفيد و ارزنده. پي نوشت ها: (1) حج، 73. (2) علل الشرايع،ج 2، ص 496، بحار، ج 47، ص 166.

پربازدیدترین ها