در بيشتر منابع روايي و تفسيري اثري از اين داستان نيست. با اين وجود در برخي منابع[1] مانند تفسير سور آبادي (قرن پنجم) چنين ماجرايي نقل شده است:
خداى تعالى جبرئيل را بفرستاد تا عيسى را از آن زندان (زندان هرادوس ملک) بر گرفت و به روزن خانه بيرون برد و به آسمان چهارم برد و شبه او را بر تطيانوس افکند - گفت «عيسى در اين جاى نيست». خلق درآمدند، او را ديدند بر هيئت عيسى! گفتند «عيسى خود تويى، مردمان را به جادوى هلاک کردى و ميگويى عيسى در اينجا نيست» رسن در گردن به وى کردند و ميکشيدند. وى فرياد ميکرد که «من قتّالم نه عيسى»، سودش نداشت تا وى را بردار کردند و بکشتند. آن گه به شک شدند، گفتند «گر اين عيسى بود قتّال کو، و گر قتّال بود عيسى کو؟». خداى او را به آسمان چهارم برد چون آنجا رسيد ندا آمد فريشتگان را که: بنگريد تا با وى هيچ چيز از دنيا هست، گر نيست او را به آسمان هفتم بريد. نگه کردند، با وى درزنى (سوزني) يافتند در گريبان پلاسى که چهل سال بود تا آن را پوشيده داشت و آن وقت سه شبانروز بود تا عيسى هيچ چيز نخورده بود. چون آن درزن (سوزن) ديدند با وى، ندا آمد که عيسى را هم آنجا بداريد. بيت المعمور را مسکن وى کردند تا به در قيامت آن گه از آسمان به زمين آيد، مهدى با وى يار گردد... .[2]
سوزن عيسي(ع) که در متون نظم و نثر بسياري از قدما به چشم ميخورد، يک داستان تمثيلي است که عناصر نماديني در آن نهفته است و ريشهاي کهن در اساطير مصر باستان دارد. اين اساطير، به تدريج خود را در مسيحيت جاي دادند و به گونهاي ادغام شدند که حقيقت او را در هالهاي از نمادها فرو بردند.[3]
بررسي در اين داستان تمثيلي و تخيّلي نشان ميدهد که سوزن با ايزد خورشيد مصريان ارتباط دارد و همينطور ارتباط ميان دو اسطوره خورشيد، با داستان مسيح نيز تنيده شدهاند. گويي اسطوره خورشيد يک بار در مصر و بار ديگر با همان شمايل، اما نامي متفاوت در آيين مهرپرستي تکرار ميشود. اين ارتباط چيزي نيست جز ارتباطي خود ساخته که به اعتقاد مسيحيان با يک تقدم زماني، توسط شيطان ايجاد شده است.
تنها يک کتاب به طور خاص راجع به خاستگاه اين داستان تأليف شده است. در کتاب «سوزن عيسي» اثر ميرجلالالدين کزازي، تنها خاستگاه خورشيد و آسمان چهارم با مسيح را در آوين ميترا بيان نموده است اما، آن سوي اين نماد، سوزن و کارکرد آن نيز هست که مورد توجه قرار نگرفته است.
[1]. البته بنابر تحقيق و جستوجو در منبع ديگري غير تفسير سور آبادي نيافتيم.
[2]. سور آبادى، ابوبکر عتيق بن محمد، تفسير سور آبادى، ج 1، ص 503 – 504، تهران، فرهنگ نشر نو، چاپ اول، 1380ش.
[3]. ر. ک به اين مقاله: اکبري، فاطمه، خاستگاه آييني داستان سوزن عيسي با رويکرد تطبيقي به اساطير مصر و کيش مهر، مجموعه مقالههاي شاهنامه و پژوهشهاي آييني، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد.
نظر خودتان را ارسال کنید