بسم الله الرّحمن الرّحيم
سلام عليکم
بامراقبت مي توان حالات راحفظ کرد.
بسم الله الرّحمن الرّحيم
سلام عليکم
بدون اذن پدرعقدباطل است وحرام ومحرميتي حاصل نمي شود.
راه هاي مبارزه با نفس :
انسان در يک نگاه کلي موجودي است دو بعدي؛ بعد عقلانيت و بعد حيوانيت؛ شايد تعريف منطقي از انسان که گفته: الانسانَ حيوان ناطق گوياي اين مطلب باشد. که انسان ترکيبي از خواسته ها اميال و غرائز حيواني و برخي از امور معنوي مي باشد. هر چند از نحوه ترکيب اين دو بعد در انسان چندان نمي توان قلم فرسائي کرد ولي آثار و جلوه هاي آن را به وضوح مي توان مشاهده کرد. به طور مثال: لذت بردن انسان از يک سري امور مانند: عبادت کردن، کمک کردن به هم نوع و ..... يک لذت معنوي مي باشد و اين لذت مربوط به بعد انساني و عقلاني انسان مي شود امّا در همين انسان در بعد حيواني، به عبادت کردن چندان ميلي ندارد. بايد توجه داشت که وجود اين اميال و غرائز را نمي توان امور شرّ و پليدي تلقي کرد، چرا که خداوند متعال در نهاد انسان دو نوع گرايش قرار داده است. 1. گرايش به خير و نيکي. 2. گرايش به شر و بدي.
البته اين بدين معنا نيست که خير و شر در نفس ما جاي داشته باشد. بلکه مصاديقي که در بيرون بعنوان خير و شر وجود دارند ريشه در نفس ما دارند؛ (مصباح يزدي، سال 1380، ص 203) و اين خود انسان است که با اختيار خود گرايش به خير يا شر را تقويت مي کند. با اين مقدمه کوتاه به بيان راههاي مبارزه با نفس مي پردازيم. قبل از ورود به بحث اصلي که راههاي مبارزه با نفس مي باشد، ابتدا مطالبي کوتاه دربارة خود نفس آورده مي شود.
نفس چيست؟ نفس يک حقيقت است و داراي مراتب مختلفي مي باشد،(مصباح يزدي، 1380) گاهي اوقات اين نفس سرکش مي شود و از تبعيت عقل خارج مي گردد که اطلاق نفس اماره مي شود و در برخي اوقات همين نفس: لوامه مي گردد بطوري که انسانها را در برابر انجام کارهاي زشت «دلالت» مي کند؛«وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ» قيامت /2، و همين نفس است که به خواسته هاي معنوي پاسخ مثبت مي دهد و راه حق را پذيرفته و به کمال و آرامش مي رسد و مورد خطاب اين آيه شريفيه وضع مي شود:«يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» «پس نفس يک نيروي خاص نيست که فقط بعضي ها داشته باشند؛ بلکه، همه انسانها تا آخر عمر واجد آن هستند تا انسان هست ميلها و غرائز دارد و تا کششهاي غريزي هست امارة با سوء هم هست، نه آنکه به روشني او را به بدي از آن جهت که بدي هست امر کند. بلکه نفس که ما را وادار به خوردن غذا مي کند همان است که ميل به غذا را در ما زنده مي کند. اين ميل غريزي سوء نيت و بايد اشباع شود؛ ولي، گاهي از راه صحيح اشباع مي شود و گاه از راه غلط، و هنگامي که از راه غلط اشباع شد گفته مي شود نفس به بدي فرمان داده است.»[1]
هواي نفس چيست؟ به طور کلي عواملي را که موجب ضعف ايمان، سلب ايمان و يا عدم تحقق ايمان مي شود؛ مي توان تحت عنوان «هواي نفس» مطرح کرد. هواي نفس دل آرامي را مي ربايد و نمي گذارد ولي براي او باقي بماند تا محلي براي ورود ايمان باشد(مصباح يزدي، 1380)
نفس اماره چيست؟ نفس اماره همان بعد حيواني انسان است که بر بعد عقلاني غلبه پيدا کرده است و تمام وجود انسان را، به سوي امور زودگذر مادي و لذات ناپايدار دنيوي سوق مي دهد.
وقتي نفس اماره در انسان همه کاره شد، اينجا انسان پست ترين موجودات مي شود خداوند در اين زمينه مي فرمايد:
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ»: انفال/ 22
«بدترين جنبندگان نزد خداوند، کران و لالاني هستند که تعقل نمي کنند.»
راههاي مبارزه با نفس:
اسلام همواره مسلمانان را توصيه به تعادل مي کند بدين معنا که هم به امور دنيوي بپردازد و هم به امور اُخروي و نبايد در پرداختن به آنها دچار افراط و تفريط شود. همانطور که خداوند فرمود: نماز بخوانيد و مرا ياد کنيد و نيز فرموده: بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نکنيد. اين دو دسته آيات حاکي از آن است که انسان همواره در حالت اعتدال باشد و مبارزه با نفس بدين معنا نيست که انسان کليه غرائز و اميال خود را از بيخ سرکوب کند. مثلاً ازدواج نکند، فعاليت اجتماعي نداشته باشد و .... بلکه مبارزه با نفس بدين معناست که انسان اين اميال و غرائز را از طريق مشروع آن ارضاء کند نه طرق ديگر.
مهم ترين اصل در مبارزه با نفس:
اين که انسان بايد متوجه باشد که قادر بر هر کاري مي باشد و انسان با اين قدرتي که خداوند به او داده مي تواند بر مشکلات پيروز گردد. از اين رو اگر در بدترين موقعيت محيطي قرار گيرد مي تواند لجام نفس خود را بدست بگيرد. از اين رو در روز قيامت وقتي که از انسان سئوال شود، چرا عمل نکردي؟ نمي تواند بگويد که من نمي توانستم، محيط آماده نبود و از اين قبيل بهانه ها، چرا که، خداوند نمونه ها زيادي مي آورد که توانسته اند در موقعيتهاي گوناگون خودشان را از چنگال نفس اماره برهانند و شايد بزرگترين نمونه، حضرت يوسف ـ عليه السّلام ـ مي باشد که در بحبوبة جواني و اوج شهوت توانست با ياد خداوند خود را از محکمه نفس اماره نجات بدهد؛ و يا زن فرعون آسيه و نيز آرايشگر زن فرعون، که او نيز به واسطه تعليمات آسيه زن فرعون موحد شده بود. اين زن آرايشگر روزي گيسوان دختر فرعون را شانه مي زد که در آغاز کار گفت: بسم الله الرحمن الرحيم؛ دختر فرعون که تا به حال چنين کلمات نشنيده بود از معناي آن پرسيد: زن گفت: حقيقت اين است که پدر تو شخص متقلب مي باشد و به دروغ ادعاي خدائي مي کند، خداي واقعي همان خداي موسي مي باشد. اين سخنان به گوش فرعون رسيد و از آن زن خواست که در جمع از گفته هاي خود ابراز ندامت کند تا نجات پيدا کند؛ امّا زن امتناع کرد و فريادي زد، احداً، احداً ..... دستور داد بر پائي آتش دادند، و يک يک فرزندان اين زن را در داخل آتش مي انداختند و اين زن از گفته خويش ابراز ندامت نمي کرد تا اينکه نوبت فرزند شيرخواره او شد با وجود مهر و عاطفه مادري از گفته خويش برنگشت تا اينکه هر دوي آنها را در داخل آتش انداختند. در اين زمينه نقل شده که حضرت پيامبر فرموده: شب معراج در آسمان چهارم بوي عطر استشمام کردم که تمام آسمان را فرا گرفته بود؛ از اين موضوع از جبرئيل پرسيدم: جبرئيل گفت: اين بوي عطر زن فرعون و فرزندان آرايشگر زن فرعون مي باشد.
عوامل هشت گانه، کنترل غرائز از ديدگاه آيت الله حسين مظاهري 1. عقل: اگر عقل فرد قوي بشود و بتواند خوب و بد را تشخيص دهد مي تواند در کنترل غرائز دخيل باشد.
2. علم: علم به صفات رذليه و صفات حسنه عاملي براي کنترل غرائز محسوب مي گردد.
3. تربيت: مسلماً تربيت خانوادگي فرد نقش بسزائي در شکل گيري شخصيت فرد دارد؛ و اگر فرد در يک خانواده اصول گرا و ايده آل تربيت پيدا کند مسلماً اين شخص بهتر مي تواند غرائز خود را کنترل کند.
4. وجدان اخلاقي: که در قرآن تفسير به(نفس لوامه) شده، اين وجدان اخلاقي انسان را به کارهاي نيک و شايسته رهنمون مي کند و از کارهاي بد و پليد برخورد مي کند.
5. قانون: جامعه قانون داشته باشد تا افراد جامعه نتواند کارهاي زشت را مرتکب بشوند.
6. امر به معروف و نهي از منکر:
7. ايمان علمي: علم به وجود خداوند، علم به نبوت، معاد و نبوت که از طريق برهان و استدلال بدست مي آيد.
نکته: هفت عاملي که بيان شد در حالتهاي عادي تا حدودي مي توانيد غرائز را کنترل کنند امّا، اگر غرائز طوفاني شود و اسير خواسته هاي عقل، ايمان علمي، وجدان اخلاقي قانون نشود، در اين صورت از هيچ کدام از عوامل فوق کاري براي خاموش کردن اين طوفان نيست.
عامل هشتم: ايمان قلبي: ايماني که در دل و جان انسان رسوخ کرده باشد، اين نوع ايمان ديگر نياز به برهان و استدلال ندارد، و تا زماني که ايمان انسان قلبي نشده خودش را از مهالک نفس اماره برهاند. عبدالملک مروان ملقب به «کبوتر سجده» بود، در آن هنگام که خبر رياستش را آوردند در مسجد مشغول تلاوت قرآن بود، در هماندم قرآن را بر زمين انداخت گفت تا به حال با من بودي و ديگر نيستي. هيچ چيز جزء ايمان قلبي نمي تواند انسان را کنترل کند و اين ايمان از سه چيز حاصل مي شود.
1. تقليد به ظواهر شرعي:
2. صبر در بحرانها:
3. رفع صفات رذليه:
بياني ديگر از مبارزه با نفس: «ديدگاه آيت الله مصباح يزدي»:
وقتي انگيزه هاي شيطاني در انسان فعال شدند بايد با يک عامل مؤثر دروني و نيرومند با آن انگيزه هاي شيطان مقابله کرد و اين کار با ايجاد و به عبارت بهتر با بيدار کردن انگيزه هاي رحماني و الهي امکان دارد. بنابراين راه مبارزه با هواهاي نفساني اين است که کشش هاي ديگر در مقابل آنها باشد و تقويت شود، و بايد توجه داشت که اين انگيزه هاي رحماني نيز در فطرت ما وجود دارد ولي بيدار نيستند.
سئوال: چگونه اين اميال خفته رحماني بيدار و هوشيار مي شوند:
اين اميال خفته بوسيله تفکر و ادراک آنها بيدار مي شوند؛ به عبارت ديگر وقتي انسان شناخت و نگرش خود را به يک موضوع تغيير داد، خود بخود زمينه هاي تغيير رفتار نيز در او مشاهده مي شود.
محاسبه نفس:
شايد يکي از بهترين روشهاي در اختيار گرفتن، عنان نفس، روش محاسبه نفس باشد، بدين صورت که انسان اعمال و رفتار خود را در هر شبانه روز مورد ارزيابي قرار دهد. و مشاهده کند که در شبانه روز چند درصد وقتش صرف امور و عريزي گرديد و چند در صدصرف امور اخروي(بايد توجه داشت که صرف پرداختن به امور غريزي نمي تواند مذموم باشد. بلکه اگر قبل از ارضاء غرائز فکر مي کنيم و سپس تصميم مي گيرم و تأثير اين رفتار در روح و سرنوشت خويش و رابطه با خدايمان مورد توجه قرار داديم، چنين تصميمي، پيروي از نفس نيست، ولي اگر هدف از ارضاء غريزه صرفاً لذت آني باشد و هيچ تفکري در آن نباشد مي شود پيروي از هوي) (مصباح يزدي، 1380)
در روايات زيادي نيز انسان توصيه به محاسبه نفس شده است. امام صادق ـ عليه السّلام ـ در اين زمينه مي فرمايد: «يا بن جندب حق علي کل مسلم يعرفنا أن يَعْرِضَ عَمَلَه في کل يومٍ وليلةِ علي نفسه فيکونُ محاسبَ نفسه فان راي حَسَنَةً استزارُ منها و إن رأي سينةَ استغفَرَ منها لئلاَّ يُجزي يومَ القيامه»[2]
بر هر مسلماني که ما را مي شناسد لازم است که هر شبانه روز اعمال خود را به نفس خود عرضه کند و آنرا محاسبه کند اگر حسنه بود آنرا زياد کند و اگر گناهي بود استغفار کند. تا روز قيامت رسوا نگردد.
مراحل محاسبه نفس:[3]
1. مشارطه: از اوّل صبح با خود شرط کند که آن روز وظايفش را به خوبي انجام دهد.
2. مراقبه: مراقب اعمال خود باشد.
3. محاسبه: در آخر شب به حساب کارهاي خود برسد که تا چه اندازه به وظائف خود عمل کرده.
4. معاتبه: اگر دچار لغزش و اشتباه بود. به نحوي آن را جبران کند. با صدقه دادن، روزه گرفتن.
نکاتي مهمي که در محاسبه نفس بايد به آنها توجه داشت:
1. اجتناب از جميع گناهان.
2. توجه به کميت گناهان. (چقدر از وقت ما صرف گناه شد)
3. توجه به کيفيت گناهان. (برخي از گناهان به قدر هفتاد سال ارتکاب نوع ديگر گناه عظمت دارد)
4. انجام همه واجبات.
5. توجه به شروط صحت اعمال.
منابع کمکي
1. مظاهري، حسين، عوامل کنترل غرائز در زندگي انسان، تهران انتشارات: نشر و تحقيقات ذکر، سال 1374، چاپ هشتم.
2. محمد تقي مصباح يزدي، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات: مؤسسه امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ ، سال 1380، چاپ پنجم.
3. محمد تقي مصباح يزدي، پندهاي امام صادق به ره جويان صادق، قم انتشارات: مؤسسه امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ ، سال 81، چاپ اول.[1] . محمد تقي مصباح يزدي؛ اخلاق در قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي، امام خميني، سال 1380، ص 205.
[2] . محمد تقي مصباح يزدي، پندهاي امام صادق به رهپويان صادق، انتشارات مؤسسه امام خميني قم، سال 1380، ص 21.
[3] . همان، ص 26.
انشاءالله عاقبت بخيربشويد.
التماس دعا
نظر خودتان را ارسال کنید