نفاق یعنی چه؟منافق کیست؟

متن سوال: 
نفاق يعني چه؟منافق کيست؟

بسم الله الرّحمن الرّحيم
سلام عليکم

نفاق و منافق از ديدگاه شهيد مطهري :
نفاق چيست ؟ نفاق يعني راههاي مخفي و پنهاني. نفاق يعني کفر در زير پرده. نفاق از جمله مختصات انسان است . يعني اين قدرت براي انسان هست که در دلالت تظاهرات ظاهري نسبت به حالات دروني خودش تصرف کند . يعني نسبت به يک کسي منتهي درجه خشم داشته باشد ولي براي اينکه او را بفريبد تظاهر کند به محبت و مهرباني و قربان صدقه اش برود. منافق کيست ؟ ... / ادامه در قسمت نظرات !
14/01/1389 , 14:04 در منافق کيست
منافق کيست ؟

اگر مومنين مردم را ترغيب مي کنند به آنچه که « معروف» ناميده مي شود و کار خير است و اگر باز مي دارند از کارهاي« شر» اينها درست در جهت عکس فعاليت و کار مي کنند و نقش بازدارندگي دارند. يعني موقع کار که مي شود عقب نشيني مي کنند، از داخل به جامعه اسلامي صدمه و ضربه مي زنند.

منافق کسي است که فکر و انديشه اش يک جور مي گويد و زبانش جور ديگر ، درست بر ضد آن. احساسات و عواطفش در يک جهت است ولي تظاهرات ظاهريش در جهت ديگر . در دل خدا را قبول ندارد اما متظاهر به خداپرستي است . پيغمبر را قبول ندارد اما متظاهر به احترام به پيغمبر است . قرآن کريم را قبول ندارد اما متظاهر به احترام به قرآن است .متظاهر به احترام به علي عليه السلام است و همينطور همه مقدسات دين ، يک پرده اي بر روي کفر خودش کشيده است .

منافق دو در براي خودش قرار داده ؛ يک در ورودي که به آن در به اسلام وارد مي شود و يک در خروجي که بايد فرض کنيم در پنهاني است . از يک در وارد مي شود و از در ديگر خارج مي شود .

قرآن مي فرمايد : يک عده مردم منافق و دور و پيش تو (پيامبر) مي آيند و تظاهر به اسلام و ايمان مي کنند. مي گويند شهادت مي دهيم که تو پيغمبر خدا هستي . خدا مي داند که تو پيغمبري و خدا شهادت مي دهد که اين منافقين اعتراف ندارند و دروغ مي گويند.

ادله نفاق چيست ؟

هرچه که بشر بدوي تر و از تمدن دورتر بوده و در درجات پايين تر زندگي مي کرده است ، از صراحت بيشتري برخوردار بوده است . يعني آنچه که در درون داشته است از فکر و احساسات و عواطف و از رغبتها و بي ميليها و از مهربانيها و خشمها و از ايمانها و بي ايمانيها هرچه داشته است همان را ظاهر مي کرده است و هرچه بشر پيش رفته و تکامل پيدا کرده است ، قدرتش بر تصنع – که نفاق نوعي تصنع است – افزايش پيدا کرده است .

اگر ما مردم عصر خودمان را با صدر اسلام مقايسه کنيم نفاق هزاران درجه بيشتر شده است .

اساساً اگر عصر ما را از نظر انساني بخواهند ارزيابي کنند نه از نظرصنعتي اگر يک جنبه انساني را بخواهند ملاک و مشخصه عصر و زمان ما قرار بدهند بايد بگويند عصر نفاق . اگر بگويند در عصر ما آن بزرگترين ماشيني که ابتکار و اختراع شده است چه ماشيني است ؟ بنظر من ماشين قلب حقايق ، اينکه بشر اينهمه توانايي پيدا کرده است که حقايق را وارونه جلوه بدهد.

خطر نفاق و منافق

خطر نفاق و منافق از خطر کفر بيشتر و خيلي افزونتر است براي اينکه نفاق همان کفر است ولي در زير پرده.

از نظر ما شيعيان که علي و تاکتيک علي عليه السلام با پيغمبر فرقي نداشت ولي چطور است که پيغمبر با اين سرعت پيشروي مي کند و دشمن را يکي بعد از ديگري ساقط مي کند ولي علي عليه السلام وقتي که با دشمنانش روبرو مي شود سخت دچار و گرفتار است . آن پيشروي برايش نيست و در مواقع زيادي از دشمن شکست مي خورد . چرا؟ براي اينکه پيامبر با کساني مي جنگيد که کافر بودند . ولي علي عليه السلام از اول با منافقين طرف بود.

بشر وقتي درجامعه اي قرار گرفت که ديد اگر بخواهد بر خلاف اصولي که مردم آن جامعه به آن اعتقاد دارند تظاهر کند جامعه او را در هم مي کوبد ، فوراً تظاهر مي کند به همان لباس در مي آيد ولي جامعه خودش بايد آگاه باشد و گول تظاهر و فريب را نخورد .

پيغمبر(ص) از دوچيز اظهار نگراني مي کرد : از نفاق و منافق و ديگر از اينکه توده امت جاهل و نادان باشند .

اگر دو خطر (نفاق و ناداني ) با هم پيدا بشود يعني از يک طرف منافقها و بي دينهاي متظاهر و رياکارها پيدا بشوند و از طرف ديگر مردم جاهل و نادان باشند ، آنها اينها را ابزار خودشان قرار مي دهند . حادثه کربلا بر اثر همين دو عامل (نفاق و ناداني) بوجود آمد . مردم جاهل و نادان ابزار دست ابن زيادها قرار گرفتند . و يک عده قليل منافق توانستند از توده اي مسلمان ولي جاهل و احمق لشگري انبوه عليه فرزند پيغمبر بوجود بياورند .

امام سجاد عليه السلام فرمود : هيچ روزي مثل روز حسين بر پيغمبر سخت نگذشت ، سي هزار نفر در کربلا جمع شدند و به قصد قربت فرزند پيغمبر را کشتند .

حضرت امام حسين عليه السلام در روز عاشورا چنين مي فرمايد : شما ما را دعوت کرديد ما آمديم . آتشي که ما آن را براي دشمنان ما و شما افروختيم و شما اين آتش را عليه خود به کار برديد ؟ شمشيري که ما به دست شما داديم با همان شمشير خود ما را مي خواهيد بکشيد مرا با شمشير اسلام داريد مي کشيد ؟

در قرآن در مقابل مومنين و موافقين دو دسته مخالف وجود دارند نه يک دسته . دسته اي که گاهي آنها را کافران و يا مشرکان مي نامد و دسته ديگري که آنها را منافقان مي نامد .

قرآن در بعضي تعبيرات خود به اينها به خشم بيشتري نگاه مي کند و اينان را مستحق عذاب بيشتري از کافران مي شمارد .
نفاق چيست و منافق کيست؟

علي‌محمد‌نمازي*
- نفاق در لغت به معناي دورويي کردن، دورويي، مکر و ريا است و امکان دارد همه افراد مرتکب چنين رفتاري در برابر خدا و ديگران شوند. منافق يعني دورو، کسي که ظاهرش خلاف باطنش باشد. کسي که در باطن، کافر و به زبان اظهار دينداري کند. کسي که اظهار دوستي نمايد و در باطن دشمن باشد. بيشترين کاربرد اين دو اصطلاح در عرصه نهاد جامعه، برمي‌گردد به قرآن مجيد در شرح و توضيح بخشي از دشمنان پيامبر گرامي اسلام. در قرآن از کلمه نفاق

و مشتقات آن 35‌مرتبه و در 35 آيه نام برده شده و خصوصياتي از منافقين که عبارت باشد از: ممانعت از گرويدن مردم به خدا، کفر ورزيدن، استهزاي دين و مسلمانان، مکر و حيله با خدا و بي‌ميلي در نماز، تشويق مردم به کارهاي زشت، دروغگويي و سوگند دروغ، نيات باطني، روش کارشان، نحوه برخورد پيامبر با آنان و عاقبت منافقين، اما درباره ساير رفتار منافقين در آيات بيشتري سخن به ميان آمده و يک سوره هم به نام «منافقون» نامگذاري شده است. منافقين نه‌تنها در باطن خود يار و همراه پيامبر نبوده‌اند بلکه در دل خود، خواهان عدم موفقيت پيامبر و مسلمانان بوده و حتي در خلوت با کفار همراهي و آنان را در عداوت و دشمني تشويق مي‌نمودند. خداوند در قرآن کريم دستور به عدم تبعيت پيامبر از کافرين و منافقين (احزاب آيه‌يک)، سخت‌گيري بر کار منافقين (تحريم آيه 9) فرموده است. البته راه برگشت آنان (توبه) را نيز بازگذاشته است. (احزاب آيه 24). پس به راحتي نمي‌توان مخالف را معاند ناميد. اکنون چگونه مي‌توان دوستداران نظام جمهوري اسلامي را که در مبارزات دوران انقلاب اسلامي زجر و زحمت کشيده‌اند و پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايثار و فداکاري کرده و تلاش‌هاي وافري براي موفقيت نظام و پيشرفت کشور داشته‌اند و هم‌اکنون نيز خواهان سربلندي نظام جمهوري اسلامي، پيشرفت ايران و آسايش مردم هستند، اما به برخي شيوه‌ها اشکال و انتقاد دارند و صريح و شفاف نظرات خود را بيان و خواهان اجراي دقيق قانون اساسي هستند، بعضا منافق بناميم؟ از طرف ديگر اولا پيامبر اکرم، ديني مبتني بر وحي و عاري از هر گونه خطا را معرفي و مردم را دعوت به آن مي‌نمود. ثانيا در نظام‌هاي حکومتي دموکراتيک و مردم‌سالار از جمله نظام جمهور ي اسلامي که قدرت، دائمي نبوده و بايد براساس خواست و اراده مردم چرخشي باشد، منافقين مثل کف روي آب قابل شناسايي‌اند. زماني که در اصل ششم قانون اساسي بيان شده اداره امور کشور بايد به اتکاي آراي عمومي و از طريق انتخابات و يا از راه همه‌پرسي باشد و با گذشت 30 سال از عمر نظام جمهوري اسلامي، مردم شناخت لازم را از افراد، جريانات و تشکل‌ها دارند و مقامات هم مکرر از آگاهي و هوشمندي مردم تعريف کرده و مي‌کنند، فرآيندي تدوين گردد تا کاربرد حزبي بر انتخابات حاکم شود. وقتي قدرت موقتي و چرخشي، جريان امور شفاف‌، کار به دست خود مردم بوده، قانون حاکم است و افراد مي‌توانند با استفاده از مکانيسم قانوني به حق و حقوق خود دست يابند ديگر دشمني و نفاق با نظام‌ جايگاهي ندارد. ترويج شعار «مرگ بر.. . » در حالت ثبات نظام به ويژه درباره افراد و نيروهاي داخلي نه تنها دليل بر ضعف افراد است بلکه زمينه رشد حرکت‌هاي افراطي را فراهم مي‌کند. بياييم با نصب‌العين قرار دادن فرمان 8 ماده‌اي و وصيت‌نامه سياسي - الهي امام خميني (ره) و بيانات مقام معظم رهبري و قانون اساسي اشکالات موجود را اصلاح و نقاط ضعف را به نقاط قوت تبديل نماييم.

انشاءالله عاقبت بخيربشويد.
التماس دعا

پربازدیدترین ها