بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليکم
ج1-
در فروع دين يعني احکام و دستورهاي عملي (نماز و روزه و...) انسان اگر مجتهد باشد (بتواند احکام الهي را از روي دليل به دست آورد) به عقيده خود عمل ميکند. اگر مجتهد نباشد، بايد از مجتهدي تقليد کند، همان گونه که مردم در تمام اموري که تخصص و اطلاع ندارند، به متخصصان مراجعه ميکنند و از آنها پيروي مينمايند.
نيز ميتواند عمل به احتياط کند، يعني در اعمال خود طوري رفتار نمايد که يقين کند تکليف خود را انجام داده است، مثلاً اگر بعضي از مجتهدان کاري را حرام و بعضي مباح ميدانند، آن را ترک کند، يا اگر بعضي مستحب و برخي واجب ميدانند، آن را حتماً به جا آورد.(1)
حال کسي که مجتهد نيست و عمل به احتياط نيز نميکند، واجب است از مجتهد اعلم تقليد نمايد.
با توجه به اين که عمل به احتياط مشکل است و احتياج به اطلاعات نسبتاً وسيعي از مسايل فقه دارد، راه صحيح براي توده مردم مراجعه به مجتهد و تقليد از او است. در صورت مراجعه به مجتهد نميتواند در بعضي مسايل از يک مجتهد و در مسايل ديگر از مجتهد ديگر تقليد کند، مگر مسايلي که از مجتهد ديگر تقليد ميکند، مطابق با فتواي مرجع تقليد او باشد. بعضي مراجع رجوع به چند مجتهد را در موضوعات مختلف اجازه دادهاند، به شرطي که از نظر اعلميت مساوي باشند.
در صورت عدم مراجعه به مجتهد، اعمال و عبادات در صورتي صحيح است که مطابق با فتواي مجتهدي باشد که بايد از او تقليد کند.
پينوشتها:
1 - توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 14، مسئله1.
انسان ميتواند در مسائل و احکام ديني آگاه شده ، بر اساس آگاهي خود و بدون مراجعه به مرجع تقليد( آگاه از احکام دين ) احکام و تکاليف الهي را انجام دهد . بر چنين کسي نه تنها تقليد لازم نيست. بلکه نبايد تقليد کند . اگر کسي آگاهي از احکام دين همانند مراجع تقليد ندارد، عقلش حکم مي کند فردي که آگاه نيست ، بايد به فردي که متخصص و آگاه است، مراجعه کند. رجوع غير متخصص به متخصص را تقليد گويند. ( 1 ) اگر فرد مسلمان بخواهد اعمالش را بر اساس قرآن و سنّت انجام دهد ، بايد قرآن و تفسير آن و علومي را که وابسته به آن است ، به طور تخصصّي ياد بگيرد . همين طور بايد سنّت را که عبارت است از قول،عمل و تقرير ( گفتار و اعمال و رضايت به اعمال ديگران ) کاملاً بشناسد ؛ يعني با علوم حديث آشنا باشد که عبارت است از : علم رجال ( شرح حال راويان حديث ) و سلسله سند ، درايه ( فهم دلالت روايات ) ، شأن نزول روايات ، قرائن حاليه و مقاليه ، تقيه ، حقيقت و مجاز ، تعارض روايات با روايات يا تعارض روايات با آيات و تزاحم مصالح. بايد اين دانشها را به طور تخصّصي و کارشناسانه بداند . چنين فردي که به قرآن و سنّت با کيفيت مذکور آگاهي داشته باشد ، ميتواند بلکه بايد طبق قرآن و سنت ، آن طور که ميفهمد عمل نمايد . به چنين فردي و متخصّص به علوم اسلامي ، مجتهد و يا فقيه ميگويند . تقليد کردن براي او جايز نيست . امّا اگر کسي از نظر علم و آگاهي به اين درجه و مقام نرسيده باشد ، عقل حکم ميکند از يک يا چند متخصّص علوم اسلامي بپرسد و طبق آن عمل نمايد . اين بر مقتضاي عقل و شعوري است که خدا به او داده است . قرآن هم به همين مطلب تصريح نموده و فرموده : « فاسئلوا اهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون ؛ ( 2 ) از آگاهان بپرسيد ، اگر نميدانيد » . تقليد ، سؤال از اهل ذکر يا رجوع به مجتهد و متخصّص است ، همان طور که مردم چه مسلمان و چه غير مسلمان در مسائلي که تخصّص ندارند ، به متخصّصان مراجعه ميکنند ، مثلاً اگر ماشين شان خراب شد ، به مکانيک مراجعه ميکنند ؛ اگر بيمار شدند ، به پزشک مراجعه ميکنند ؛ اگر بخواهند شهر يا خانه بسازند ، به مهندس و معمار مراجعه ميکنند . حتي کساني که در يک رشته تخصص دارند ، در رشتههاي ديگر تقليد ميکنند ،مثلاً مراجع تقليد در بيماري به پزشک مراجعه ميکنند ؛ مهندسان و معماران هنگامي که ماشين شان خراب شد ، به مکانيک مراجعه ميکنند . بنابراين همان طور که عقلا در اکثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پيروي ميکنند ، در مسائل ديني نيز اگر متخصّص نيستند ، بايد به متخصّص (مرجع تقليد) مراجعه کنند ، که اين مراجعه را « تقليد » ميگويند . پس تقليد از فقها نه تنها خلاف عقل نيست ، بلکه از باب رجوع غير متخصص به متخصص ميباشد که حکم عقلي است . اگر کسي که بايد تقليد کند ، تقليد نکرده و اعمالي را انجام دهد ، مانند بيماري است که خودسر دارو مصرف کند . چه بسا عوض اين که بهبودي حاصل شود ، بيماري اش افزون شود . در روايات نيز اين حکم عقل مورد تأييد قرار گرفته . از امام عسکري(ع) آمده : « امّا من کان من الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً علي هواه مطيعاً لامر مولاه فللعوام أن يقلّدوه ؛ ( 3 ) از بين فقها آنان که حافظ و نگهبان دين اند ، خود را از گناه و آلودگي حفظ ميکنند ، با هواهاي نفساني مبارزه ميکنند ، مطيع اوامر الهي و جانشينان اويند ، بر عوام لازم است که از آنان تقليد کنند » . مراد از عوام يعني کساني که در علوم اسلامي مجتهد و متخصص نيستند ، گرچه در علوم ديگر متخصص باشند ، مثلاً اگر استاد دانشگاه يا پزشک در علوم اسلامي مجتهد نباشد، بايد تقليد کند ، چنان که مرجع تقليد در مسائل پزشکي و مهندسي از پزشک و مهندس تبعيت و تقليد ميکند . پس کسي که آگاهي کامل از آيات و روايت دارد و احکام فقهي را از آن ها استباط و اجتهاد کند ، تقليد بر او جايز نيست و بر غير آگاهان تقليد واجب است . پي نوشت ها : 1 . امام خميني ، توضيح المسائل ، م 2 . 2 . نحل (16) آيه 43 . 3 . بحار الانوار ، ج 2 ، ص 88 .
ج2-بايد بر زمين و چيزهاى غير خوراکى که از زمين مىرويد مانند چوب و برگ درختسجده کرد و سجده بر چيزهاى خوراکى و پوشاکى صحيح نيست و نيز سجده کردن بر چيزهاى معدنى مانند طلا و نقره و عقيق و فيروزه باطل است، اما سجده کردن بر سنگهاى معدنى مانند سنگ مرمر و سنگهاى سياه اشکال ندارد.
انشاءالله عاقبت بخيرشويد.
التماس دعا
نظر خودتان را ارسال کنید