باسلام خدمت شما پرسشگر محترم به طور کلى در اسلام قمار و نيز بازى با آلات قمار حرام است. حرمت بازى با پاسور که يکى از ابزارهاى قمار شناخته مىشود، نيز از اين باب است. بنابراين، وقتى چيزى ابزار قمار شناخته مىشود، بازى با آن حرام خواهد بود. البته اگر مرجع تقليد در »آلت قمار بودن« پاسور ترديد کند، فتوا به حرمت نمىدهد؛ چنان که از فتواى مرحوم آيتالله اراکى)ره( چنين به دست مىآيد. درباره شطرنج يک ديدگاه اين است که: به طور کلى امروزه در سطح جهان آن را آلت قمار به شمار نياورده، نوعى وسيله بازى فکرى مىشناسند. بر اين اساس، شطرنج از نظر موضوع حکم شرعى تغيير ماهيت داده و به تبع آن حکمش نيز دگرگون شده است. چه اينکه هر موضوعى حکم مخصوص به خود دارد. براى توضيح بيشتر درباره حکم شرعى بازى با شطرنج، پاسور و... بايد به نکات زير توجّه کرد: 1. بازىها به چهار گروه تقسيم مىشوند: الف( بازى با آلات قمار با شرطبندى ب( بازى با آلات قمار بدون شرطبندى ج( بازى با غير آلات قمار با شرطبندى د( بازى با غيرآلات قمار بدون شرطبندى 2. علما درباره تعريف »قمار« اختلاف نظر دارند؛ ولى بدون ترديد حکم دو نوع بازى روشن است. قسم چهارم قمار نيست و به هيچ وجه حرمت ندارد؛ همان طور که در قمار بودن قسم اول و حرام بودن آن ترديد نيست. نوع سوم نيز تقريباً محل اتفاق نظر علماى دينى است و بسيارى از فقها اصلاً ملاک قماربازى را توأم بودن آن با برد و باخت و شرطبندى مىدانند، حتّى اگر بازى با آلات قمار نباشد؛ مانند فوتبال که فىنفسه حرام نيست اما اگر با شرطبندى و برد و باخت مالى همراه باشد، قمار شمرده شده، حرام مىگردد. پس شرطبندى در هرگونه بازى حرام است مگر در موارد استثنايى مانند شنا و تيراندازى و اسب سوارى.1 تنها مورد اختلاف قسم دوم است؛ يعنى بازى با آلات قمار بى آن که با برد و باخت و شرطبندى همراه باشد. قبل از هر چيز بايد ياد آور شد، قمار و بازى با آلات قمار متفاوت است؛ زيرا همان طور که گفته شد، ممکن است قمار بدون آلات قمار نيز صورت پذيرد. از سوى ديگر، بازىها تنها به خاطر قمار بودن حرمت ندارند. براساس روايات و فتواى فقها، بازى با آلات قمار نيز حرام است. مراد از آلت قمار، ابزارى است که نوعاً با آن قمار بازى مىکنند؛ به عبارت ديگر، چيزى که در عرف متديّنان و کسانى که تقيّد شرعى دارند، ابزار قمار بازى شمرده مىشود؛ هر چند به قصد سرگرمى يا پرورش فکر بدون بردو باخت نيز مورد استفاده قرار مىگيرد. اين کار بازى با آلت قمار شمرده مىشود و طبق روايات حرام است؛ اگر چه قمار نام نگيرد. 3. دليل تغيير حکم برخى بازىها بدان جهت است که، ممکن است يکى از آلات قمار به تدريج تغيير ماهيّت دهد و ديگر در عرف متدينان ابزار قمار شمرده نشده، ابزار تفريح و سرگرمى يا پرورش فکر خوانده شود. - چنان که برخى درباره شطرنج اظهار مىدارند - در اين صورت حکم آن تغيير مىکند؛ زيرا حکم تابع موضوع است و با دگرگونى موضوع دگرگون مىشود. بنابراين، بهتر است در اين موارد به جاى »تغيير حکم« از عبارت »تغيير موضوع« استفاده کنيم تا آنها که دقّت کافى ندارند نگويند اگر حلال و حرام پيغمبر)ص( ابدى است، چرا حکم خدا دگرگونى مىيابد و حرمت به حليت تبديل مىشود. 4. گاه مرجع تقليد که کارشناس امور دينى است، يقين دارد وسيلهاى ابزار قمار شمرده مىشود. در اين صورت، بازى با آن را حرام اعلام مىکند. گاه ممکن است مرجع تقليد در صدق اين عنوان ترديد داشته باشد. بنابراين، فتواى هر مرجع تقليد براى مقلدان خودش اعتبار دارد؛ همان طور که بيمار به دستور پزشک خود عمل مىکند. پس ممکن است يک مرجع تقليد مانند حضرت آيت اللّه سيستانى يا صافى گلپايگانى بازى با شطرنج را مطلقاً حرام بداند؛ ولى برخى مراجع ديگر مانند امام خمينى، مقام معظم رهبرى، آيات عظام فاضل، مکارم و بهجت به شرط آن که آلت قمار باشد، حرام به شمارش آورند. بر اين اساس چنانچه از آلت قمار بودن خارج شود، حرمتش نيز پايان مىيابد. بنابراين، هرگونه بازى اگر همراه شرط بندى و يا با آلات قمار باشد، حرام است؛ مانند تخته نرد و شرط بندى در فوتبال. چنانچه وسيلهاى قبلاً آلت قمار بوده و اکنون در آلت قمار بودنش ترديد داريم، بايد براى شناختن حکم آن به مرجع تقليد خود مراجعه کنيم. براى اطلاع بيشتر درباره قمار از ديدگاه آيات و روايات و سابقه تاريخىاش در پيش از بعثت، مطالب زير سودمند مىنمايد. خداوند متعال قمار را، در رديف مى گسارى و بتپرستى، از کارهاى پليد شيطانى دانسته و به اجتناب از آن فرمان داده است: »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛2 اى کسانى که ايمان آوردهايد، بدانيد که شراب، قمار، بتها و چوبهاى مخصوص برد و باخت، پليد و ناپاک و از کارهاى شيطانى است، پس از اين کارها بپرهيزيد تا رستگار شويد«. »ميسر« يعنى قمار. ريشه اين واژه »يسر« به معناى آسانى است. قمار را از آن جهت »ميسر« مىخوانند که سبب گِرد آمدن آسان و بىزحمت مال مىگردد.3 امام رضا)ع( مىفرمايد: »الميسر هوالقمار؛ ميسر همان قمار است.«4 البته در روايات متعدد، بازى با آلات قمار نيز در رديف »ميسر« شمرده شده است. امام باقر)ع( فرمود: وقتى ]آيه 90 سوره مائده[ نازل شد، از پيامبر اکرم)ص( پرسيدند: يا رسول الله ميسر چيست؟ فرمود: هر آنچه که با آن قمار بازى کنند حتى مانند قاب يا گردو.«5 خداوند متعال در آيه بعدى مىفرمايد: شيطان همواره در صدد ايجاد دشمنى ميان شما اهل ايمان و نيز بازداشتن شما از ياد خدا و برپايى نماز است و قماربازى و مى گسارى ابزار شيطان در نيل به اين هدف شمرده مىشود: »إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ«.6 خداوند متعال همچنين مى گسارى و قماربازى را در يک رديف و از گناهان کبيره مىداند. البتّه ممکن است قمار و مِى منافعى نيز داشته باشد؛ اما قطعاً آثار زيانبار آن از سودش بيشتر است: »يَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ کَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ...«.7 آيه سوم سوره مائده - »حُرِّمَتْ عَلَيْکُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِکُمْ فِسْقٌ...« - نشان مىدهد که تقسيم با »ازلام« نوعى قمار و حرام است. اعراب دوگونه ازلام )تيرهاى مخصوص( داشتند: »ازلام« امر و نهى و »ازلام قمار«. »ازلام قمار« عبارت بود از ده چوب تير به نامهاى فذّ، توأم، مسبل، نافس، حلس، رقيب، معلّى، سفيح، منيح، و رغد. هفت تاى اولى به ترتيب از يک تا هفت سهم داشتند و سه تاى اخير بىسهم بودند. و کيفيت آن - آن گونه که در تفسير مجمعالبيان آمده است8 - چنان بود که شترى را سربريده، 28 قسمت مىکردند. آنگاه تيرها را مخلوط کرده، هر يک از ده قمار باز تيرى برمىداشت. صاحب هر تير از سهمى خاص بهرهمند مىشد و آنان که سه تير سفيح، منيح و رغد را به دست مىآوردند، بى آن که بهرهاى از شتر ببرند، پول شتر را مىپرداختند. خداوند اين کار را فسق مىداند؛ يعنى »قمار« و بازى با آلات قمار که همراه برد و باخت باشد، گناه بزرگ و خروج از طاعت خداوند سبحان است.9 بىترديد نه تيرهاى قمار خصوصيتى در تحريم داشتند و نه حيوان و گوشت آن. بنابراين، اموال به دست آمده از هر نوع برد و باخت و قمار بازى حرام است؛10 جز در مواردى مانند مسابقه شنا، تيراندازى و اسبسوارى. خلاصه اين که بازى قمار و آميخته با برد و باخت مالى - با هر وسيلهاى که انجام گيرد - حرام است. به دست آوردن مال به وسيله قمار، تصرف ناروا در مال ديگران است و بر اساس آيه »وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَيْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ...«11 و روايات متعدد حرام شمرده مىشود. نکته مهم ديگر بازتاب روانى قمار است. قمارباز هميشه بازنده است؛ چون اگر ببرد، حريصتر مىشود و در قمار فزونتر فرو مىرود که به معناى افزايش احتمال باخت است. او سرانجام همه آنچه را در دفعات قبل برده، خواهد باخت؛ به ويژه آن که چون ثروت باد آورده است، قدر نمىداند و برنگهدارى آن پاى نمىفشارد. بىترديد به دست آوردن اموال و زندگى و خانه آشنايان و فرو افکندن آنان در فقر، قساوت قلب بسيار نياز دارد. چنان که در برخى روايات وارد شده است.12 قريشيان - همان طور که امروزه نيز گاه به چشم مىخورد - آن قدر به قماربازى ادامه مىدادند که حتّى زن و فرزند خود را نيز مىفروختند. بازى با آلات قمار حتّى اگر بدون برد و باخت باشد، حرام شمرده شده است تا کسى به اين وادى خطرناک که شبکهاى شيطانى است، نزديک نشود. آنکه مىبازد نيز مىکوشد براى جبران شکست روحى و مادىاش به بازى ادامه دهد؛ و چون اعصابش خرد شده است، چه بسا تمام زندگىاش را مىبازد و براى تسکين خويش به مواد مخدر و مشروبات الکلى پناه برده، در منجلاب مفاسد فرو مىغلتد. شايد بدين جهت شراب و قمار با هم در اين آيات آمده است. در خصوص برخى بازىها، مانند شطرنج - هر چند از نظر فقهى اشکال آن برطرف شود - بايد دانست »فقه« مرز نهايى ميان حرام و واجب را مشخص مىسازد. امّا به آثار وضعى آن مانند پيامدهاى روانى، قساوت قلب و اتلاف عمر نمىپردازد. برخى کارشناسان مانند »شانتال شوده«،قهرمان شطرنج فرانسوى، شطرنج را ورزشى خستهکننده مىدانند؛ ورزشى که پرداختن به آن ساير منابع ذهنى را از کار مىاندازد و ديگر فعاليتهاى ذهن را بيهوده و پوچ مىنماياند. شطرنج مىتواند به مفهوم »نظريه پاسکالى« با فشارى که بر يک نقطه از بدن )مغز( وارد مىسازد، اختلال حواس ايجاد کند. يکى ديگر از زيانهاى شطرنج، کينهاى است که ميان بازيکنان پديد مىآيد؛ چنان که »الخين«، قهرمان شطرنج، مىگويد: »براى برنده شدن در بازى شطرنج، بايد از حريف متنفر شد«. مهمتر از همه آن که بازى با پاسور و شطرنج و... عمر انسان را تلف، اعصابش را فرسوده و روانش را آشفته مىسازد. منابع 1. ر.ک: المکاسب، شيخ انصارى، ذيل بحث قمار از مکاسب محرمه؛ هدايةالطالب الى اسرار المکاسب، شهيدى تبريزى، ص 95؛ جواهرالکلام، محمد حسن نجفى، ج 22، ص 109. 2. مائده(90 :(5. 3. قاموس قرآن، سيد على اکبر قرشى، ج 7، ص 263. 4. وسائلالشيعه، حر عاملى، ج 12، ص 119، ح 3. 5. همان، ح 4. »قيل يا رسول اللّه! ما الميسر؟ فقال)ص(: کلّ ما تقومر به حتّى الکعاب و الجوز« 6. مائده(91 :(5. 7. بقره(219 :(2. 8. مجمع البيان، طبرسى، ص 244 - 245. 9. همان. 10. تفسير راهنما، على اکبر هاشمى رفسنجانى، ص 233. 11. بقره(188 :(2؛ نساء(29 :(4. 12. ر.ک: وسايلالشيعه، ج 12، ص 119 - 121. در خصوص برخى بازىها، مانند شطرنج - هر چند از نظر فقهى اشکال آن برطرف شود - بايد دانست »فقه« مرز نهايى ميان حرام و واجب را مشخص مىسازد. امّا به آثار وضعى آن مانند پيامدهاى روانى، قساوت قلب و اتلاف عمر نمىپردازد. موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید