بسم الله الرحمن الرحيمسلام عليکمخمسخالص ترين و اساسي ترين ماليات اسلاميخمس يکي از واجبات مالي اسلام بوده و از نظر قرآن و روايات داراي اهميّت خاصي مي باشد و يکي از مسائل حياتي جامعه به شمار مي رود که بر هر مسلماني آشنائي به ماهيّت و مقررات آن ضروري است، لذا در اين نوشتار پيرامون آن توضيحات کوتاهي مي دهيم.خمس از نظر لغت و شرع يعني چه؟خمس از نظر لغت به معناي يک پنجم است و در شرع خمس عبارت است از اينکه هر مسلماني که بالغ و عاقل باشد با شرايط و تفصيلي که بعداً بيان خواهيم کرد بر او لازم است که خمس هفت چيز را به عنوان حق واجب الهي بدهد و به طور کلي خمس دو قسمت مي شود يک قسمت از آن خدا و پيامبر و اولي الامر (امام) است که با وجود امام معصوم سهم خدا و پيامبر نيز حق امام مي باشد که از آن به سهم امام تعبير مي شود و قسمت ديگر آن حق سادات مستمند و درمانده است که به آن سهم سادات گفته مي شود.خمس از ديدگاه قرآنخداوند در آيه زير وجوب خمس و مصارف آن را به طور فشرده بيان نموده و اهميّت آن را گوشزد کرده است.«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامي وَ الْمَساکِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا»[1](يعني اي مؤمنان) بدانيد که آنچه به شما غنيمت و فايده رسد (کم يا زياد) خمس (يک پنجم) آن مخصوص خدا و رسول و خويشان او و يتيمان و فقيران و در راه ماندگان است اگر يتيمان به خدا و آنچه بر بنده خود نازل کرده ايم داريد.اگر چه متعارف از غنيمت چيزي است که در جنگ از دشمن به دست مي آيد ولي با توجه به گفتار اهل لغت که غنيمت را مطلق سود گرفته اند و بر حسب روايات فراواني که از پيغمبر اکرم و ائمه ـ عليهم السّلام ـ رسيده آيه خمس شامل فوائد و سودهاي ديگر نيز مي گردد چنانکه پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: «وَ اخراجُ الخُمسِ مِنْ کلِّ مايَملِکُهُ اَحَدٌ مِنَ النّاس»[2] يعني خمس از هر چه انسان مالک شود اخراج مي گردد.و شخصي از موسي ابن جعفر ـ عليهما السلام ـ پرسيد از چه چيز خمس بايد داده شود؟ فرمود«في کُلِّ ما اَفادَ النّاسُ مِنْ قَليلٍ اَوْ کَثيرٍ»[3] يعني در هر چيزي که مردم فائده برند کم باشد يا زياد (بايد خمس آن داده شود).با در نظر گرفتن روش رسول اکرم و امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ که خمس را از امور ديگري غير از غنيمت هاي جنگي نيز مي گرفته اند و موارد فراواني که نقل شده رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به دادن خمس امر مي کرد از جمله آن حضرت به طايفه بني قيس نوشت «فَاَنتُم اِنْ اَقَمْتُمُ الصَّلوهَ و آتَيتُم الزَّکوهَ و اَعطَيتُم سهمَ اللهِ و الصفِي فَاَنتُمْ آمِنونَ»[4] يعني اگر شما نماز را به پا داريد و زکات و خمس بدهيد در امانيد.و آن حضرت همچنان که افرادي را براي جمع آوري زکات مي فرستاد براي گرفتن خمس نيز مأموريني را اعزام مي فرمود چنانکه علي ـ عليه السلام ـ را به يمن اعزام داشت و دستور داد خمس را از آنها بگيرد.[5] و مردي از بني اسد را نيز مأمور گرفتن خمس کرد.[6] لذا جاي ترديد باقي نمي ماند که مقصود از آيه خمس لزوم خمس در موارد ديگري از سود علاوه بر غنائم جنگي نيزخواهد بود و با توجه به آنچه ذکر شد و بسياري از مدارک و روايات ديگر علماي شيعه فتوا داده اند که آيه مزبور شامل سودهاي ديگري نيز مي شود و علاوه بر لزوم دادن خمس غنيمتهاي جنگي در شش مورد ديگر (که بعداً بيان مي شود) نيز دادن خمس را واجب دانسته اند.و نکته قابل توجهي که آيه مزبور به آن اشاره کرده است اهميّت خمس مي باشد که مي فرمايد: «بايد خمس سودي که مي بريد بدهيد اگر به خدا و آنچه بر بنده خود نازل کرده ايم ايمان داريد» و مي رساند که اگر بر کسي خمس واجب شده و از دادن آن خودداري مي کند به خدا و آنچه بر پيامبر نازل شده ايمان و اعتقاد ندارد.خمس از نظر رواياتروايات فراواني در وجوب دادن خمس و حرمت تصرف در مالي که خمس آن داده نشده و نکوهش از خوردن حق آل پيغمبر ـ صلوات الله عليهم ـ و خودداري از دادن خمس وارد شده که قسمتي از آنها را نقل مي کنيم.1 . قالَالباقِر: «لايحلُّ لاَحدٍ ان يَشْتَرِيَ منَ الخُمسِ شَيْئاً حَتّي يَصِلَ الَينا حَقَّنا»[7]ابوبصير مي گويد امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمود براي هيچ کس حلال نيست که چيزي از خمس (مالي که خمس آن داده نشده) بخرد تا اينکه حق ما را به ما برساند.2 . ابوبصير نيز از آن حضرت نقل مي کند که فرمود: «مَنْ اِشْتَري شَيْئاً مِنَ الخُمسِ لَمْ يَعذِرهُ اللهُ اِشْتَري ما لا يحّلُ لَهُ»[8] يعني کسي که چيزي از خمس (مالي که خمس آن داده نشده) بخرد که عذر الهي نداشته باشد چيزي خريده که براي او (تصرف در آن) حلال نيست.3 . امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: براستي خداوندي که خدائي جز او نيست چون زکات را براي ما حرام کرده خمس را براي ما قرار داده است پس زکات را بر ما حرام کرده و خمس را براي ما (دادن خمس بما) واجب کرده است و کرامت براي ما حلال است»[9]4 . ابوبصير مي گويد: به امام صادق ـ عليه السلام ـ عرض کردم کوچکترين چيزي که بنده را داخل آتش مي کند چيست؟ فرمود اين است که کسي يک درهم مال يتيم را بخورد و ما يتيم هستيم.»[10]5 . امام زمان ـ عليه السلام ـ در نامه اي که براي محمد ابن عثمان (دومين نايب خاص خود) فرستاد در آن نوشته بود به نام خداوند رحمن و رحيم لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر کسي که يک درهم بدون مجوز مال ما را بخورد.[11]6 . و در نامه ديگري که آن حضرت در پاسخ محمد بن عثمان فرستاد نوشت (و اما آنچه پرسيده بودي از عمل کسي که مالي از (خمس) مالهاي ما در دست او است و آن را براي خود حلال دانسته و بدون دستور ما مانند مال خود در آن تصرف مي کند هر کس چنين کاري کند ملعون بوده و ما دشمن او هستيم چنانکه پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود هر کس چيزي از حق اهل بيت مرا حلال شمرد به زبان من و به زبان هر پيغمبر مستجاب الدعوه ملعون خواهد بود. پس هر کس به ما (در ندادن حق) ستم کند از جمله ستمگران به ما خواهد بود ولعنت خداوند بر او است که خداوند مي فرمايد لعنت خدا بر ستمگران.[12]7 . محمد بن زيد طبري مي گويد جمعي از مردم خراسان خدمت امام رضا ـ عليه السلام ـ رسيدند و از آن حضرت خواستند که خمس را براي آنها حلال کند آن حضرت فرمود حلال نمي کنم شما به زبان خود را دوست خالص ما معرفي مي کنيد ولي حقي که خدا براي ما قرار داده و ما را براي آن قرار داده که آن خمس است از ما باز مي داريد و سه بار فرمود نه براي هيچ يک از شما حلال نمي کنم.[13]خمس از چه چيزهائي واجب است؟در هفت چيز خمس واجب است که بهتر مي دانيم درباره هر کدام عين فتواي امام خميني مدظله را از توضيح المسائل معظم له، با ذکر شماره مسأله نقل کنيم که براي خوانندگان قابل عمل و باعث اعتماد بيشتري باشد.1 . منفعت کسب: هر گاه انسان از تجارت يا صنعت يا کسبهاي ديگر مالي به دست آورد اگر چه مثلاً نماز و روزه ميتي را به جا آورد و از اجرت آن مالي تهيه کند چنانچه از مخارج سال خود و عيالاتش زياد بيايد (بايد) خمس يعني يک پنجم آن را به دستوري که بعداً گفته مي شود بدهد (مسأله 1752).2 . معدن: اگر (کسي) از معدن «طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، ذغال سنگ، فيروزه، عقيق، زاج»، نمک و معدنهاي ديگر چيزي به دست آورد در صورتي که به مقدار نصاب (پس از کسر مخارج به اندازه 105 مثقال نقره سکه دار يا 15 مثقال طلاي سکه دار قيمت آن) باشد بايد خمس آن را بدهد. (مسأله 1798 و 1799).3 . گنج: گنج مالي است که در زمين يا درخت يا کوه يا ديوار پنهان باشد و کسي آن را پيدا کند (و صاحب آن معلوم نباشد و خلاصه) طوري باشد که به آن گنج بگويند (بايد خمس آن را بدهد) (مسأله 1806) و در صورتي خمس گنج را بايد داد که پس از کسر مخارجي که براي آن شده قيمت آن به 105 مثقال نقره سکه دار يا 15 مثقال طلاي سکه دار برسد (مسأله 1809).4 . مال حلال مخلوط به حرام: اگر مال حلال با مال حرام به طوري مخلوط شود که انسان نتواند آنها را از يکديگر تشخيص دهد و صاحب مال و مقدار آن هيچکدام معلوم نباشد بايد خمس تمام مال را بدهد (اگر معلوم نباشد که حرام بيش از يک پنجم است وگرنه هر چه يقين به حرمت آن دارد بايد بدهد و بعد از دادن خمس حلال مي شود).(مسأله 1813)5 . جواهري که به واسطه فرو رفتن در دريا به دست مي آيد: اگر کسي به واسطه فرو رفتن در دريا لؤلؤ يا مرجان يا جواهر ديگر روئيدني باشد يا معدني، که با فرو رفتن در دريا به دست مي آيد اگر بعد از کم کردن مخارجي که براي بيرون آوردن آن کرده قيمت آن به هجده نخود طلا برسد بايد خمس آن را بدهد چه در يک دفعه آن را بيرون آورده باشد يا چند دفعه و چه از يک جنس باشد و چه از چند جنس مختلف ولي اگر چند نفر با هم آن را بيرون آورده باشند در صورتي خمس آن واجب است که سهم هر کدام به قيمت هجده نخود طلا برسد (مسأله 1819).6 . غنيمت: اگر مسلمانان به امر امام معصوم ـ عليه السلام ـ با کفار جنگ کنند چيزهائي در جنگ به دست آورند به آنها غنيمت گفته مي شود و مخارجي که براي غنيمت کرده اند مانند مخارج نگهداري و حمل و نقل آن و نيز مقداري که امام ـ عليه السلام ـ صلاح مي داند به مصرفي برساند و چيزهائي که مخصوص به امام است، بايد از غنيمت کنار بگذارند و خمس بقيه آن را بدهند (مسأله 1828) و نيز غنيمتهاي جنگي که در حال غيبت امام (معصوم) گرفته مي شود که امکان اجازه از امام نيست بايد خمس آن داده شود مخصوصاً اگر جنگ براي دعوت به اسلام باشد و همچنين آنچه در دفاع از دشمني که به مسلمانان و کشور اسلامي حمله کرده گرفته مي شود غنيمت است و بايد خمس آن داده شود هر چند در حال غيبت باشد.[14][1] . سوره انفال، آيه 41.[2] . جامع الاحاديث، ج 8، ص 546.[3] .وسائل، ج 6، باب 8،ص 350، ح 6.[4] . اسدالغابه، ج 1، ص 328.[5] . بحارالانوار، ج 21، ص 360.[6] . تفسير عياشي، ج 2، ص 93.[7] . وسائل، ج 6، ص 337، ح 4.[8] . وسائل، ج 6، ص 338، ح 5.[9] . وسائل، ج 6، ص 337، ح 2.[10] . وسائل، ج 6، ص 337، ح 1.[11] . وسائل، ج 6، ص 337، ح 7.[12] . وسائل، ج 6، ص 376، ح 6.[13] . وسائل، ج 6، ص 376، ح 3.[14] . تحريرالوسيله، ج 1، ص 352.غلامحسين رحيمي- فروع دين، ص 317 . زميني که کافر ذمّي از مسلمانان مي خرد: اگر کافر ذمّي (يهودي يا نصراني که در پناه اسلام است) زميني را از مسلمانان بخرد بايد خمس آن را از همان زمين بدهد و اگر پول آن را هم بدهد اشکالي ندارد ولي اگر غير از پول چيز ديگري بدهد بايد با اجازه حاکم شرع باشد و نيز اگر خانه و دکان و مانند اينها را از مسلمانان بخرد اگر زمين آن را جداگانه قيمت کنند بايدخمس زمين را بدهد. و قصد قربت از کافر لازم نيست... و اگر آن زمين را کافر ذمّي از مسلمان خريده به مسلمان ديگر هم بفروشد بايد خمس آن را بدهد و اگر آن کافر بميرد و مسلماني آن را ارث برد باز هم بايد خمس آن را بدهد. (مسأله 1829 و 1830).تقسيمات خمس و مصارف آنبه طور کلي خمس به دو قسمت تقسيم مي شود:2 . يک قسم آن سهم امام است که همان سهم خدا و رسول و امام است که در آيه خمس بيان شده که در زمان غيبت امام زمان ـ عليه السلام ـ از آنجا که فقهاي واجد شرائط رهبري از جانب آن حضرت به نيابت عامه آن حضرت منصوب شده اند و صريحاً حضرتش فرمود: «اِنَّهُم حُجَّتي عَلَيکُم و اَنَا حُجَّه اللهِ»[1] يعني علماء و راويان حجت من بر شما و من حجت خدا (بر آنها) هستم.از اين رو بايد سهم امام به آنان داده شود و از طرفي چون زعامت و اداره امور مادي و معنوي جامعه به عهده علما است، سهم امام بايد به آنان داده شود که در راه ترويج و حفظ دين و مصالح مسلمانان و رفع نيازمنديهاي آن ها صرف کنند و يا در امور و مواردي که آنان اجازه مي دهند مصرف شود و بايد هر کس آن را به مجتهدي بدهد که از او تقليد مي کند و به نظر او اعلم و جامع الشّرائط است و انسان در صورتي مي تواند سهم امام را به مجتهدي که از او تقليد نمي کند بدهد که بداند آن مجتهد و مجتهدي که از او تقليد مي کند سهم امام را به يک طور مصرف مي کند.[2]2 . قسمت ديگر خمس سهم سادات فقير است از يتيمان، مستمندان، درماندگان در سفر و هر چند بسياري از فقها فرموده اند سهم سادات را شخص خمس دهنده خود مي تواند به اين گونه از سادات بدهد ولي بعضي از فقها مانند رهبر انقلاب امام خميني مدظله فرموده اند سهم سادات نيز بايد به اجازه مجتهد جامع الشرايط به سادات داده شود.[3] و به افرادي مي شود اين خمس را از سادات داد که از طرف پدر سيادت آنها ثابت باشد که نسبت آنها به عبدالمطلب مي رسد و اگر فقط از ناحيه مادر چنين نسبتي داشته باشد از سادات محسوب نشده و نمي شود سهم سادات را به آنها داد.[4] و به سيدي که دوازده امامي نيست نيز نمي شود سهم سادات را داد هر چند داراي چنين نسبتي باشد (مسأله 1837).چند تذکر کوتاهاگر چه اين بحث مناسب بيان تمام احکام و مقررات خمس نيست و کساني که مايلند تا حدودي به مسائل آن آشنا شوند بايد به رساله هاي عمليه رجوع کنند ولي در اينجا چند نکته کوتاه را تذکر مي دهيم.1 . اگر چه برحسب آيه خمس و بعضي روايات هر فايده اي بايد خسم آن داده شود ولي بر حسب رواياتي که مي فرمايد:«الخُمسُ بَعْدَ المَؤنَهِ»[5] آنچه انسان از کسب و تجارت و کار به دست مي آورد پس از تأمين مخارج ضروري در پايان سال خمس اضافه را بايد بدهد.2 . کسي که خمس بدهکار است نمي تواند آن را به گردن گيرد که بعدها بدهد بلکه بايد خمس آن را جدا کند و در بقيه تصرف کند ولي اگر براي او امکان ندارد که يک بار بپردازد مي تواند با حاکم شرع يا نماينده او دست گردان کند که در ظرف مدتي به تدريج خمسي که بدهکار است پرداخت نمايد.3 . هر گونه تصرف در مال خمس نداده غير جائز و غصب است بنابر اين اگر با آن معامله اي انجام دهد و حاکم شرع اجازه ندهد يک پنجم معامله او باطل است و اگر با آن غذائي بخرد نمي تواند بخورد و اگر زمين بخرد يا لباس و فرش خريداري کند نماز و غسل و وضو در آنها باطل است.4 . وسائلي که انسان با آنها کار مي کند از ماشين مغازه و اثاث آن، هر چه با آن کسب مي کند جزء سرمايه محسوب شده و بايد خمس آنها را بدهد.5 . چيزي که انسان يک بار خمس آن را داده ديگر خمس به آن تعلق نمي گيرد ولي اگر منافعي از آن به دست آيد يا نموّ کند يا قيمت آن بالا رود خمس آن استفاده يا نموّ و زيادي قيمت بايد داده شود.6 . آنچه انسان مورد نياز او است از خانه، لباس، خوراک، زيارت، ميهماني کردن، اثاث و لوازم خانه، چيزهائي که به ديگري مي بخشد و ... اگر از مال خمس نداده باشد بايد خمس آن داده شود ولي اگر از درآمد همان سال باشد (که آن را خريداري کرده) و براي او مناسب و مطابق شأن وي باشد خمس ندارد.7 . آنچه به عنوان بخشش، جايزه، صدقه مستحبي به دست انسان مي آيد اگر سال بر آن بگذرد و مصرف نشود بعضي از علما گفته اند بايد خمس آن را بدهد ولي بعضي از فقها مانند امام خميني مدظله فرموده اند خمس آن واجب نيست ولي مستحب است که خمس آن داده شود.[6]8 . اگر کسي بميرد و به مال او يا بر گردن او بدهکاري خمس باشد قبل از هر چيز ورثه او به عنوان بدهکاري از اصل مال بايد آن را پرداخت نمايند.9 . اگر مالي به دست انسان بيايد و يقين داشته باشد که خمس آن داده نشده بايد خمس آن را بدهد.10 . ارثي که به دست وارث مي آيد يا مهري که زن مي گيرد اگر از پيش خمس بر آن واجب نشده باشد خمس آن واجب نيست.نقش اساسي خمس در حفظ دين و رفع نابسامانيهاجاي ترديد نيست که هر دين و مرامي براي ترويج و اداره تشکيلات آن نيازمند به امور مالي و بودجه است لذا اسلام نيز براي اين منظور بودجه هائي مقرر کرده و بعضي از منابع ثروت را اموال عمومي اعلام کرده است و خمس نيز يکي از بودجه هاي اساسي اسلامي است که در حفظ دين و اداره تشکيلات آن و تأمين مصالح جامعه و رفع نيازمنديهاي آن نقش مهمي به عهده دارد چنانکه امام هشتم ـ عليه السلام ـ در پاسخ تاجري که از آن حضرت درخواست معافيت از خمس را کرده بود فرمود «نه، بايد خمس را بدهيد تا ما به وسيله آن دين را ترويج و تقويت کرده و حيثيت خويش را در مقابل دشمنان حفظ کنيم و مستمندان را ياري نمائيم» «اِنَّ الخُمْسَ عَونَنا عَلي دِيننا وَ عَلي عِيالِنا وَ علي مَوالينا»[7] چه سهم سادات آن موجب رفع نيازمنديهاي سادات فقير، يتيم، درمانده مي گردد چنانکه زکات که بر آنها حرام است براي اداره و رفع گرفتاريهاي مستمندان ديگر جامعه مي باشد. و سهم امام آن به امام ـ عليه السلام ـ و ساير رهبران ديني امکان مي دهد که دين را ترويج کرده و تشکيلات آن را اداره کنند و مصالح جامعه را تأمين نمايند مخصوصاً در طول تاريخ شيعه که پيوسته حکومتهاي ستمگر اموال عمومي را در اختيار خود گرفته و دست امامان و رهبران ديني را از آنها کوتاه مي کردند فقط خمس بوده است که بر آن قدرت نداشته و منحصراً در اختيار ائمه ـ عليهم السّلام ـ و علماي اسلام بوده و مؤمنين متعهد شخصاً به آنها پرداخت مي کردند.يک گواه زندهجاي انکار نيست که در طول تاريخ فقط حوزه هاي علمي شيعه، از هر نظر مستقل بوده و به هيچ قدرت و حکومتي وابسته نبوده است و در هر زماني با حريّت و حق طلبي به اتکاء الهي وظيفه واقعي خود را انجام داده و معارف دين را آن چنانکه بوده بيان کرده و با صراحت با دولتهاي طاغوتي مخالفت و مبارزه کرده است که يک گواه زنده آن مبارزات حيرت انگيز و شجاعانه حوزه هاي علميه و روحانيّت شيعه با رژيم منحوس گذشته ايران بود که در بيداري مردم و پيروزي انقلاب نقش بسيار حساسي را به عهده داشت و يک علت مهم اين استقلال و مبارزات و عدم وابستگي به دولتها،، همين وجود خمس و بودجه سهم امام ـ عليه السلام ـ بوده است که در اختيار علماي اسلام و حوزه ها قرار مي گرفته و آنان با آن قناعت کرده و به قول معروف با زندگي ساده طلبه اي مي ساخته اند و احتياجي به خلق و دولتها و حقوق دولتي نداشته اند و ناگفته پيدا است که چنين روحانيت مستقل و آزادي در هيچ کجاي دنيا وجود ندارد و از روحانيّت مسيحيّت گرفته تا حوزه هاي علميه اهل سنّت و روحانيّت آنان که نوعاً حقوق بگير دولتها و وابسته به قدرتها بوده اند و نمونه روشن آن روحانيّت کنوني عربستان سعودي و مصر است که اکثر آنها دست نشانده و اجير حکومتهايشان مي باشند و با آنها نه تنها مبارزه نمي کنند بلکه همکاي مي نمايند و بر خلاف کاريهاي استعمارگران و دولتهاي مرتجع صحه مي گذارند و نمي توانند معارف و قوانين اسلام را آنچنان که هست بيان نمايند و يک علت اساسي آن اين است که آنان در اثر مبناي فقهي که دارند خمس را آنچنان که حکم الهي است و امامان شيعه بيان کرده اند نپذيرفته اند و لذا از برکت خمس محروم شده اند.از اين رو روحانيّت بايد همچنان که تا کنون بوده زندگي ساده خود را از دست ندهد و حوزه هاي علميه شيعه به همان بودجه خمس که مردم با اخلاص و علاقه ديني از مال حلال خود مي دهند قناعت نمايند و مسلمانان متعهد هم بايد به اهميّت خمس ونقش اساسي آن بيشتر توجه کرده و از دادن آن خودداري نکنند و اگر دولت اسلامي خمس معادني مانند آهن، طلا، نقره، ذغال سنگ، مس، و غيره را در اختيار حوزه هاي علميه بگذارد بودجه کمي هم نخواهد بود و هم استقلال و تشکيلات حوزه هاي علميه به خوبي حفظ مي گردد و هم بسياري از نابسامانيهاي جامعه اصلاح مي شود.[1] . کشف الغمه، ج 3، ص 321.[2] . مسأله 1834 و تحرير الوسيله، ج 1، ص 365 و 366.[3] . تحريرالوسيله، ج 1، ص 366، مسأله 7.[4] . تحريرالوسيله، ج 1، ص 365.[5] . وسائل، ج 6، باب 8،ص 349، ح 4.[6] . تحريرالوسيله، ج 1، ص 356.[7] . وسائل، ج 6، باب 3، ص 375، ح 2. منبع:سايت انديشه قماگرمطلبي ماند دوباره سوال فرماييد.انشاءالله عاقبت بخيربشويد.التماس دعا
نظر خودتان را ارسال کنید