باسلام خدمت شما پرسشگر محترم قرآن نسخه هدايت بشر است که آيات آن هم مطابق فطرت و عقل بشر و هم بر اساس منطق و استدلال ميباشد به گونهاي که مفسران يکي از منابع تفسير قرآن راعقل ميدانند براهين مختلفي که در اين کتاب الهي به چشم ميخورد شاهدگويايي بر اين مدعاست، بررسي ويژگيهاي قرآن و آورنده آن هر عقل سليمي رابه اين حقيقت متوجه ميسازد که قرآن کتابي است از جانب خداوند حکيم وگفتار بشر نيست با استعانت الهي و با رعايت اختصار به پارهاي از ادله عقلي در اين زمينه ميپردازيم. 1. تحدّي يا مبارزهطلبي قرآن قرآن ديگران را به مبارزهطلبي و همانندآوري دعوت ميکند اين دعوت که دراصطلاح «تحدّي» نام دارد مشتمل بر قياس و برهان است بدين گونه که «لو کانهذا الکتاب من عند غير الله لامکن الاتيان بمثله، لکن التالي باطلٌفالمقدم مثله»، اگر اين کتاب، کلام الله نباشد پس کلام بشري است و اگربشري باشد شما هم که بشر هستيد بايد بتوانيد مثل آن را بياوريد، اگر شماتوانستيد مثل آن را بياوريد بشري بودنش اثبات ميشود و اگر نتوانستيدمعلوم ميشود که بشري نيست و اعجازي است که هم اثبات کننده رسالت آورنده آن و حقانيت قرآن است.[1] اين تحدّي گاهي به کلّ قرآن[2] گاهي به ده سوره[3] و گاهي به يک سوره[4] است که گوياي تخفيف براي همانندآوران است. انگيزه همانندآوري در مخالفان و ناتواني آنان اين در حالي است که مخالفان قرآن بيشترين انگيزه را براي همانندآوري قرآن داشتند آنان اهل فصاحت و بلاغت، متعصب نسبت به آداب و رسوم خويش به ويژه فرهنگ بتپرستي و قومي لجوج و سرسخت و متکبر بودند، قرآن آداب و رسوم آنانرا نادرست[5] و بتپرستي را امري خرافي ميداند.[6] و فخرفروشي آنان رانکوهش ميکرد.[7] در عين حال آيات تحدّي آنان را به همانندآوري قرآن ترغيب و تشويق ميکرد و پذيرش و عدم پذيرش قرآن را با سعادت و شقاوت جاودانه پيوند ميداد،[8] تشويق به کمک گرفتن از کليه نيروهايي که ميتوانند درهمانندآوري قرآن نقشي ايفا کنند[9] دروغگو پنداشتن در صورت ناتواني[10] وده ها انگيزه ديگر.[11] کتب تاريخ و علوم قرآني افراد متعددي را ذکر ميکنند که در صدد همانندآوري قرآن برآمدهاند که خود با بررسي قرآن به عجز خويش پي بردهاند يا به آوردن چيزي شبيه قرآن دست يازيده ولي نمونههايي را ارائه دادند که موجبات رسوايي خويش را فراهم آورده و عدم توانايي بشر را از همانندآوري اثبات کردهاند.[12] اين همانند خواهي و مبارزهجويي يک دعوت جهاني و تاريخي است و اکنون نيز اين دعوت فراروي جهانيان است و ميتوانند به جاي گزينش هرجنگ نظامي و اقتصادي و... به دعوت قرآن پاسخ دهند. اين دليل عقلي علاوه بر اثبات اينکه قرآن از جانب خداست همچنين ثابت ميکند که قرآن موجود همان قرآن مُنزل است که هيچ کس را ياراي مبارزه باآن نيست و اگر کسي هم درصدد چنين کاري برآمده خود را رسوا کرده و عجز خودرا اثبات نموده است. در اين بين نيز اگر کسي غير از بشر توانايي آوردن آن را داشت مسلما در آوردن آن کوتاهي نمي کرد، اين نشان است قرآن نه از جانب بشر است و نه مافوق بشر بلکه از جانب خدا مي باشد. 2. هماهنگي آيات: از جمله ادلّه حقانيت و خدايي بودن قرآن هماهنگي و عدم اختلاف بين آيات است قرآن در اين باره ميفرمايد: «اَفلا يتدبّرون القرآن و لو کان من عندغيرالله لوجدوا فيه اختلافاً کثيراً[13] آيا در قرآن تدبر نميکنند و اگراز جانب غير خدا بود در آن اختلاف بسيار مييافتند قرآن طي 23 نازل شده است در مکانهاي مختلف و در زمانهاي گوناگون و در حالتهاي مختلف، گاهي در حال سختي و صعوبت و گاهي در حال سهولت و آساني، گاهي در جنگ و گاهي درصلح، گاه در فقر و فلاکت و گاه در پيروزي و جمع غنائم جنگي، گاهي در سفربوده گاهي در حضر، گاهي در مکه و گاهي در مدينه، زماني در برخورد بادشمنان و زماني در رابطه با دوستان کتابي که در اين شرايط گوناگون نازل شود و هيچ اختلافي در آن نباشد قطعاً معجزه و از جانب خداست، اين آيه کريمه از طريق قياسي استثنايي اعجاز و حقانيت قرآن را ثابت ميکند «مقدم»اين قياس «و لو کان من عند غير الله» است و «تالي» آن «لوجدوا فيهاختلافاً کثيراً». ميفرمايد: شما هر چه که در قرآن تدبر کنيد و تفحص نماييد نه تنها اختلافي در آن نميبينيد بلکه سراسر آن را هماهنگتر و منسجمتر مييابيد پس«تالي» قياس که وجود اختلاف است باطل است و اگر «تالي» باطل بود بطلان«مقدم» نيز روش ميشود يعني قرآن کتاب بشري و غير بشري(مادون خدا) نيست بلکه کلام الله و کتاب الله است.[14] اين هماهنگي و جامعيت قرآن توجّه انديشمندان غربي را به عظمت اين کتاب آسماني معطوف داشته است. جرج ولذ ـ هربرت نويسنده بزرگ انگيسي ميگويد: «قرآن کتاب، علمي، ديني،اجتماعي، تهذيبي، اخلاقي و تاريخي است، مقررات و قوانين و احکام آن بااصول قوانين و مقررات دنياي امروز هماهنگ و براي هميشه کتاب عمل است.[15] لئون تولستوي نويسنده شهير روسي تعليمات روشن و فراگير قرآن را ميستايد وميگويد: قرآن مشتمل بر تعليمات روشن، آشکار و سهل است و عموم افراد بشراز هر طبقهاي ميتوانند از آن بهره گيرند.[16] ارنست رنان فرانسوي مجذوب کمال و معاني والاي قرآن است او چنين ميگويد:در کتابخانه شخصي من هزاران جلد کتاب سياسي، اجتماعي، ادبي و غيره وجوددارد که همه آنها را بيشتر از يک بار مطالعه نکردهام و چه بسا کتابهاييکه فقط زينت کتابخانه من ميباشند ولي يک جلد کتاب است که هميشه مونس من است و هر وقت ميخواهم درهايي از معاني و کمال بر روي من باز شود آن رامطالعه ميکنم و از مطالعه زياد آن خسته نميشوم اين کتاب، قرآن کتاب آسماني مسلمين است.[17] اين هماهنگي در آيات، قوانين پيشرفته و معاني والاي آن که همه انديشمندان اعم از مسلمان و غير مسلمان را شيفته خود کرده است دليل عقلي ديگري به حقانيت قرآن است که قرآن از سوي خدا نازل شده است. 3. اعجاز در قلمرو لفظ و ساختار ظاهري متن : به نظر تمام اديبان و سخنشناسان عرب، قرآن در فصاحت و بلاغت (زيبايي ورساي) بيمانند است. ساختمان ترکيبي کلمات آن و سبک بديع و اختصاصي آن نه سابقه داشته است و نه تقليدپذير ترنّم و آهنگ شعر را با خود همراه دارد،بشاراتش آرام بخش روان و هشدارهايش بيدارگر و غفلت زداست لکن تخيّل و وزن و قافيه را بر خود نبسته است نزول قرآن مقارن با شکوفاترين عصر ادبي عرب وروزگار اوج فصاحت و بلاغت اوست.[18] در عين حال تمام سخنشناسان و سخنسرايان در مقابل اوج ادبي قرآن زانوي تواضع زدهاند، با اختصار به پارهاي از عناصر که باعث زيبايي و رسايي وجه ظاهري و سيماي بروني قرآن کريم شده است اشاره ميشود: 1. استواري و درستي واژهها؛ 2. خوشآهنگي واژهها؛ 3. ادب در گزينش واژهها؛ 4. نکتهرساني و نکتهپردازي در گزينش واژهها؛ 5. فراگيري واژهها؛ 6. هماهنگي لفظ و معني؛ 7. چينش استوار قرآن؛ 8. خوش ادايي.[19] 4. اعجاز علمي قرآن : کتابهايي که با درون مايه علمي و در روند علوم تجربي و انساني نوشته ميشوند در بستر حرکت پوياي دانش روز به روز مورد نقض، ابطال، تغيير وتکامل قرار ميگيرند. ليکن قرآن شريف در معبر همه علوم، استوار و سترگ ايستاده است آکادميها، کالجها و دانشگاههاي توانمند دشمنان قرآن،نتوانسته آن را مورد نقض علمي قرار دهد. ما با باور به اينکه قرآن کتاب هدايت است نه کتاب ستارهشناسي يا زيستشناسي به نمود کوتاهي ازپيشگوييهاي علمي قرآن پرداخته که نشانه اعجاز علمي قرآن است و به شرح دومورد آن بسنده ميکنيم: 1. حرکت زميني؛ 2. حرکت منظم ماه و خورشيد؛ 3. قانون زوجيت و فراگيري آن؛4. نقش کوهها در اعتدال زمين؛ 5. کمبود اکسيژن در فراسوي زمين؛ 6. امکانپرواز؛ به فراسوي زمين؛ 7. علمي بودن تحريمها و تحليلها؛ 8. مسئلهتلقيح؛ 9. وجود حيات در کرات ديگر؛ 10. مسئله جاذبه؛ 11. سقف بودن آسمان؛12. خبر از ادوار جنين؛ 13. خاموشي خورشيد؛ 14. نور خواندن ماه و چراغناميدن خورشيد، اشاره به مستقل نبودن نور ماه است.[26] الف) قانون جاذبه عمومي در آيه دوّم سوره رعد ميخوانيم: الله الذي رفع السموات بغير عمدٍ ترونها،خدا همان کسي است که آسمان را ـ بدون ستوني که قابل رؤيت باشد ـ آفريد.قرآن نميگويد آسمان بيستون است بلکه ميگويد بدون ستوني است که آن رامشاهده کنيد و قابل رؤيت باشد. امام رضا ـ عليه السّلام ـ در جواب يکي ازيارانش بر اين نکته تصريح ميفرمايند که ستونهايي وجود دارد ولي شما آنهارا نميبينيد.[27] آيا توجيه و تفسيري براي اين سخن غير از ستوني که ما امروز نام آن را «توازن قوه جاذبه و دافعه» ميناميم وجود دارد؟[28] ب) وجود حيات در کرات ديگر در آيه 29 سوره شوري آمده است «و من آياته خلقُ السمواتِ والارض و ما بثَّفيهما مِنْ دابَّه و هو علي جمعهم اذا يشاء قديرُ»؛ و از نشانههاي خداآفرينش آسمانها و زمين است و جنبندگاني که در آن دو پراکنده ساخته و اوتوانايي دارد هرگاه بخواهد همه را جمع کند.» آيا حيات و زندگي مخصوص کره زمين است و کرات ديگر مطلقاً مسکوني نيست؟تحقيقات اخير دانشمندان به ما ميگويد: حيات و زندگي مخصوص کره زمين نيست.در کتاب «حيات در جهان» از انتشارات مجله «لايف» چنين ميخوانيم: به طوريکه دانشمندان حساب کردهاند تنها در کهکشان ما ممکن است ميليونها ستاره وجود داشته باشد که سيارات تابع آنها مسکوني باشند. بعضي قدم را از اين فراتر نهاده و عقيده دارند در بعضي از کرات آسماني موجودات زنده بسيارپيشرفتهتر از انسان وجود دارند و پيامهاي راديويي که از فضا پخش ميکنندو ما هرگز قادر به مثل آن نيستيم براي گيرندههاي ما قابل درک است هر چندزبان آن را نميدانيم و نميفهميم. آيه با صراحت ميگويد: خداوند موجودات زندهاي را در زمين و آسمانهامنتشر ساخته است به خوبي از زندگي موجودات ديگر خبر ميدهد.[29] ادله عقلي ديگري غير از موارد فوق بر خدايي بودن قرآن دلالت دارند که ذکرتفصيلي آنها باعث اطاله کلام ميشود لذا فقط به ذکر عناوين آنها بسندهميکنيم. 5. عدم تحريف قرآن ؛ 6. پيشگوييهاي قرآن؛ 7. معارف بيمانند ازپيامبران؛ 8. ختم نبوت؛ 9. بررسي ويژگيهاي معارف قرآن؛ 10. هماهنگي قرآن با عقل؛ 11. امتيازهاي قوانين قرآن؛ 12. سرسختي مسلمانان در حفظ و نگهداري قرآن؛ 13. حديث متواتر ثقلين و دلالت آن بر جاودانگي قرآن؛ 14. جامعيت وفراگيري قرآن. در نتيجه، ادله فوق که به تفصيل يا اجمال ذکر شدند همگي دلالت بر ايندارند که قرآن از جانب خداست. خداوند توفيق عمل به دستورات حيات بخش قرآن را به همه عطا فرمايد. انشاءالله. پي نوشت ها: [1] . آيت الله جوادي آملي عبدالله تفسير موضوعي قرآن کريم، قم، اسراء، چ اول، 1378، ج 1، ص 138. [2] . سوره اسراء، آيه 88. [3] . سوره هود، آيه 13. [4] . سوره بقره، آيه 23. [5] . سوره ص، آيه 2 و سوره مريم، آيه 97. [6] . سوره نجم، آيه 23. [7] . سوره حج، آيه 9. [8] . سوره بقره، آيه 24. [9] . سوره اسراء، آيه 88 و هود، آيه 13 و سوره يونس، آيه 39. [10] . سوره بقره، آيه 24. [11] . ر. ک: مصباح يزدي، محمد تقي، قرآن شناسي، ج اول، (انتشاراتمؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) )، چ اول بهار 88، از ص 123 تا141. [12] . براي آگاهي بيشتر از اين نمونهها و ضعفشان ر. ک: مصباح يزدي،همان، از صفحه 167 تا صفحه 174 و آيت الله خويي، شناخت و اعجاز قرآن،ترجمه: محمد صادق نجمي و هاشم هريسي، چ اول، 1361، بيجا از صفحه 123 تا132 و جواب به مدعيان جديد همانندآوري که در اين مرکز تهيه شده و به زوديدر سايت انديشه قم در اختيار همگان قرار ميگيرد. [13] . سوره نساء، آيه 82. [14] . آيت جوادي آملي، عبدالله، قرآن در قرآن، نشر اسراء، چ دوّم، 1378، ص 139 و 140. [15] . سيد مصطفي علوي، قرآن در آيينه بزرگان، انتشارات بحرالعلوم، قزوين، چ اول، 1378، ص 119. [16] . سيد مصطفي علوي، همان صفحه 118. [17] . صداقت، سيد علي اکبر، قرآن و ديگران، نشر روح، بيتا ص 22. [18] . ر. ک: سعيدي روشن، محمد باقر، علوم قرآن، ناشر مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) : چ اول تابستان 77، ص 104. [19] . ر. ک: عرفان حسن، اعجاز در قرآن کريم، ناشر دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامي، چ اول، 1379 از ص 47 تا 101. [26] . ر. ک: حسن عرفان، همان از ص 150 تا 160. [27] . السيد هاشم البحراني، البرهان في تفسير القرآن، مؤسسه مطبوعاتي اسماعيل، بيتا، ج 2، ص 278. [28] . ر. ک: ناصر مکارم شيرازي و همکاران، همان صفحه، 1460 و آيت اللهسبحاني، جعفر الهيات و معارف اسلامي، نشر مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلامـ ، چ سوّم، 1372، از ص 331 تا 334. [29] . مکارم شيرازي، ناصر، همان، ص 159. موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید