درباره اصل «اسم اعظم»، بايد گفت: بسياري از انديشمندان ديني معتقدند که «اسم اعظم» صرف دانستن و گفتن يک لفظ نيست، بلکه فراتر از لفظ داراي حقيقتي است که در اثر خودسازي، تهذيب نفس، عبادت و توفيقات الهي در وجود افراد پيدا ميشود و در پرتو اين حالت، خداوند قدرت و مقام والايى به آنها خواهد داد. در آيات و روايات زيادي به وجود اسم اعظم اشاره شده، و آمده است که اسم اعظم در اختيار پيامبران الهي و امامان معصوم(ع) بوده و افراد والا مقامي مانند آصف بن برخيا که توانست تخت بلقيس را از مسافت طولاني براي حضرت سليمان(ع) حاضر نمايد نيز داراي بخشي از اسم اعظم بودهاند. با اين حال؛ رواياتي وجود دارند که به فرازهايي اشاره کرده و اعلام ميدارند که اسم اعظم در ميان اين فرازها وجود دارد که نمونهاي از آنها را با قطع نظر از سند در اينجا ذکر ميکنيم: امام سجاد(ع) فرمودند: «بيست سال از خداوند درخواست کردم؛ به من اسم اعظم را تعليم دهد. پس در شبى ايستاده بودم و نماز ميخواندم. چشمهاى من به خواب رفت و ديدم که جدّم رسول خدا(ص) از روبهرو ميآمد. وقتي نزديک من شد؛ بين دو چشم مرا بوسيد و گفت: از خداوند متعال چه خواسته بودي؟! گفتم: اى جدّ بزرگوارم! از خداوند خواستم تا اسم اعظم خود را نشانم دهد. پيامبر(ص) فرمودند: اى پسرم! اين دعا را بنويس. گفتم کجا بنويسم؟ فرمودند: با انگشت خود بر کف دستت بنويس؛ دعا اين است: يَا اللهُ يَا اللهُ يَا اللهُ وَحْدَکَ وَحْدَکَ لَا شَرِيکَ لَکَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ وَ ذُو الْأَسْمَاءِ الْعِظَامِ وَ ذُو الْعِزِّ الَّذِي لَا يُرَامُ وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ؛ اى خدا! اى خدا! اى خدا! تو يگانهاى، تو يگانهاى، شريکى براى تو نيست، تو بخشنده، پديد آورنده آسمانها و زمين، صاحب بزرگى و بخشش، صاحب نامهاى بزرگ و صاحب عزتي که مغلوب نميگردد. خداى شما خداى يگانه است، نيست خدايى مگر او که بخشنده مهربان است و رحمت خدا باد بر محمّد و بر همه آل او . سپس آنچه خواهي دعا کن». پس آنگاه امام سجاد(ع) فرمودند: «قسم به کسى که محمّد را به راستى به پيامبرى فرستاد؛ اين دعا را تجربه نمودم و همانگونه بود که آنحضرت فرمودند». زيد بن على گفته که من نيز تجربه نمودم چنان بود که پدرم على بن الحسين گفت.[1] [1]. سيد ابن طاووس، علي بن موسي، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 320- 321، قم، دار الذخائر، چاپ اول، 1411ق.
نظر خودتان را ارسال کنید