من یه پسر جوون هستم که در حال حاظر دانشجو هستم و در راستای تحصی کار هم می کنم حقوقم هم مناسبه. چند وقت پیش تصمیم به ازدواج با دختری رو داشتم که عاشقش بودم ولی خوانواده اون مخالفت کردن و به نتیجه ای نرسیدیم. و تا چند وقت بخاطر ضربه روحی که بهم خورده بود و

من یه پسر جوون هستم که در حال حاظر دانشجو هستم و در راستای تحصی کار هم می کنم حقوقم هم مناسبه. چند وقت پیش تصمیم به ازدواج با دختری رو داشتم که عاشقش بودم ولی خوانواده اون مخالفت کردن و به نتیجه ای نرسیدیم. و تا چند وقت بخاطر ضربه روحی که بهم خورده بود و بعضی از عوارضش هنوز هم در من مشاهده میشه(که حتی با داروهای ضد افسردگی هم خوب نشدن) از ازدواج منصرف شدم . ولی با توصیه ی خانواده و مرور زمان دوباره تصمیم به ازدواج گرفتم چند روز پیش یک دختر که مادر بزرگش همسایه ماست و لی خودشون شهر ما نیستن با خونه ما تماس گرفته و به بهانه امور کاری از مادرم خواسته که من باهاش تماس بگیرم . من هم تماس گرفتم بعدش فهمیدم راجب کار تماس نگرفته و اون بهم ابراز علاقه کرد . من هم فقط چند بار اون رو دیدم و لی مادرم خانوادش رو کامل میشناسه و میگه خودش دختر خوبیه ولی خانوادش آدمای خوبی نیستن من هم از دختره خواستم رابطمون رو قطع کنیم ولی اون هر روز با من تماس میگیره و با اس ام اس بهم ابراز علاقه میکنه راستش منم به اون علاقه مند شدم و سلایقمون هم با هم جوره ولی خانواده من با این وصات مخالفند از یکطرف نمیخوام دل اون دختر مظلوم رو بشکنم از یکطرف میترسم در زندگی زناشویی دچار مشکل بشم . ازتون عاجزانه خواهش میکنم بن رو کمک کنید. از اینکه سرتون رو به درد آوردم معذرت میخوام