باسلام خدمت شما پرسشگر محترم در پاسخ به اين سؤال نظر شما را به نکات ذيل معطوف مي نماييم: 1-روح آدمي نه مذکر است و نه مؤنث و حقيقت انسان به روح اوست نه جسم و احکام تذکير و تأنيث مربوط به جسم آدميان است. پس زن و مرد از جهت انسان بودن کاملاً مساوي هستند و زمينه رشد معنوي براي هر دو موجود است. 2-هر کس که پيامبر است بر او وحي نازل مي شود ولي هر کس وحي بر او نازل شود پيامبر نيست به تعبير ديگر ما دو گونه نبوت داريم نبوت انبائي و نبوت تشريعي نبوت انبائي همان رسيدن وحي به انسانها و ارسال اطلاعات وحياني براي آنها است در حالي که نبوت تشريعي به صورت رسالت بيان مي شود. 3-به تصريح قرآن کريم زنان هم به مرتبه اي رسيده اند که مورد خطاب وحي قرار مي گيرند مانند داستان حضرت مريم(س) و مادر حضرت موسي اما رسالت چون يک امر اجرايي است و حشر و همراهي و مواجهه با مردم را همراه دارد و رهبري جنگ و صلح و دريافت مسائل مالي و توزيع اموال و تنظيم کار جامعه را به عهده دارد اين نوع نبوت(تشريعي) در اختيار مردان قرار گرفته است اما نبوت انبائي اختصاص به مردان ندارد.(1) و در توضيح تکميلي مي توان بيان داشت که: مسئلة توانايي هاي تکويني و تشريعي مرد و زن به اصل خلقت آنان بر مي گردد. اگر کسي جامعه شناس و روانشناس باشد و بدون حب و بغض در مسئلة مردان و زنان و خلقت آنان تحقيق کند و بر اساس توانايي هاي آنان، قدرت، مديريت، رهبري، قضاوت و ديگر امور مربوط به آنان را بخواهد بين مرد ها و زن ها تقسيم کند، به خوبي مشخص مي شود اين پست ها از آنِ مردان است و زنان در خلقت براي امور ديگر آفريده شده اند. اگر بر اساس نظرية قرآن (الرجان قوامون علي النساء)(2) بپذيريم در خانواده حقّ مديريت با مرد است با اينکه خانواده يک جامعة کوچک چهار يا پنج نفري است،چگونه بتوانيم در جامعة بشري و جهاني قبول کنيم مديريت و رهبري جامعه از آنِ زنان باشد؟مقام پيامبري و امامت،مقام مديريت جامعه است. به عقيدة ما، پيامبران و امامان(ع) مديران جامعه هستند، اين مقام را خدا به افرادي که شايستگي داشته اند داده است. مقام رياست و مديريت که بر دوش مردان نهاده شده، جز وظيفه اي سنگين چيز ديگري نيست. اينکه مرد بر زن مديريت دارد يعني وظيفة اداره کردن و خرجي دادن و تربيت فرزندان و دفاع از آنان بر دوش او است. رياست و مدريريت در ديدگاه اسلامي به معناي چپاول و گردن کشي و زور گويي نيست، بلکه به معناي اداي وظيفة سنگين الهي است. بسياري از مراجع تقليد با اينکه داراي مقام علمي و تقوا بودند، خود را از مرجعيت و رياست کنار مي کشيدند، چون نزد آنان رياست يعني مسئوليت سنگيني که اگر از عهدة آن نتوان بدر آمد، عقوبت و عذاب الهي را به دنبال دارد. رياست و رهبري و قضاوت و مديريت در اسلام به معناي رياست هاي معمول در دنيا که همراه با تشريفات و زور گويي ها است نيست بلکه مسئوليت سنگين و مشکل الهي است. وقتي اميرالمؤمنين به شام مي رفت، بزرگان شهر انبار با او ملاقات کردند و به خاطر امام (ع) از مرکب پياده شدند و با سرعت به سوي حضرت دويدند و مراسمي که نشانة ذلّت در برابر اميران بود انجام دادند. امام(ع) فرمود:اين چه کاري بود که کرديد؟گفتند:آدابي است که نسبت به اميران خود براي تعظيم و احترام انجام مي دهيم. امام (ع) فرمود: به خدا سوگند!با اين عمل زمامداران شما بهره مند نمي شوند و شما با اين کار در دنيا به سختي مي افتيد و در قيامت بدبخت خواهيد بود. چه زيان بار است مشقّتي که پشت سر آن مجازات الهي باشد و چه پر سود است آرامشي که با آن امان از عذاب دوزخ باشد.2 مسئوليت و رهبري و مديريت علي(ع) خواب و استراحت را از او ربوده بود به طوري که در روزهاي گرم تابستان درحالي که مردم به استراحت مي پرداختند خود را در معرض رسيدگي به شکايات قرار مي داد. يک روز بعد از نماز ظهر از خانه بيرون آمد. زني را ديد که از دست شوهرش به تنگ آمده و شکايت نزد اميرالمؤمنين آورده بود. علي(ع) به در خانه شان رفت و به شکايت زن رسيدگي کرد.3 بنابراين رياست و مقامات ظاهري و دنيوي چيزي نيست که به سر آن دعوا باشد.(3) پي نوشت ها: 1. ر.ک زن در آئينه جلال و جمال ـ آيت الله عبدالله جوادي آملي. 2. عطاء الله مهاجراني، پيام آور عاشورا، ص 327- 328. 3. بررسي تاريخ عاشورا، ص 161. موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید