سلام وقت شما بخير يکى از شرطهاى اساسى پذيرفته شدن نماز در نزد خداى متعال ، مسأله « حضور قلب » در حين نماز است و اين در حالى است که متأسفانه بسيارى از ما عبادتهاى خود را بدون حضور قلب و با حواس پرتى کامل انجام مى دهيم و به همين جهت است که يک عمر نماز مى خوانيم ، اما اثرى از آثار معنوى و روح نواز آن را در خود نمى بينيم . علت حواس پرتى و عدم حضور قلب در نماز ، معلول علت هاى مختلفى است که هر يک از اين علت ها راه حل خاص خود را مى طلبد که در اين قسمت به مهمترين عوامل حواس پرتى در نماز اشاره نموده و راه حل بر طرف نمودن آن را شرح مى دهيم : . 1 غفلت از عظمت پروردگار امام خمينى ( قدس سره ) در کتاب سرالصلاه . 1 مهمترين عامل عدم حضور در نماز را غفلت از عظمت پروردگار دانسته و گفته اند : اگر انسان به مناجات با حق تعالى و ولى نعمت خود به قدر مکالمه با يک مخلوق عادى ضعيف اهميت دهد ، هرگز اين قدر نسيان و سهو و غفلت نمى کند ولى نعمتى که آدمى را به وسيله انبيا و اوليا و قرآن کريم ، به مناجات با خود دعوت فرموده و درهاى مکالمه با خود را به روى او گشوده است ، با اين وصف ما به قدر صحبت با يک بنده ضعيف ، ادب حضور او را نگاه نداريم . راه حل الف : شناخت خداى تعالى بى شک هنگام صحبت کردن با فردى بزرگوار و داراى مقامات عالى ، اگر انسان نسبت به او شناخت نداشته باشد ، نه تنها از هم صحبتى با او لذت نمى برد ، بلکه ادب حضور و همکلامى با او را نيز رعايت نمى کند . يکى از ياران امام صادق ( عليه السلام ) نقل مى کند به ايشان عرض کردم : امام سجاد ( عليه السلام ) را ديدم هنگامى که به نماز ايستاد ، رنگ چهره اش دگرگون شد . امام صادق ( عليه السلام ) به من فرمود : « به خدا قسم ، على بن الحسين ( عليه السلام ) کسى را که براى او نماز مى کرد ، مى شناخت » . 2 ب : ياد خدا در همه حال دلى که در بيشتر وقت ها از ياد خدا غافل است ، نمى تواند در نماز به ياد خدا باشد . پس بايد همواره دل را از هر چه جز خدا خالى داشت و ياد خدا را تنها حاکمِ بر قلب و روان خود نماييم و از هر چه جز خواست او رو بگردانيم تا از نمازى ملکوتى و روحانى در فضايى پر از اخلاص و بندگى خداوند بهره مند شويم . ج : توجه به عظمت الهى قبل از نماز در اين باره روايات بسيار وارد شده است ، از آن جمله : امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « وقتى حضرت على ( عليه السلام ) براى اقامه نماز مى ايستاد ، و قبل از تکبير مى فرمود : « وَجَّهْتُ وَجْهِى لِلَّذِى فَطَرَ السّموات و الأرض . » . 3 ( روى و تمام وجود خويش را به سوى خداوندى نمودم که آسمانها و زمين را پديد آورد . ) رنگ صورت مبارکش دگرگون مى شد ، به حدّى که در چهره اش نمايان مى گرديد . » د : توجه به عظمت الهى حين نماز از حضرت رسول ختمى مرتبت ( صلى الله عليه وآله ) روايت است که « عبادت کن خداى تعالى را چنانچه گويا او را مى بينى ، و اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند . 4 . . 2 عدم توجه به هدف نماز افعال نماز بمنزله ظرفى است که هدف نماز در آن جاى گرفته است ، بنابر اين بجا آوردن نماز در حال غفلت از هدف آن ، ظرفى را ماند که بى محتوا است ، لذا حضور قلب در هنگام نماز تابع ايمان انسان بحقيقت نماز و اين که نماز از همه اعمال بهتر و برتر است ميباشد ، و آن کس که باين حقيقت اعتقاد داشته باشد که نماز معراج او است مسلما هم و غمش جملگى نزد آن نماز خواهد بود و هيچ چيز ديگرى نمى تواند او را از اين عمل باز دارد و کسى که همتش در پى نماز باشد قلبش هم نزد نماز خواهد بود و هر اندازه که همت انسان بيشتر در پى نماز باشد غفلتش از غير نماز بيشتر خواهد بود . 5 . . 3 دغدغه ها و مشکلات زندگى دغدغه ها و گرفتارى هاى زندگى اعم از مشکلات معيشتى ، تحصيل ، خانواده و . . . نيز يکى ديگر از عوامل حواسپرتى و عدم حضور قلب در نماز مى باشد . راه حل راه حل اين امر علاوه بر تلاش و تدبير بيشتر در امور زندگى توکل به خدا و يادآورى قدرت الهى مى باشد چراکه اين خداوند است که تمامى امور در قبضه قدرت اوست و مى تواند به راحتى تمامى مشکلات و حتى مشکل زندگى ما را حل نمايد در روايتى آمده که امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « هنگامى که بنده به نماز بايستد ، و نمازش را سبک ادا کند ، خداوند - تبارک و تعالى - ( به فرشتگان ) مى فرمايد : آيا به بنده من نمى نگريد ، گويا خيال مى کند که برآورده شدن حوايجش به دست غير من است ، آيا نمى داند که برآورده شدن خواسته هايش به دست من است ؟ » . 6 پس چه دليلى دارد که به هنگام نماز حلال مشکلات را رها نموده و به مشکلات و گرفتاريها پناه ببريم بلکه بايد به خود نماز براى حل مشکلات يارى جست همانگونه که خداوند متعال فرموده : « يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ » . 7 ( اى افرادى که ايمان آورده ايد ! از صبر ( و استقامت ) و نماز ، کمک بگيريد ! » . 4 ضعف قواى جسمى پزشکان معتقدند ، اگر آدمى غذا را با شادى ميل کند ، زودتر و بهتر جذب بدن مى شود . طب روحانى نيز خبر مى دهد که اگر انسان غذاهاى روحانى را از روى اشتياق صرف کند و از خمودگى دور با شد ، آثار پاکى و زدايندگى آن زودتر در قلب پديدار مى شود . نشاط جسمى ، از عوامل ايجاد شور و شوق به نماز و در نتيجه ، يکى از زمينه هاى حضور قلب در نماز است . بى گمان ، نماز کسى که در سلامت جسمى کامل به سر مى برد ، با نماز کسى که از بدنى بيمار رنج مى برد ، در ميزان بهره مندى از اشتياق و حضور قلب در نماز ، از برخى جنبه ها با هم متفاوت است . پس سزاوار است ، کسانى که دغدغه حضور قلب در نماز را دارند ، تندرستى خويش را قدر بدانند و جسم خود را در حال نشاط و آمادگى هميشگى براى بندگى شايسته پروردگار نگه دارند . . 5 مشغول شدن حواس ظاهرى يکى از عوامل حواسپرتى ، متوجه شدن به امور خارجى است ، چرا که قلب و ذهن به منزله حوضى هستند که اين پنج حس به آن مى ريزند و به واسطه آنها صورتهاى معانى بر قلب وارد مى شود ، به طورى که به واسطه ديدن تصويرى يا شنيدن صدايى چندين صورت خيالى بر ذهن وارد مى شود و قلب را مشغول خود مى کند . اگر در هنگام نماز ، گوش آدمى چيزى را بشنود يا چشم چيزى را ببيند ، حواس و ذهن نمازگزار متوجه آن شنيدنى ( مسموع ) يا تصوير مى گردد و از خدا و توجه به او غافل مى گردد و چه بسا با شنيدن يک کلمه ، خاطره هاى زيادى در ذهن او نقش بندد و تا آخر نماز او را مشغول بدارد . راه حل علاج آن در از بين بردن اين اسباب است که به صورتهاى مختلف بيان گردد : الف . اختصاص مکان مناسبى براى نماز امام صادق ( عليه السلام ) فرموده اند : « کَانَ عَلِى ( عليه السلام ) قَدْ جَعَلَ بَيتاً فِى دَارِهِ - لَيسَ بِالصَّغِيرِ وَ لَا بِالْکَبِيرِ لِصَلَاتِه » . 8 ( اميرالمومنين ( عليه السلام ) در منزل خود اتاق متوسطى که نه کوچک بود و نه بزرگ براى نماز خود اختصاص داده بودند . » ب : چشم بستن يکى از راههاى معمولى که در ميان مردم بيشتر مشاهده مى شود ، بستن چشمها در حين نماز است تا تمرکز حواس بيشترى حاصل کنند که اين امر البته براى کسانى است که نمى توانند بدون بستن چشمها در نماز و با نگاه به محل سجده ، آن تمرکز لازم را کسب کنند و گرنه کسى که مى تواند با نبستن چشمها در نماز و با نگاه کردن به محل سجده ، حواس خود را جمع کند ، بهتر است که چشمها را نبندد . ج . انتخاب مکان مناسب براى نماز نمازگزار براى اين که هيچ چيز او را به خود جلب نکند ، بايد مکان خلوت و بى سر و صدا ، بى منظره و ساده اى را انتخاب کند مثلا در مکانى که عکس ، تلويزيون و راديوى روشنى ، زن و بچه و . . . نباشد که مسلماً تحصيل حضور قلب در چنين مکانى راحت تر از مکان شلوغ ، پر رفت و آمد و . . . مى باشد . چون زمينه حواسپرتى در آنجا کمتر است . از همين رو در روايات نقل شده که حضرت على ( عليه السلام ) اتاق ساده را مخصوص نماز خود قرار داده بودند . امام صادق ( عليه السلام ) در اين خصوص فرموده اند : « کَانَ لِعَلِى ( عليه السلام ) بَيتٌ لَيسَ فِيهِ شَى ءٌ إِلَّا فِرَاشٌ وَ سَيفٌ وَ مُصْحَفٌ وَ کَانَ يصَلِّى فِيهِ أَوْ قَالَ کَانَ يقِيلُ فِيه » . 9 ( على ( عليه السلام ) در خانه خود اتاقى داشت که در آن ، غير از فرش و شمشير و قرآن چيز ديگرى نبود و او در آن اتاق نماز مى خواند . » د . حضور در نماز جماعت علاوه بر ويژه گيهاى برجسته نماز جماعت که به ان توصيه هاى فراوان شده يکى از خصوصيات آن ايجاد حضور قلب براى نمازگزاران مى باشد چراکه در نماز جماعت امورى همچون مراقبت از تعداد رکعات نماز به ديگران محول شده و دل يکسره متوجه معبود مى باشد . 10 . و . توجه به معانى و اسرار نهفته در اعمال نماز ( هم از جهت معنوى و هم از جهت کاربردى ) اگر قبل از هر عبارت نماز ، معناى آن را در ذهن تداعى کنيد و سپس الفاظ عربى آن را بيان کنيد ( معنى لغوى ) و اين که متوجه معناى رکوع و سجود و . . . باشيد ، ملاحظه خواهيد کرد که ديگر نمازتان نمازى بى روح و کسالت آور نخواهد بود بويژه اگر پس از تمرين و ممارست در توجه به معانى لغوى عبارات نماز ، به معناى کاربردى آن توجه کنيد ، حضور قلب در نماز چشم گير خواهد بود . مثلا ًوقتى عبارت الحمد لله رب العالمين را بر زبان جارى مى کنيد به ياد نعمتهاى الهى افتاده و لطف پروردگار را در احسان و بخشش او در نعمتهاى بى شمارش متذکر شويد در اين صورت ارتباطى لذت بخش بين شما خداى متعال برقرار خواهد شد . ه . دقت در انجام مقدمات نماز ، مانند مسواک ، تخليه دستگاه گوارش وضوى با معنويت ، انجام مستحباتى چون اذان ، اقامه و . . . در کتاب هاى حديث آمده است : شخصى از پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) درخواست کرد که راهى به او بنماياند تا حضور قلب بيشترى در نماز پيدا کند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند . بنابراين وضوى شاداب و با آداب خود در حضور قلب انسان در نماز مؤثر است . ى . رعايت مستحبات نماز - نگاه کردن به محل سجده در حال قيام ، بين دو قدم در حال رکوع و دامن يا روى دو پا در حال تشهد و سلام - بازى نکردن با اعضاى بدن و هر چيز ديگرى در نماز . امام باقر ( عليه السلام ) در اين خصوص مى فرمايد : « در نماز با دست و سر و ريش خويش بازى مکن ، و در نماز با خودت صحبت نکن و خميازه نکش . . . ) . 11 - نگاه نکردن به اطراف - سر وقت براى نماز برخاستن و بالاخره رعايت تمام آداب مستحبى که به آن ها در توضيح المسائل مراجع عظام اشاره شده است همگى مى تواند مانع از حواسپرتى انسان در نماز گردد . . 6 هرزگى قوه خيال از اسباب محورى و اصلى حواسپرتى ، فرّار بودن ، و هرزگى قوه خيال است . آدمى داراى نيرويى است که دايماً ذهن و خيالش را به کار مى گيرد . اگر ذهن انسان در مورد موضوعات کلى ، به صورت منظّم و مرتّب فعاليت کند و از يک مقدمه ، نتيجه اى بگيرد ، در اين صورت تفکر و تعقّل حاصل شده است ، ولى اگر ذهن انسان بدون هيچ مقدمه و نظمى در موضوعات جزئى ، از چيزى به چيزى و از جايى به جايى پرواز کند و هيچ رابطه منطقى بين موضوعاتى که در ذهن آمده ايجاد نکند ، تخيل صورت گرفته است . - ويژگيهاى قوّه خيال يکى از ويژگيهاى قوّه خيال ، فرّار و متحرک بودن آن است ، چون اگر تفکر نباشد ، هزاران خاطره و مسأله به ذهن انسان ( در طى چند لحظه ، بدون هيچ ارتباطى با هم ) مى رسد . ديگر از ويژگيهاى قوّه خيال که از تعريف آن بر مى آيد . آن است که در موضوعات جزئى کار مى کند و هم چنين از بى نظمى خاصى برخوردار است . انواع خيالات در نماز در نمازى که مى خوانيم ، تمام انواع چهارگانه تصوّرات خيالى که در ذيل مى آيد ، وجود دارد ، مگر کسانى که قوه خيال را کاملا تربيت کرده و متمرکز بر نماز کرده باشند . گاهى آنچه در نماز به ذهن خطور مى کند ، انجام کار خيرى است مثلا در اين تصور است که چگونه بعد از نماز سخنرانى کند و يا با فلان بزرگ يا دوست ، چگونه گفتگو کند . و يا انجام کار شرّى است ، مثلا در اين تصوّر است که چگونه بر سر ديگرى کلاه بگذارد و . . . . گاهى آنچه در خاطر و خيال مى آيد ، صرف خيال است و آن يا خيال پسنديده است مثلا ( در خاطر خود بگذراند که پولدار شود تا بتواند گرسنگانى را سير و برهنگانى را لباس بپوشاند و . . . ) و يا خيال فاسدباشد ( مثلا در خاطر خود لذت گناه و چگونگى آن را بياورد و با آن دلخوش کند ) . پس آنچه که در قوه خيال ما مى آيد از اين چهار حالت خارج نيست ، اگر چه گاهى در نماز قوّه خيال در امور پسنديده فعّاليت مى کند ، و ليکن در جهت کسب حضور قلب ، خيال در امور پسنديده هم بايد کنترل شود و از پرواز آن به امور مختلف ، خوب نگه داشته شود تا قلب يکسره متوجه خداوند گردد . راه حل الف . بيرون نماز بايد در بيرون نماز ، تمرين و ممارست در حفظ قوه خيال و متمرکز کردن آن صورت گيرد ، به اين صورت که در ابتدا تمرين کنيم که فکر و خيال خود را به امور خاصّى تمرکز بدهيم و دايماً مواظبت بنماييم که خيال به جايى ديگر نرود که اگر اين تمرکز ادامه پيدا کند ، آرام آرام مى توانيم فکر و خيال خود را ضبط و نگهدارى کنيم که هر کجا اراده کرديم حرکت کند . کيفيت تغذيه قوه خيال هر يک از قواى ما محتاج به تغذيه مناسب خود مى باشد و از آنجا که نماز آينه تمام نماى اعمالى است که انسان در طى روز انجام داده مى باشد ، اگر کسى فکر و روح خود را در طى ساعات روز با اعمال الهى مانوس کرده باشد در نماز نيز همين سير ادامه پيدا مى کند و اگر غير از اين باشد فکر انسان نيز در نماز پراکنده مى گردد . بنابراين براى منظم کردن قوه خيال و جهت دادن به آن ، از عوامل کنترل قوّه خيال و گفتن ذکر دايم با توجه و متمرکز کردن ذهن به امور پسنديده ، استفاده کرد . از جمله امور پسنديده عبارتند از : ياد خدا بودن تمام کارها و اعمال خود را نيت و هدف خدايى دادن تفکر در مسائل علميه و مسائل اعتقاديه ( مبدأ و معاد ) و وظايف انسانى و عملى ( کسب اخلاق حسنه و رفتار انسانى ) مراقبت بر احوال و رفتار خود که چه مقدار منطبق با عقل ، شرع و رضاى خداوند است و هم چنين يادآورى گذرگاه بودن دنيا و مسافر بودن خود و دقّت و تعقّل به عجايب خلقت و آثار نظم و قدرت پروردگار همه اينها عوامل کمک کننده در کنترل قوه خيال مى باشد . ب . داخل نماز يکى از روشهاى کنترل قوه خيال در نماز « تصميم بر مخالفت است » يعنى تصميم بگيرد که خيال خود را متمرکز در نماز و يا معانى نماز نمايد و هر وقت کنترل آن از اراده انسان خارج شد دوباره برگرداند . حضرت امام خمينى قدّس سره مى فرمايد : « طريقه عمده رام نمودن آن « عمل نمودن به خلاف است » و آن ، چنان است که انسان در وقت نماز خود را مهيا کند که حفظ خيال در نماز کند و آن را حبس در عمل نمايد و به مجرّد اين که بخواهد از چنگ انسان فرار کند آن را استرجاع نمايد ( برگرداند ) و در هر يک از حرکات و سکنات و اذکار و اعمال نماز ملتفت حال آن ( قوه خيال ) باشد و از حال آن تفتيش نمايد ( جستجو کند ) و نگذارد سر خود باشد و اين در اوّل امر ، کارى صعب ( مشکل ) به نظر مى آيد ، ولى پس از مدتى عمل و دقت و علاج ، حتماً رام مى شود و ارتياض پيدا مى کند ( ورزيده مى شود ) » . 12 . . 7 دنيا پرستى از موانع مهم و اصلى حضور قلب ، دنيا پرستى و اسارت و فريفتگى در برابر آن است . غالب انديشمندانى که درباره اهميت نماز کتاب نوشته اند ، مسأله دنيا دوستى را يکى از مهمترين مانع حضور قلب بر شمرده اند . آنچه اسلام بدان معتقد است ، ترک پرستش دنيا و کمال مطلوب و محبوب واقعى ندانستن آن است . تمام آيات و رواياتى که در مذمّت حبّ به دنيا آمده ، اشاره به اين قسم دارند و آنچه مانع حضور قلب در نماز مى گردد ، همين « دنياپرستى و اسارت دنيا » است . در قرآن کريم و روايات اهل بيت ، دنيا ، ناپايدار و محل گذر و اهل دنيا ، مسافر معرفى شده است . 13 . و اين واقعيتى غير قابل انکار است و نيز در بعضى از آيات آمده که دنيا وسيله اى است جهت رسيدن به هدف ، نه نهايت آرزو و کمال مطلوب بشرى . 14 . راه حل از مطالب گذشته روشن گرديد که آنچه مانع حضور قلب است ، دنياپرستى و دلبستگى به آن است . ترک اسارت و بندگى دنيا ، با چند لحظه و دقيقه ممکن نخواهد بود ، بلکه با آشنايى به آفات آن و به ميزان عزم و تلاش و مجاهدت واقع بينانه ، مى توان به ترک دنيا به معناى حقيقى آن رسيد . براى درمان دنيا زدگى ، بايد : اولاً : ديدگاه خود را نسبت به دنيا و انسان از زاويه دين اسلام اصلاح نمود . ثانياً : قبل از تکبيره الاحرام تمامى مسائل دنيوى را از ذهن خود پاک کرده و آماده نماز گردد همانطور که امام صادق ( عليه السلام ) فرموده اند : « اذا استقبلت القبله فانس من الدنيا و ما فيها و الخلق و ما هم فيه و استفرغ قلبک عن کل شاغل يشغلک عن الله » . 15 ( هنگامى که براى نماز به جانب قبله ايستادى ، دنيا و آن چه در آن است را فراموش کن و قلب خود را از هر گونه سرگرم کننده اى که تو را از خدا بازدارد ، فارغ ساز . » ثالثا : پس از شروع نماز هرآنچه در برابر خداوند متعال قرار مى گيرد را کوچک بداند امام صادق ( عليه السلام ) فرموده اند : « فاذا کبرت فاستصغر ما بين السموات العلى و الثرى دون کبريائه » . 16 ( هرگاه تکبيره الاحرام گفتى همه چيز را از آن چه در آسمان و زمين است درمقابل خداى کبير و متعال ، کوچک و ناچيز بشمار ، مگر کبريايى و بزرگى خداوند متعال را . » رابعا : نماز خود را در اول وقت بخوانيم چراکه اهميت دادن به نماز و مداومت بر نماز اول وقت ، بيانگر ترجيح دادن نماز به تمام امور مادى و دنيوى است و همى امر کم کم انس با نماز را ايجاد خواهد کرد و موجب لذت بردن از نماز خواهد شد اما کسى که هر کارى را بر نماز ترجيح دهدنماز خواندن را براى اوقات بى کارى خود مى گذارد و هنگام نزديک شدن به طلوع يا غروب آفتاب نمازش را مى خواند ، علاوه بر اين که حضور قلب پيدا نمى کند ، هيچ گاه از نماز خواندن نيز ، لذت نخواهد برد . . 8 وسواس در قراءَت هدف اصلى از عبادت ، تحصيل مقام « جدايى کامل از غير خدا » است ، لذا موانع اين راه ، بايد برداشته شود . يکى از اين موانع ، توجه زياد و وسواس داشتن در قراءت است که موجب مى شود نمازگزار از باطن و حقيقت نماز به ظاهر توجه کند و به جاى توجه کردن به معانى نماز و کسب حضور قلب به الفاظ و چگونگى تلفظ آنها مشغول گردد ، اگر چه رعايت قراءت ، از شرايط صحت نماز است ، و ليکن شرط صورى است و بايد در حدّ تکليف آن را انجام داد و نيز از توجه زياد به ظاهر ، بايد پرهيز کرد . اين که بعضى مى خواهند به واسطه حفظ قراءت ، تمرکز حواس کامل پيدا کنند ، اشتباه است ، چون حواس در قراءت ، کافى نيست ، ثانياً هدف نيست ، بلکه هدف ، توجه کامل قلب به خداست و چنين شخصى ، به جاى توجه به خدا و بريدن از اغيار ، گرفتار اداى کلمات از مخرجشان مى شود . راه حل الف . آشنايى به ظاهر و باطن نماز بايد بداند که رعايت قراءت و امثال آن ، از احکام ظاهريه نماز و عبادت باشند و بايد در حدّ اعتدال و تکليف به آنها توجّه کرد و حضور قلب و تخليه قلب از اغيار از شرايط باطنيه نماز است و حقيقت نماز با وجود آن معنا پيدا مى کند که هرچه توجه به اين معنا زيادتر باشد ، نماز کاملتر خواهد شد ، چرا که باطن نماز برخلاف ظاهر آن ، محدود به حدّى نيست . بايد دانسته شود که فرق نماز امير المؤمنين ( عليه السلام ) با نماز ما در حضور قلب به خدا مى باشد نه به مدّ « و لا الضالّين » و قراءت کامل تر آن حضرت . ب . همانند سازى با الگوهاى دينى براى اين که نمازگزار ، متوجه شود که دچار وسواس شده يا خير ، بهتر است عمل خود را بر علما و فقها عرضه کند و از آنها سؤال کند که آيا مبتلا به مرض وسواس است يا خير ؟ چون کشف مرض ، براى مريض مشکل است ، بلکه چه بسا خود را عادى مى بيند و ديگران را متّهم به بى مبالاتى مى نمايد و از عمل آنها رنج مى برد . لذا وقتى از علما در مورد حال خود سوال کند و از نظر آنها نسبت به خود با خبر شود ، مقدارى مشکل حل خواهد شد . بالاتر اين که ، به عمل خود علما نگاه کند و ببيند که آنها هم مثل او اين قدر حساسيت دارند يا عملشان بر خلاف او است ؟ اگر عملکرد علما را برخلاف خود يافت ، پس بايد بداند که يقيناً دچار وسواس شده است . 17 . . 9 غفلت از مرگ به راستى ، از کجا مى دانيم که پس از اين نماز ، آن قدر زنده بمانيم که به نماز ديگر نيز برسيم ؟ ما وقتى وارد نماز مى شويم ، حتى نمى توانيم يقين کنيم که همين نماز را به پايان خواهيم برد ، تا چه رسد به اين که بخواهيم ، به نمازهاى ديگر دل خوش کنيم ! اگر انسان چند لحظه اى پيش از نماز بنشيند و بينديشد که شايد اين ، آخرين نماز من باشد ، بارى شايد آن نماز را با حالت توجه به درگاه خداوند به جا آوَرَد . راه حل توجه داشتن به تک فرصتى بودن نماز يکى از مواردى که مى تواند به حضور قلب بيشتر در نماز کمک کند و در روايت ها نيز به آن اشاره شده ، در نظر داشتن اين نکته است که احتمال دارد اين نماز ، آخرين نمازى باشد که مى خوانيم . در روايتى نقل است که پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله به يکى از ياران خود فرمود : « فَلْيصَلِّ صَلَاهَ مُوَدِّعٍ » . 18 ( به هنگام نماز ، به گونه اى نماز بخوان که گويا اين آخرين نمازى است که مى خوانى و نماز خداحافظى توست » . ( 1 ) امام خمينى ( قدس سره ) ، سرالصلاه ، مؤسسه ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى ( ره ) ، 1378 ش ششم ، ج : 2 ، ص . 24 ( 2 ) بحار الأنوار ، ج 46 ، ص . 66 ( 3 ) فلاح السائل و نجاح المسائل ، ص ، . 101 ( 4 ) حضرت امام خمينى » ره » ، آداب الصلاه ، مؤسسه ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى ( ره ) ، 1378 شمسى ، هفتم ، ص . 37 ( 5 ) ميرزا جواد آقا ملکى تبريزى ، أسرار الصلاه ، ، رضا رجب زاده ، انتشارات پيام آزادى ، 1378 شمسى ، هشتم ، ص . 301 ( 6 ) الکافى ، ج 3 ، ص 269 ادب حضور ( ترجمع فلاح السائل و نجاح المسائل ) ، ص . 284 ( 7 ) البقره ) 2 ( ، . 153 ( 8 ) بحار الأنوار ، ج 73 ، ص . 161 ( 9 ) وسائل الشيعه ، ج 5 ، ص . 296 ( 10 ) امام خمينى ( قدس سره ) ، سرالصلاه ، مؤسسه ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى ( ره ) ، 1378 ش ششم ، ج 2 ، ص . 32 ( 11 ) الکافى ، ج 3 ، ص . 299 ( 12 ) حضرت امام خمينى » ره » ، آداب الصلاه ، مؤسسه ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى ( ره ) ، 1378 شمسى ، هفتم ، ص . 44 ( 13 ) سيد رضى ، نهج البلاغه ، قم ، هجرت ، 1414 ق ، اول ، خطبه 201 نهج البلاغه ، حکمت 133 روم ) 30 ( ، آيه . 7 ( 14 ) کهف ) 18 ( آيه 18 رعد ) 13 ( آيه 12 يونس ) 10 ( آيه . 100 ( 15 ) ميزان الحکمه ، ج 5 ، ص . 396 ( 16 ) عبد الرزاق گيلانى ، مصباح الشريعه ، عبد الرزاق گيلانى ، تهران ، پيام حق ، 1377 ش ، اول ، ص . 91 ( 17 ) حضور قلب در نماز ، على اصغر عزيزى تهرانى ، ص . 11 ( 18 ) بحار الأنوار ، ج 10 ، ص . 107
نظر خودتان را ارسال کنید