سلام وقت شما بخير
در مورد حجاب از دو ديدگاه ميتوان به مسئله نگاه کرد: اول حجاب بخشي از احکام ديني زنان مسلمان است، و هر کس دين اسلام را پذيرفته بايد قوانين و احکام آن را هم رعايت کند. پس به حکم مسلماني، حجاب بر زن و مرد مسلمان واجب است. حجاب مرد با زن تفاوت دارد اما مردان نيز بايد در پوشش خود ضوابطي را رعايت کنند. اين مسئله به انتخاب خود فرد در مورد دين و مذهب برمي گردد.
در بخش دوم حجاب مربوط به قوانين اجتماعي ميشود. براي اداره هر کشور ضوابط و مقرراتي وجود دارد که ممکن است مقابل ميل همگان نباشد. مثلا رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي. در کشورهاي غربي که استفاده از مشروبات الکلي مجاز است، مردم فقط بايد در محلهاي ويژه اي که اين نوشيدنيها به فروش ميرسد از آن استفاده کنند و حق ندارند که بطري مشروب را در دست گرفته و در انظار عمومي حاضر شوند. استفاده از مشروب به صورت علني در اماکن عمومي مجازاتهاي سنگيني براي خاطيان دارد. چنان که در تمام فيلمهاي غربي نيز مشاهده ميکنيد که در امکان عمومي، بطري مشروب را در پاکت يا در بطريهاي مخصوص استفاده ميکنند. اين قانوني است که قانونگذاران به خواسته عامه مردم، وضع کرده و همگان مجبور به اطاعت از آن هستند. در کشور ما هم براي پوشش ضوابطي وضع شده و جنبه قانوني در اجتماع را دارد. افراد در حريم خصوصي خود، آزاد هستند که هر نوع که ميخواهند رفتار کنند و کسي پيگير رفتار آنان نيست. حتي بسياري در زمان خروج از ايران و در سفرهاي خارجي، حجاب را رعايت نمي کنند و در داخل هم با مشکل مواجه نيستند. اين قانون بنا به خواست اکثريت مردم تصويب شده است. به بيان بهتر، حجاب تا آنجا که در حريم زندگي خصوصي افراد است، يک امر فردي و خصوصي است و کسي نميتواند دخالت کرده و تجسس نمايد، ولي زماني که به يک امر اجتماعي تبديل شد و با حقوق ديگران ارتباط پيدا کرد، حکومت و حاکم ميتواند از باب نهي از منکر و صيانت از اخلاق و معنويت جامعه، حجاب را الزامي کند و براي آن مجازات تعيين نمايد. بي حجابي از محرمات الهي محسوب ميگردد و طبق قاعده هر فعل حرامي قابل تعزير است و تعزير نيز با نظرِ حاکم انجام ميشود، يعني از ديدگاه فقهي حاکم شرع ميتواند براي جلوگيري از گسترش محرمات الهي و به ويژه بيحجابي، مجازات وضع کند. بنابراين مطابق با قانوني که قانونگذار وضع کرده و خواسته اکثريت مردم است، همگان اعم از مسلمان و غيرمسلمان در امکان و مجامع عمومي موظف به پوشش و رعايت حجاب هستند اما در حريمهاي خصوصي و شخصي افراد، کسي منعي قرار نداده است چنان که اقليتهاي مذهبي در اماکني که ويژه خود آنان است، مطابق با روش خود عمل کرده و پوشش دارند. همچنين در کشور ما در اماکن خصوصي، افراد بنا به سليقه و باورهاي خود عمل ميکنند و پوشش دارند.
در مقابل اجبار به بي حجابي ميتواند مخالفت با باورها و اعتقادات يک فرد باشد. اين دقيقا همان چيزي است که در کشورهاي غربي تحت عنوان دموکراسي با آن مخالفت ميشود. يعني آنان مدعي هستند که باورهاي شخصي تا زماني که به حريم ديگران آسيب وارد نکند، نبايد با آن مخالفت کرد. داشتن يک روسري بر سر با آزادي ديگران تداخلي ندارد، بنابراين مطابق اصول خود غربيان نبايد با حجاب زنان مخالفتي صورت بگيرد. اما در عمل شاهد هستيم که کشورهايي مانند فرانسه که مهد آزادي نام گرفته، قوانيني که با حجاب مخالفت ميکند به تصويب ميرسد، که از نظر ما اين کار با باورها و ادعاهاي خود آنان در تضاد است و به همين دليل هم به آنان اعتراض ميکنيم چون هم خلاف ادعاهاي خود عمل ميکنند و هم مانع انجام واجبات مسلمانان ميشوند. در ايران چنان که ملاحظه ميکنيد براي اقليتهاي مذهبي و گردشگراني که به ايران ميآيند، حداقل قانون اعمال ميشود و در مورد آنان سختگيري چنداني وجود ندارد. در صورتي که بسياري از دختران و زنان مسلمان ايراني در کشورهاي غربي از اشتغال يا ادامه تحصيل به دليل داشتن حجاب، بازمانده اند.
نظر خودتان را ارسال کنید