باسلام خدمت شما پرسشگر محترم پاسخ شما درچهار محورجاي مي گيرد: انواع رابطه ،علل پديدايي رابطه ،ضرورت يا عدم ضرورت ايجاد رابطه وپيامدهاي روابط دختر وپسر الف)-انواع رابطه: کلمه ي رابطه داراي معناي وسيع وگسترده اي مي باشد بنابراين در مرحله ي اول لازم است انواع رابطه بين زن ومرد مشخص شود: روابط بين زن و مرد چند صورت دارد: 1. رابطه زن و شوهري، 2. رابطه علمي، 3. رابطه حرفه اي و شغلي، 4. رابطه دوستانه. الف - رابطه زن و شوهري: اسلام رابطه زن و شوهر را که براساس موازين شرعي و عقد رسمي تحقق پيدا مي کند مورد تأکيد قرار داده و ده ها آيه و صدها روايت از معصوم در مورد اهميت ازدواج و روابط زناشويي شاهد آمده است. بنابراين از نظر اسلام اين نوع رابطه اجتماعي مشروع و مورد تأکيد است و زن و مرد هر دو در شکل گيري آن سهيم اند. ب - رابطه علمي بين زن و مرد: اين نوع رابطه با حفظ موازين شرعي و رعايت حدود الهي از ناحيه زن و مرد مجاز است و بهترين مصداق بارز آن رابطه بين استاد و شاگرد است اعم از اين که استاد زن باشد و شاگرد مرد، يا شاگرد زن باشد و استاد مرد. آنچه مهم است رعايت موازين شرعي است، اگر احکام الهي مراعات شود اين نوع رابطه نه تنها مجاز است بلکه مورد تأکيد اسلام است و اگر حدود الهي مراعات نشود و حريم هاي بين محرم و نامحرم شکسته شود اسلام از اين رابطه ناخشنود است و آن را نهي مي کند زيرا به ضرر زن و مردم و جامعه است. ج - رابطه شغلي و حرفه اي: فعاليت هاي شغلي نيز مانندرابطه علمي بايد در آن حدود شرعي وعرفي لحاظ شود. د - رابطه دوستي بين دختر و پسر: اين نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن از دوستي بين دختر و پسر و اينگونه روابط نهي کرده است زيرا عفت عمومي جامعه با اينگونه روابط آسيب جدي مي بيند پايه هاي ازدواج و خانواده سست مي شود و صدها مفسده اخلاقي براي دختر و پسر و جامعه دارد.< ب)-علل پديدايي: نيازهاى عاطفى و غرايز ديگر در ايام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزيدن» سوق مىدهد که البته اين يک امر طبيعى و غريزى است و کمتر مىتوان راهى براى گريز از آن پيدا کرد. آنچه در اين مقوله اهميت دارد، کنترل عقلايى بر احساسات و پرهيز از مخاطراتى است که ممکن است فرد را به گرفتارىهاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد. «دوست داشتن و عشق ورزيدن» اگر از مسير معين، مشخص و صحيح استيفا نشود، ممکن است عوارض نامطلوبى را براى انسان ايجاد کند. شما خوب مىدانيد جاذبه بين دو جنس مخالف (زن و مرد) بسيار فراوان است؛ مخصوصا در سنين جوانى، که اين جاذبه و حساسيت در اوج خود مىباشد، در نتيجه هر چند جوان بخواهد رعايت مسايل شرعى و عرفى را در دوستى با جنس مخالف بنمايد، اما تمايلات نفسى و وسوسههاى شيطانى قوىتر از آنند که انسان گرفتار خطرهاى بزرگ نشود. به همين جهت عقل اقتضا مىکند انسان خود را در معرض خطرى که بسيارى از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. روشن است که هر فرد خود بهتر مىتواند تشخيص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است.بل الانسان على نفسه بصيره ؛ به طور کلي مي توان عوامل زير رادر بوجود آمدن روابط منفي دختر وپسر موثر دانست: 1-محيط آلوده: محيط در سعادت و شقاوت انسان نقش بسزايي دارد لذا بايد انسان سعي کند تا آنجا که مي تواند محيط پيراموني سالم و عاري از گناه داشته باشد . محيط خانه ، محيط محل کار ، مدرسه و.... از اين قبيل است 2-موقعيت نامناسب: اگر جوان در موقعيتي زماني و يا مکاني قرار دارد که ادامه حضور او منجر به تحريک جنسي او مي گردد سزاوار است براي پرهيز ار آلوده شدن سريع تغيير موقعيت داده واز منطقه گناه هجرت کند تا دامنش به معصيت آلوده نگردد. 3- نگاه نا مشروع: نگاه نامشروع دروازه ورود شيطان به قلب آدمي است . بسياري از انحرافات حاصل يک نگاه است و بس . پس چه بهتر اين لحظه مديريت صحيح شود تا يک عمر حسرت و ندامت در دنيا و رسوايي در آخرت دامن گير انسان نشود . يادمان ياشد بابت هر نگاه در روز قيامت بايد حساب پس داد و پاسخگو بود . ديدن برخي فيلم ها و عکس ها ، نظر بازي و چشم چراني در معابر و يا ساير محيط ها و... براي دنياو آخرت دردسر ساز بوده و بيماري هاي روحي زيادي را به ارمغان مي آورد .-شنيدني هاي محرک : گوش از نعمت هاي بزرگ الهي است که ابزاز ارتباطي انسان با ديگران است . نعمت بي بديلي که وظيفه عقلي و شرعي انسان اقتضاء مي کند آن را در راستاي رضايت خداي بزرگ به کار برد . در قران کريم به صراحت از حساب کشيدن از گوش سخن به ميان آمده است . گوش سپردن به موسيقي هاي حرام وسخنان شهوت انگيز حرام جزء گناهان کبيره است . جواني که علاقه دارد در آتش شهوت نسوزد لاجرم اين دستور خداوند را بايد گردن نهد . 4- دوستان آلوده : بسياري از انحرافات و جرائم از دوستان ناباب و فاسد سرچشمه مي گيرد . دين ، عقل و فطرت انساني ايجاب مي کند انسان در انتخاب دوستان و معاشرت هاي خود توجه ويژه نمايد . در قران کريم هم امده است مجرمين در آتش جهنم ارزو مي کنند که اي کاش با فلاني دوستي نمي کردو تا گرفتار عذاب الهي نمي شدم 5-جهت دار نبودن منابع انرژي:جواني منبع انرژي متراکمي است که اگر اين انرزي هدايت نشود به بيراهه کشيده مي گردد .لذا بايد ان را جهت دار نمود و از قالب جنسي و شهوتي به رويکرد هاي ديگر از جمله فزهنگي و علمي ، فعاليت هاي هنري ، برنامه هاي ورزشي وتفريحات سالم و مفيد سوق مي دهد. 6-ازدواج نکردن در صورت فراهم بودن شرايط: طبيعي است که بهترين درمان براي جلوگيري از روابط منفي بين دوجنس مخالف ازدواج مي باشدو به تعبير روايت نيمي از دين انسان را حفظ مي کند و هر چه زودتر صورت گيرد بهتر است. 7-ضعف بنيه معنوي واعتقادي: عمق بخشيدن به اعتقادات ديني از طريق انس با قران ، ارتباط با محافل و مجالس ديني، تمرين مبارزه با نفس در پرتو اين ارتباطات ،تفکر مستمر در باره عواقب و کيفر گناه در دنيا و آخرت و توبه از معصيت ها و گناهان گذشته که به گفته معصومين (ع) پشت شيطان را مي شکند . ج)-ضرورت يا عدم ضرورت رابطه: در مورد روابطي که از لحاظ دين اسلام مردود شمرده شده بايد بگوييم علاوه بر اين که به اين گونه روابط نيازي نمي باشد بلکه وجود انها مي توانند براي طرفين مضر وآسيب زا باشد. قرآن در دو جا يعني يکي در سوره مائده آيه 5 و ديگري در سوره نساء آيه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف بر حذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آيه 25 سوره نساء به مردان مي گويد با دختراني که روابط دوستي مخفيانه اي با ديگران داشته اند ازدواج نکنيد... «فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غير مسافحات و لا متخذات اخدان» يعني آنان را با اجازه خانواده هايشان به همسري خود در آوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد پاکدامن باشند و زناکار و دوست گيران پنهاني نباشند. در آيه 5 سوره مائده نيز به مردان خطاب مي کند و مي فرمايد شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنيد و خود نيز پاکدامن باشيد نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهاني دوست خود بگيريد «... ولا متخذي اخدان ...» رابطه دختر و پسر اگر به معناي داشتن ارتباط عاطفي و دوستانه باشد که از ديدن و صحبت کردن يکديگر شاد شوند و لذت ببرند, قطعا يکي از محرمات است اما اگر به صورت يک ارتباط عادي باشد, مانند اينکه در يک موضوع علمي يا شغلي با يکديگر گفتگو کنند, در صورتي که خطر تبديل شدن به رابطه دوستانه, که در نوع اول توضيح داديم, در آن وجود نداشته باشد, به جهت اينکه مقدمه معصيت مي شود, اشکال دارد. در روايات آمده است, با نامحرم بيش از پنج کلمه ضروري صحبت نکن و نيز هرگز با او درجاي خلوتي قرار نگيريد؛ زيرا گرچه نفس اين کار شايد اشکال نداشته باشد, ولي چون زمينه مبتلا شدن به معصيت را فراهم مي سازد, بايد از آن پرهيز کنيد. البته ما قبول داريم که ممکن است بين دختر و پسري دوستي غير جنسي وجود داشته باشد ولي اولا: ثابت نگهداشتن اين حالت با توجه به شرائط جواني مشکل است و ثانيا: گاهي چنين حالتي به صورت نهفته و ناخودآگاه در انسان وجود دارد و حتي خود را به صورت يک رابطه عاطفي و معنوي نشان مي دهد در حالي که مسأله غير از اين است در هر حال ما سعي مي کنيم بدبين نباشيم شما هم سعي کنيد سر خود را کلاه نگذاريد. چند توصيه: با توجه به شرايط خاص دوران جواني , طولاني بودن دوران تجرد غالب دانشجويان و خطرات جدي تمايلات آشکار و پنهان غرائز نفساني , لازم است برادران و خواهران دانشجو روابط خود را از نظر کمي و کيفي تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند. بنابراين , توصيه اکيد ما اين است که : اولا, اگر ضرورتي ايجاب نمي کند حتي الامکان چنين روابطي با نامحرم برقرار نشود و خواهران دانشجو در مقابل افراد نا محرم , رفتاري متکبرانه داشته باشند نه رفتاري صميمانه . اينکه در احکام شرعي مي فرمايند در غير ضرورت مثلا مکروه است مرد با زن هم صحبت شود, مخصوصا مرد و زن جوان , به اين دليل است که چه بسا همين هم صحبت شدن ها, غرايز جنسي افراد را تحريک کند و يک الفت و محبت شهواني بين مرد و زن ايجاد گردد و نقطه آغازي براي غوطه ور شدن در انحراف و فساد شود. در هر حال انسان بايد دقيقا درون خود را بکاود و باطنش را عميقا مطالعه کند که مثلا صحبت کردن با افراد نامحرم چه ضرورتي براي او دارد. ثانيا: در صورت ناچاري و ضرورت , روابط با نامحرم تا آنجا که به شکستن حريم احکام الهي منجر نشود, اشکالي ندارد. بنابراين , گفتگو و نگاه هاي متعارف بدون قصد لذت و ريبه , اشکالي ندارد. اما با اين حال , حتي الامکان لازم است در کلاسها به گونه اي باشند که کمترين اختلاط پديد آيد و در برخورد و گفتگو, هنجارهاي شرعي زير رعايت شود: 1- البته از نظر شرعي و اخلاقي تا هنگامي که به اين صورت تنها حرف هاي معمولي مي زنيد، نمي توانيم بگوييم که اين رابطه حرام است و يا گناه دارد، يعني مشکل شرعي ندارد، ولي مي تواند آسيب هاي تربيتي و رواني مهمي در پي داشته باشد. وقتي دو نفر مدت زيادي با هم صحبت مي کنند و رابطه دارند، کم کم به هم علاقه مند مي شوند و اين علاقه به صورت دلبستگي و وابستگي در مي آيد، بعد از اينکه اين حالت به وجود آمد، ديگر قضاوت هايي که در مورد هم دارند تحت تاثير علاقه قرار مي گيرد و نمي توانند کاملا آزاد و فارق در مورد هم فکر کنند و يکديگر را به صورت عقلاني و منطقي مورد ارزيابي قرار دهند و چه بسا عيب هاي هم را نمي بيننند و وارد راهي مي شوند که به احتمال قوي پايان خوبي ندارد. د)-پيامدهاي روابط دختر و پسر پيش از ازدواج: به طور کلي روابط باز و آزاد دوجنس مخالف پيش از ازدواج، داراي آفتها و آسيبهاي رواني و اجتماعي جبران ناپذيري است. در ذيل به چند نمونه از اين آسيبها اشاره ميشود: 1. فقدان شناخت درست و واقع بينانه: معمولا ادّعا ميشود اين گونه روابط و دوستيها به انگيزه ازدواج شکل ميگيرد، ولي با کمي دقّت فهميده ميشود، روح حاکم بر اين گونه دوستيها، عشقورزي کور است نه خردورزي. پاي خرد و عقل در ميدان عاشقي لنگ است. امام علي عليه السلام ميفرمايند: «حبّ الشّيء يعمي و يصمّ»، دوست داشتن چيزي انسان را کور و کر مي کند. در حالي که تصميمگيري درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تکيه بر عقلانيّت و خردورزي ممکن است. دوستيهاي قبل از گزينش همسر، راه عقل را مسدود و چشم واقع بين انسان را کور ميسازد و اجازه نميدهد تا يک تصميم صحيح و پيراسته از اشتباه گرفته شود. اين نوع انتخابها که در فضايي آکنده از احساسات و عواطف انجام ميگيرد. به دليل نبود شناخت عميق و واقعبينانه، زندي مشترک را تلخ و آينده را تيره و تار ميسازد. 2. ايجاد جو بدبيني: اين گونه دوستي ها نه تنها مشکلي را براي دختران و پسران حل نميکند بلکه بر مشکلات آنان ميافزايد. اين گونه دوستيها و روابط اگر به ازدواج بيانجامد پس از مدتي از شکلگيري زندگي جو بدبيني و سوءظن را به دنبال خواهد داشت. پسر به خود ميگويد اين دختر وقتي به راحتي با من پيوند و رابطه نامشروع برقرار نمود، پس از اعتقاد و ايمان قوي برخوردار نيست. بنابر اين از کجا معلوم پيش از ارتباط با من، با فرد ديگري طرح دوستي نريخته است. از کجا معلوم که در آينده با اين که همسر من است با ديگري ارتباط برقرار نکند؟ دختر نيز همين تصور را نسبت به پسر دارد. بر اين اساس اين گونه ازدواجها داراي پايه واساسي سست و متزلزل است و تجربه نشان داده که سريع منجر به طلاق و جدايي ميگردد. بر اساس يک يافته پژوهشي در آمريکا، زوجهايي که پيش از ازدواج با يکديگر زندگي ميکنند زندگي زناشويي آنها با مشکلات عديدهاي رو به رو است و منجر به طلاق ميشود. به گزارش ايسنا، دکتر «کاترين کوهان»، استاد دانشگاه ايالت پنسيلوانيا گفت: طبق آخرين تحقيقات، افرادي که پيش از ازدواج با يکديگر رابطه داشتهاند بعد از ازدواج در حلّ مشکلات خود عاجزند، چرا که نسبت به يکديگر بسيار بدبين هستند. کوهان گفت: طبيعت ارتباطات آزاد اين است که زوجين چندان انگيزهاي براي حل درگيريها و حمايت از مهارتهاي خود ندارند. وي افزود: به نظر ميرسد ارتباطات اين افراد زودتر از افرادي که با يکديگر دوست نبودهاند، سرد و منجرّ به طلاق ميشود. وي در پايان گفت: ميتوانم بگويم رابطه قبل از ازدواج به هيچ وجه سبب دوام زندگي زناشويي نميشود 3. افت تحصيلي يا رکود علمي: اين گونه روابط باعث ميشود که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف ديدارها و ملاقاتهاي حضوري و تلفني خود بکنند و اين بزرگترين مانع براي رشد و ترقي علمي است؛ زيرا تحصيل دانش نيازمند تمرکز نيروهاي فکري وروحي است. دلمشغولي و اضطرابي که در اثر اين گونه پيوندها پديد ميآيد بزرگترين سد راه تعالي علمي و تحصيلي است؛ لذا متصديان امور علمي مدارس و دانشگاهها توصيه ميکنند. حتي ايام عقد و نامزدي جوانان در بحبوحه تحصيلات نباشد تا آنان بتوانند با تمرکز بيشتر فکر، در ادامه دروس و امتحانات موفق شوند. 4. عدم اسقبال از تشکيل کانون خانواده: اين گونه روابط و دوستيها معمولا به انگيزه تفنّن و سرگرمي شکل ميگيرد و در خلال آن از خود باوري و زودباوري دختران سوء استفاده مي شود. متاسفانه در بسياري موارد بين عشق و هوس تمييز داده نميشود. عشق حقيقي و پاک با هوسهاي آلوده و زودگذر، تفاوت جوهري دارد. برخي از اين روابط که مبتني بر هوسراني و سرگرمي است، پس از مدتي رو به سردي و افول مينهد. جاذبه و دل رباييها مربوط به روزها و ماههاي اول دوستي است. ولي ديري نميپايد که اين روابط عادي شده و به جدايي مي کشد. حس تنوع طلبي انسان از يک طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف ديگر باعث ميشود برخي سراغ ازدواج و تشکيل خانواده نروند جامعهاي که از تشکيل کانون خانواده استقبال نکند هيچگونه ضمانتي براي رشد و شکوفايي فضايل انساني در آن وجود ندارد. عمده خوبيها و کمالات والاي انساني در پرتو تشکيل خانوادهاي سالم، به فعليت ميرسد 5. اضطراب، تشويش و احساس نگراني:در دوستيهاي موجود بين دختران و پسران، از آنجا که مقاومتي بسيار قوي از طرف پدر يا مادر يا جامعه براي ممانعت از برقراري اين دوستيها وجود دارد، اين گونه دوستيها با مخاطرات رواني گوناگوني از جمله اضطراب و تشويش همراه است. وجود افکار ديگري چون احساس گناه، نگراني از تهديداتي که توسط پسر براي فاش کردن روابطش با دختر صورت ميگيرد، يک تعارض دروني و اضطراب مستمر را به دنبال خود دارد. بنابر اين وجود چنين دلهرهها و اضطرابهايي که گاهي لطمههاي جبران ناپذيري بر جسم و روان انسان دارد، از جمله آسيبهاي اين گونه روابط است. 6. محروميت از ازدواج پاک: هر انساني در سرشت و نهاد خويش به دنبال پاکيها و نجابت است. دختراني که در پي اين روابط آلوده هستند در حقيقت پشت پا به سرنوشت خود زدهاند و اين امر باعث ميشود که آنها به جرم آلودگي به اين روابط شرايط ازدواج پاک را از دست بدهند. البته اين گونه روابط ناسالم حتي در ازدواج پسران نيز تاخير ايجاد شود و دختران بيش از پسران در معرض اين آسيب قرار دارند. کند. موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید