بسم الله الرّحمن الرّحيم
سلام عليکم و رحمت ا... و برکاته
«فِسق» در لغت به معناى خارج شدن است و در اصطلاح قرآنى، به خارج شدن از راه مستقيم گفته مىشود. اين کلمه در برابر عدالت به کار مىرود و فاسق به کسى گويند که مرتکب گناه کبيرهاى شود و توبه نکند.
واژه «فِسق»، در قالبهاى گوناگون، پنجاه و چهار بار در قرآن آمده و در موضوعات و مصاديق مختلفى به کار رفته است از جمله:
1. در مورد انحرافهاى فرعون و قوم او: «انّهم کانوا قَوماً فاسقين»(44)
2. در مورد افراد چند چهره و منافق: «انّ المنافقين همُ الفاسقون»(45)
3. در مورد آزار دهندگان به انبيا و سرکشان از دستورات آنان:«قالوا يا موسى انّا لنندخلها... القوم الفاسقين»(46)
4. در مورد کسانى که طبق قانون الهى داورى و قضاوت نمىکنند: «و مَن لم يحکم بما اَنزلَ اللّه فَاولئک هم الفاسقون»(47)
5. در مورد حيله گران: «...بما کانوا يَفسقون»(48)
6. در مورد کسانى که وظيفهى مهم امر به معروف و نهى از منکر را رها مىکنند: «اَنجَينا الّذين يَنهَونَ عن السوء و اَخَذنَا الّذين ظلموا... بما کانوا يَفسقون»(49)
7. در مورد کسانى که خانه، تجارت، فاميل و مادّيات را بر جهاد در راه خدا ترجيح مىدهند: «ان کان آبائکم... اَحبّ... واللّه لا يَهدِى القومَ الفاسقين»(50)
8. در مورد گناهان علنى و انحرافات جنسى و شهوترانىهاى ناروا. (قرآن به قوم لوط که گناه را در مجالس علنى و بىپروا انجام مىدادند، لقب فاسق داده است) «رِجزاً من السماء بما کانوا يَفسقون»(51)
9. در مورد بهرهگيرى از غذاهاى حرام: «حُرّمت عليکم المَيتَةُ و الدّم... ذلکم فِسق»(52)
10. در مورد تهمت زدن به زنان پاکدامن: «يَرمُونَ المحصنات... اولئک هم الفاسقون»(53)
--------------------------------------------------------------------------------
44) نمل، 12.
45) توبه، 67.
46) مائده، 24 - 26.
47) مائده، 47.
48) اعراف، 163.
49) اعراف، 165.
50) توبه، 24.
51) عنکبوت، 34.
52) مائده، 3.
53) نور، 4.
منبع: تفسير نور / حجة الاسلام محسن قرائتى / تفسير ذيل سوره حجرات آيه 6
در بين مراجع موجود کسى حکم به جواز نداده و نوعاً يا فتوا به حرمت دادهاند يا بنابر احتياط واجب تراشيدن آن را جايز نمىدانند. در ادامه توجه شما را به مطالب زير جلب مي کنيم:
T}احکام ريش تراشى {T
پرسش 1. تراشيدن ريش تمام صورت با ماشين يا تيغ چه حکمى دارد؟
همه (به جز بهجت و صافى): تراشيدن ريش خواه با تيغ باشد يا ماشين بنابر احتياط واجب حرام است.(1),ولي بلند گذاشتن آن به مقداري که صدق ريش کند کافي است .
صافى و بهجت: تراشيدن ريش حرام است.(2)
پرسش 3. منظور از صدق ريش چيست؟
همه مراجع: منظور آن است که در عرف مردم به آن ريش دار بگويند.(5)ونگويند که ريش را تراشيده است.
پرسش 4. آيا منظور از تراشيدن ريش همان تيغ زدن است يا ماشينهاى نمره پايين را هم شامل مىشود؟
همه: هر وسيلهاى که موهاى صورت را بتراشد به گونهاى که عرف مردم بگوييد ريش ندارد، خواه با تيغ باشد يا ماشين و يا هر ابزارديگرى.(6)
پرسش 5. گذاشتن خط ريش چه حکمى دارد؟
همه: تراشيدن روى گونهها (بصورت خط ريش) اشکال ندارد.(7)
T} مجوز ريش تراشى {T
پرسش 6. تراشيدن ريش با تيغ يا ماشين ريشتراشى براى هنرمندى که کارش آن را اقتضاء مىکند چه حکمى دارد؟
همه: با توجه به اينکه مىتوان بوسيله گريم و مانند آن ريش صورت را به شکل تراشيده شده نمايان کرد، تراشيدن آن اشکال دارد.(8)
پرسش 7. افرادى که در اثر ريش گذاشتن احساس خارش مىکنند و يا اينکه در محيطى بسر مىبرند که اگر آن را نتراشند گرد و غبار در لابلاى موى صورتش جمع مىشود وظيفه چيست؟
همه: مشکل ياد شده مجوز ريش تراشى نيست.(9)
پرسش 9. اگر انسان براى اين که توهين مردم را نشنود، ريشش را بزند چه حکمى دارد؟
گذاشتن ريش براى مسلمانى که به دينش اهميت مىدهد باعث خوارى و سرشکستگى نيست و با مسخره کردن ديگران، احکام خداوند عوض نمىشود. مگر آنکه استهزاء و خوارى به حدى برسد که تحمل آن نزد عقلاء امر غيرعادى و حرج محسوب شود در اين فرض مىتواند ريش خود را بزند.(11)
پرسش 10. آيا براى اين که انسان در بعضى محيطها انگشت نما نشود مىتواند صورت خود را با تيغ بتراشد؟
همه: خير.(12)
پرسش 11. آيا تراشيدن موهاى کم صورت به منظور رشد و پرشدن آن اشکال دارد.
همه: اگر موهاى صورت کم بوده به طورى که صدق ريش بر آن نکند، تراشيدن آن مانعى ندارد.(13)
T} تراشيدن سبيل {T
پرسش 12. حکم تراشيدن سبيل و بلند گذاشت آن چيست؟
تراشيدن آن اشکال ندارد ولى بلند نمودن آن به مقدارى که هنگام خوردن و آشاميدن با غذا يا آب برخورد کند مکروه است.(14)
----------------------
پي نوشت ها:
1) امام، استفتاءات، ج 2، مکاسب محرمه، س 79؛ نورى، استفتاءات، ج 1، س 492 و 493؛ مکارم، استفتاءات، ج 2، س 750 و 753؛ تبريزى، استفتاءات، س 1089 و 1096؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 957 و 955؛ سيستانى، سايت، ريش تراشى، س 1 و 3؛ خامنهاى، اجوبة، س 1421 و 1416؛ دفتر: وحيد.
2) صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1740 و 1742؛ بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، م 4.
3) امام، استفتاءات، ج 2، مکاسب محرمه، س 84؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3،
م 43؛ خامنهاى، اجوبة، س 1413؛ سيستانى؛ سايت، ريش تراش، س 1 و 3؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1743؛ بهجت، توضيحالمسائل، متفرقه، س 4؛ نورى، استفتاءات، ج 1، س 492 و 493.
4) مکارم، استفتاءات، ج 2، س 751؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 955 و ج 2، س 941؛ تبريزى، استفتاءات، س 1087.
5) تبريزى، استفتاءات، س 1091؛ دفتر: همه.
6) امام، استفتاءات، ج 2، مکاسب محرمه، س 79؛ بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، م 4؛ نورى، استفتاءات، ج 1، س 494؛ مکارم، استفتاءات، ج 2، س 751 و 753؛ تبريزى، استفتاءات، س 1091 و 1099؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 957؛ صافى، جامعالاحکام، ج 2، س 1742؛ سيستانى، سايت، ريش تراش، س 10 و 6 و 15؛ دفتر: وحيد.
7) بهجت، توضيحالمسائل، متفرقه، م 4؛ سيستانى، سايت، ريشتراشى، س 11؛ صافى، جامعالاحکام، ج 2، س 1743؛ خامنهاى، اجوبة، س 1424؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 955؛ تبريزى، استفتاءات، س 1096؛ مکارم، استفتاءات، ج 2، س 751؛ نورى، استفتاءات ج 1، س 493؛ دفتر: وحيد، امام.
8) دفتر: همه.
9) امام، استفتاءات، ج 2، مکاسب محرمه، س 87؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1746؛ دفتر: همه.
10) امام، استفتاءات، ج 2، مکاسب محرمه، س 88؛ سيستانى، منهاج الصاليحين، ج 2، م 46؛ تبريزى، صراط النجاة، ج 2، س 905؛ خامنهاى، اجوبة، س 1418؛ دفتر: وحيد، نورى، صافى، بهجت، فاضل و مکارم.
11) خامنهاى، اجوبة، س 1418؛ مکارم، استفتاءات، ج 2 س 753؛ تبريزى، صراط النجاة، ج 2، س 905 و التعليقه على منهاج الصاحين، م 43؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 43؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 46؛ دفتر: صافى، بهجت، وحيد، فاضل، امام.
12) دفتر: همه.
13) امام، استفتاءات، ج 2، مکاسب محرمه، س 80؛ مکارم، استفتاءات، ج 2، س 753 و ج 1، س 570؛ تبريزى، استفتاءات، س 1096؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 956 و 960 و 958؛ سيستانى، سايت، ريش تراشى، س 14؛ دفتر: وحيد، بهجت، نورى و صافى.
14) امام، استفتاءات، ج 2، مکاسب محرمه، س 80 و 85؛ خامنهاى، اجوبة، س 1415؛ تبريزى، استفتاءات، س 1096؛ نورى، استفتاءات، ج 1، س 496؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1744؛ دفتر: بهجت، مکارم، وحيد و فاضل و سيستانى.
استفتاء از مقام معظم رهبري
?. مراد از فک پايين که باقي گذاشتن موهاي آن واجب است، چيست؟ آيا شامل گونهها هم ميشود؟
پاسخ: معيار اين است که از نظر عرف، گذاشتن ريش صدق کند.
?. ريش از نظر کوتاهي و بلندي بايد چه مقدار باشد؟
پاسخ: حد معيني ندارد، بلکه معيار اين است که عرفاً بر آن ريش صدق کند و بلند بودن آن بيشتر از قبضه دست کراهت دارد.
?. بلند کردن سبيل و کوتاه کردن ريش چه حکمي دارد؟
پاسخ: اين کار في نفسه اشکال ندارد.
?. بعضي از مردان موهاي چانه خود را باقي گذاشته و باقيمانده را ميتراشند، اين کار چه حکمي دارد؟
پاسخ: تراشيدن مقداري از ريش حکم تراشيدن تمام آن را دارد.
? . آيا تراشيدن ريش فسق محسوب ميشود؟
پاسخ: تراشيدن ريش بنابر احتياط حرام است و احوط اين است که احکام و آثار فسق بر آن مترتب ميشود.
انشاءالله عاقبت بخيربشويد.
التماس دعا
نظر خودتان را ارسال کنید