سلام وقت شما بخير
اهميّت نقش نگين انگشتر
1. در روايتى مىخوانيم که امام صادق عليه السلام فرمود: «عقل مردان را در سه چيز مىتوان آزمود: بلندى ريش، نقش انگشتر، کنيه آنها[1] ».[2]
2. در حديث است که حسين بن خالد از امام رضا عليه السلام پرسيد: آيا کسى که نقش نگين انگشترش «لا إلـهَ إلّا الله» است جايز است با آن حال خود را تطهير کند؟ حضرت فرمود: «اين کار را براى او خوب نمىدانم».[3]
3. در روايتى معتبر آمده است که رسول خدا صلي الله عليه و آله دستور دادند مسلمانان شکل حيوانات را بر نگين انگشتر خود حک نکنند.[4]
نقش نگين انگشتر پيامبران
1. از حضرت رضا عليه السلام روايت شده است که فرمود: نقش نگين انگشتر حضرت آدم عليه السلام «لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ» بود که از بهشت همراه خود آورده بود».[5]
2. در حديث است هنگامى که حضرت نوح سوار بر کشتى شد خداوند به او وحى کرد: «هرگاه از غرق شدن ترسيدى هزار مرتبه «لا اِلـهَ اِلّا الله» بگو، سپس دعا کن تا تو و مؤمنين را از غرق شدن نجات دهم». کشتى حرکت کرد، باد تندى وزيدن گرفت، حضرت نوح از غرق شدن ترسيد و فرصت پيدا نکرد هزار مرتبه «لا اِلـهَ اِلّا الله» بگويد، پس به زبان سريانى گفت:
«هَلُو ليا اَلْفاً يا مارا ثَقَنْ» سپس طوفان فرو نشست و کشتى به حرکت خود ادامه داد. آنگاه با خود گفت: «سخنى که خداوند مرا با آن نجات داد سزاوار است هميشه همراه من باشد». ازاينرو، جمله «لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ اَلْفَ مَرَّةٍ يا رَبِّ اَصْلِحْني»[6] را به زبان عربى بر نگين انگشتر خويش حک کرد.[7]
3. در حديث است هنگامى که نمروديان ابراهيم عليه السلام را در کفّه منجنيق[8] نهاده تا در آتش افکنند، جبرئيل به خشم آمد. خداوند از جبرئيل پرسيد: چه چيز تو را خشمگين ساخته است؟ عرض کرد: پروردگارا، ابراهيم خليل (دوست) تو است چطور دشمن مشترکمان را بر وى که تنها يکتاپرست است مسلّط فرمودهاى؟
خداوند فرمود: ساکت باش، کسى در امور عجله مىکند که همچون تو بنده است. من هر زمان اراده کنم او را از کام خطر نجات مىدهم. جبرئيل خيالش راحت شد وبه جانب ابراهيم رفت. از او پرسيد: آيا در اين هنگامه خطر حاجتى دارى؟ حضرت فرمود: با تو کارى ندارم واز تو حاجتى نمىطلبم. پس از آن خداوند متعال انگشترى براى آن حضرت فرستاد که جملات زير بر نگين آن نقش بسته بود: «لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ، لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ، فَوَّضْتُ اَمْرى اِلَى اللهِ، اَسْنَدْتُ ظَهْرى اِلَى اللهِ، حَسْبِىَ اللهُ»[9] ، سپس به او وحى کرد: «اين انگشتر را در دستت کن تا آتش را بر تو سرد و سالم گردانم».[10]
نقش نگين انگشتر حضرت موسى عليه السلام دو جمله برگرفته از تورات بود: «إصْبِرْ تُوجَرْ اُصْدُقْ تَنْجَحْ» (صبر کن تا پاداشت دهند و راستگو باش تا نجات يابى).[11]
5. نقش نگين انگشتر حضرت سليمان عليه السلام اين جمله بود: «سُبْحانَ مَنْ اَلْجَمَ الجِنَّ بِکَلِماتِهِ» (منزّه است خداوندى که جنّ را با کلماتش مسخّر و تحت فرمان گرفت).[12]
6. در حديث است که نقش نگين انگشتر حضرت مسيح دو جمله برگرفته از انجيل بود: «طُوبى لِعَبْدٍ ذُکِرَ اللهُ مِنْ اَجْلِهِ وَوَيْلٌ لِعَبْدٍ نُسِىَ اللهُ مِنْ اَجْلِهِ» (خوشا به حال بندهاى که منشأ ياد خداست وبدا به حال بندهاى که سبب فراموشى ياد خداست).[13]
7. از امام صادق عليه السلام روايت شده است که فرمود: «نقش نگين حضرت رسول صلي الله عليه و آله «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» بود».[14]
8. در حديث است که عبداللّه بن سنان گويد: حضرت صادق عليه السلام انگشتر رسول خدا صلي الله عليه و آله را به من نشان داد. نگين انگشتر آن حضرت سياه و جمله «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» در دو سطر بر آن حک شده بود.[15]
9. از امام رضا عليه السلام روايت شده است که فرمود: «نقش نگين رسول خدا صلي الله عليه و آله «لا إلـهَ إلّا الله، مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» بود».[16]
نقش نگين انگشتر امامان :
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است که فرمود: «نقش نگين حضرت على عليه السلام «اللهُ المَلِک» بود».[17]
2. از امام باقر عليه السلام روايت شده است که فرمود: «انگشتر حضرت امير مؤمنان عليه السلام از نقره و نقش آن «نِعمَ الْقادِرُ اللهُ» بود».[18]
3. در برخى روايات نيز نقش آن «اَلْمُلْکُ لِلّهِ» ذکر شده است.[19]
4. در روايتى ديگر آمده است که حضرت على عليه السلام انگشترى از حديد چينى صاف داشت که جملات زير در هفت سطر بر آن نقش بسته بود و آن را هنگام جنگها و کارهاى سخت به دست مىکرد :
اَعْدَدْتُ لِکُلِّ هَوْلٍ «لاإلهَ إلّااللهُ» وَلِکُلِّ کَرْبٍ «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِالله» وَلِکُلِّ مُصيبَةٍ نازِلَةٍ «حَسْبِىَ اللهُ» وَلِکُلِّ ذَنْبٍ کَبيرَةٍ «اَسْتَغْفِرُ اللهَ» وَلِکُلِّ هَمٍّ وَغَمٍّ قادِحٍ «ماشاءَ اللهُ» وَلِکُلِّ نِعْمَةٍ مُتَجَدِّدَةٍ «الْحَمْدُ للهِِ» ما بِعَلِىِّ بْنِ اَبىطالِبٍ مِنْ نِعَمِ اللهِ فَمِنَ اللهِ».[20]
5. از امام رضا عليه السلام روايت شده است که فرمود: «نقش نگين امام حسن عليه السلام «العِزّةُ لِلّهِ» بود».[21]
6. از امام صادق عليه السلام روايت شده است که فرمود: «نقش نگين امام حسن عليه السلام «حَسبِىَ الله» بود».[22]
7. در حديثى ديگر فرمود: «نقش نگين امام حسين عليه السلام «حَسبِىَ الله» بود».[23]
8. از امام رضا عليه السلام روايت شده است که فرمود: «نقش نگين امام حسين عليه السلام «اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِه» بود».[24]
9. از امام صادق عليه السلام روايت شده است که فرمود: نقش نگين امام علىّ بن الحسين عليه السلام «الْحَمْدُ لِلّهِ الْعَلِى» بود».[25]
10. از امام رضا عليه السلام روايت شده است که فرمود: «نقش نگين امام زينالعابدين، همچون پدر بزرگوارش، «اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِه» بود».[26]
11. در حديثى ديگر فرمود: «نقش نگين امام سجّاد عليه السلام ، جمله «خَزِىٌّ وَشَقِىٌّ قاتِلُ حُسَينِ بْنِ عَلىٍّ» بود».[27]
12. از امام صادق عليه السلام روايت شده است که فرمود: «نقش نگين پدرم «اَلْعِزَّةُ لِلّهِ» بود».[28]
13. از امام رضا عليه السلام روايت شده است که فرمود: «نقش نگين امام باقر عليه السلام همچون جدّش امام حسين عليه السلام ، «اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ» بود».[29]
14. در حديثى ديگر فرمود: «نقش نگين امام باقر عليه السلام جمله «ظَنّى بِاللهِ حَسَنٌ وَبِالنَّبِىِّ الْمُؤْتَمَنْ وَبِالْوَصِىِّ ذِى الْمِنَنَ وَبِالْحُسَيْنِ وَالْحَسَن» بود».[30]
15. در حديث است که از امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا کراهت دارد که انسان در نگين انگشترش غير از نام خود و پدرش، چيز ديگرى حک کند؟ فرمود : نقش نگين انگشتر من، جمله «اللهُ خالِقُ کُلِّ شَىْءٍ» است».[31]
16. در حديثى معتبر آمده است که نقش نگين امام صادق عليه السلام جمله «اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى فَقِنى شَرَّ خَلْقِکَ» بوده است.[32]
17. در حديثى صحيح و معتبر مىخوانيم که امام رضا عليه السلام فرمود: «نقش نگين انگشتر امام جعفر صادق عليه السلام «اَنْتَ ثِقَتي فَاعْصِمْني مِنَ النّاسِ» بوده است».[33]
18. از امام رضا عليه السلام روايت شده است که فرمود: «نقش نگين انگشتر امام صادق عليه السلام جمله «اَللّهُ وَلِيّى وَعِصْمَتي مِنْ خَلْقى» بود».[34]
19. اسماعيل بن موسى مىگويد: انگشتر امام صادق عليه السلام به طور کامل از نقره بود و بر نگين آن، جمله «يا ثِقَتي قِني شَرَّ جَميعِ خَلْقِکَ» نقش بسته بود».[35]
20. از امام رضا عليه السلام روايت شده است که فرمود: «نقش نگين حضرت کاظم عليه السلام «حَسْبِىَ الله» بود و در زير آن گُل و در بالايش هلالى نيز نقش بسته بود».[36]
21. در حديث است که حسين بن خالد مىگويد: امام رضا عليه السلام فرمود: «نقش نگين امام کاظم عليه السلام «حَسبِىَ الله» بود». حسين بن خالد ادامه مىدهد: سپس امام رضا عليه السلام دست مبارک را دراز کرد و انگشتر پدرش را که در دست داشت به من نشان داد.[37]
22. در روايتى صحيح و معتبر مىخوانيم که نقش نگين امام رضا عليه السلام ، جمله «ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إلّا بِالله» بود.[38]
آثار و خواصّ نقش نگين
1. سيّد بن طاووس به نقل از قاسم بن العلا از صافى، خادم امام هادى عليه السلام چنين نقل مىکند: از امام محمّد نقى عليه السلام اجازه گرفتم که به زيارت جدّش امام رضا عليه السلام (در خراسان) بروم. حضرت فرمود: «انگشترى با نگين عقيق زرد که جمله «ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إلّا بِاللهِ، اَسْتَغْفِرُ الله» بر آن نقش بسته و بر روى ديگر نگين، نامهاى محمّد و على حک شده باشد همراه داشته باش، زيرا اگر چنين انگشترى با خود ببرى از شرّ دزدان و راهزنان در امان خواهى بود و براى سلامتىات مؤثّر و از دين تو حفاظت مىکند».
صافى خادم مىگويد: از خدمت حضرت بيرون شدم و انگشترى که وصف فرمودند تهيّه کردم و براى خداحافظى نزد آن حضرت رفتم. پس از خداحافظى، مقدارى از آن حضرت دور شدم، مرا صدا زد، خدمتشان رسيدم، فرمودند: «لازم است انگشتر فيروزه نيز همراه داشته باشى، زيرا در بين راه طوس و نيشابور، شيرى سدّ راه تو و کاروان همراهت مىشود.
انگشتر فيروزهات را به شير نشان بده و بگو مولايم مىگويد: از جلوى راه ما دور شو! بر يک روى نگين فيروزه جمله «اللّهُ الْمَلِکُ» و بر روى ديگر آن جمله «اَلْمُلْکُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّار» را حک کن، چرا که نقش نگين حضرت على عليه السلام «اَللهُ الْمَلِک» بود و چون خلافت آن حضرت برگشت، جمله «اَلْمُلْکُ للهِِ الْواحِدِ الْقَهّار» را بر نگين انگشترش که از فيروزه بود حک کرد. و چنين نگينى انسان را از حيوانات درنده در امان مىدارد و موجب پيروزى در جنگها مىشود».
صافى خادم مىگويد: به سفر رفتم. به خدا سوگند، در همان مکانى که حضرت فرموده بود شيرى بر سر راه ما ظاهر شد. به فرمايش حضرت عمل کردم و شير بازگشت. هنگامى که از سفر برگشتم آنچه بر من گذشته بود خدمت حضرت گزارش دادم.
حضرت فرمود: «مطلبى را نقل نکردى، مىخواهى من بگويم؟» عرض کردم: شايد فراموش کرده باشم. حضرت فرمود: «شبى که در طوس نزديک ضريح مطهّر امام رضا عليه السلام خوابيده بودى، گروهى از جنّيان به زيارت قبر آن حضرت مىرفتند. آن نگين را در دست تو ديدند و نقش آن را خواندند، آن را از دست تو درآوردند، نزد بيمارى که همراه داشتند بردند و آن را در آبى شسته، آب را به بيمار خود نوشاندند و بيمارشان شفا پيدا کرد.
سپس انگشتر را بازگردانده و آن را در دست چپ شما کردند، در حالى که شما آن را در دست راست خود کرده بوديد. هنگامى که از خواب برخاستى، از اين مطلب تعجّب کردى ولى علّت آن را نفهميدى و بر بالين خود ياقوتى يافتى و آن را برداشتى که اکنون همراه تو است، آن هديّه جنّيان است که براى تو آوردهاند. آن را به بازار ببر که به هشتاد اشرفى از تو خواهند خريد».
صافى خادم مىگويد: آن را به بازار بردم و به فرمايش حضرت به هشتاد دينار فروختم.[39]
2. سيّد بن طاووس مىگويد: در حديث است که کسى خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و عرض کرد: مىترسم دشمنانم خشم حاکم شهرمان را عليه من برافروزند و در نتيجه جانم به خطر افتد. حضرت فرمود: انگشترى که نگين آن حديد چينى باشد تهيّه کن و بر روى نگين آن سه جمله در سه سطر حک کن: در سطر اوّل «اُعُوذُ بِجَلالِ الله» و در سطر دوم «اَعُوذُ بِکَلِماتِ الله» و در سطر سوم «اَعُوذُ بِرَسُولِ الله» و در زير نگين نيز سه جمله به ترتيب زير حک کن: «آمَنْتُ بِاللّهِ وَکُتُبِه»، «اِنّى واثِقٌ بِاللهِ وَرُسُلِه»، «اَشْهَدُ اَنْ لا إلـهَ إلّا اللهُ مُخْلِصآ» و آن را هنگامى که حاجتى دارى و از دشمن ترسان هستى در دست کن که حاجات تو برآورده و ترس تو به آرامش و امنيّت تبديل مىشود.
و اگر آن انگشتر را در دست زنى که زايمان بر او سخت شده کنيد، به خواست خدا به زودى وضع حمل مىکند. همچنين اثر چشم زخم را از بين مىبرد. امّا مراقب باش که نجاست و چربى به نگين آن نرسد و آن را همراه خود به حمّام و حاجتگاه نبر و آن را به خوبى حفظ کن که از اسرار خداست. و شما شيعيان که از دشمنان خود ترسان هستيد لازم است هماره اين انگشتر را همراه داشته باشيد و آن را از دشمنان خود پنهان سازيد و آن را جز به کسانى که به آنها اعتماد داريد تعليم ندهيد». راوى مىگويد: من تجربه کردم و آثار آن را ديدم.[40]
3. از امام باقر عليه السلام روايت شده است که فرمود: «هر که شب را به صبح برساند در حالى که انگشتر عقيق در دست راست داشته باشد و پيش از آنکه نگاهش به کسى بيفتد نگين آن را به سمت کف دست بچرخاند و در حالى که به آن نگاه مىکند سوره قدر را تا آخر بخواند، سپس بگويد: «آمَنْتُ بِاللهِ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَکَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَآمَنْتُ بِسِرِّ آلِ مُحَمّدٍ وَعَلانِيَتِهِمْ وَظاهِرِهِمْ وَباطِنِهِمْ وَاَوَّلِهِمْ وَآخِرِهِمْ»[41] خداوند دو جهان او را از شرّ آنچه در زمين و آسمان است در آن روز نگه مىدارد و تا شب در حمايت پروردگار باشد».[42]
4. در حديثى ديگر فرمود: «هر کس آيهاى از قرآن بر نگين انگشتر خود حک کند آمرزيده مىشود».[43]
5. از امام صادق عليه السلام روايت شده است که فرمود: «هر که انگشترى از عقيق بسازد و جمله «مُحَمَّدٌ نَبِىُّ اللهِ وَعَلِىٌّ وَلىُّ اللهِ» را بر نگين آن حک کند، خداوند او را از مرگ بد حفظ مىکند و جز بر دين حق نمىميرد».[44]
6. در حديثى ديگر فرمود: «هر که جمله «ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إلّا بِاللهِ اَسْتَغْفِرُ اللهَ» را بر نگين انگشترش حک کند از فقر در امان خواهد بود».[45]
پي نوشت ها
[1] . اشاره به اينکه اگر نقش نگيناش پرمعنا باشد وکنيه خوب انتخاب کند وريش او بيش از حد بلند نباشد،دليل بر عقلانيّت اوست.
[2] . بحارالأنوار، ج 1، ص 107، ح 2؛ سفينة البحار، ج 7، ص 584.
[3] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ امالى صدوق، ص 457، ح 5.
[4] . کتاب من لايحضره الفقيه،ج3،ص5؛ وسائلالشيعه، ج4، ص 443، ح5667؛ امالى صدوق، ص426، ح1.
[5] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
[6] . ترجمه: «هزار بار لا اله الا الله و گفتن يارب اصلحنى (پروردگارا کار مرا سامان بخش)».
[7] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 411، باب 69، ح 9.
[8] . «مَنْجَنيüق» آلتى است که در جنگهاى قديم براى پرتاب کردن سنگ يا گلولههاى آتش به کار مىرفت… درعربى منجليق نيز مىگويند. ودر فارسى منجنيک هم گفته شده است. (فرهنگ عميد)
[9] . ترجمه: «خدايى جز الله نيست، محمّد رسول اوست، هيچ پناهگاه وقدرتى جز به ذات خداوند نيست،اموراتم را به خدا واگذار کردم، تکيهگاهم خداست واو براى من بس است».
[10] . همان ؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
[11] . عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
[12] . عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
[13] . عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
[14] . کافى، ج 6، ص 473، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 89.
[15] . کافى، ج 6، ص 474، ح 7؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 394، باب 47، ح 2.
[16] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 409، باب 62، ح 1.
[17] . کافى، ج 6، ص 473، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 89.
[18] . مکارم الأخلاق، ص 90.
[19] . الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 34؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 412، باب 62، ح 9.
[20] . ترجمه: «براى هر ترسى ذکر «لاإله إلّاالله» وبراى هر اندوهى ذکر «لا حول ولا قوّة إلّا بالله» وبراى هرمصيبتى که نازل مىشود ذکر «حسبى الله» وبراى هر گناه بزرگى ذکر «استغفر الله» وبراى هر اندوه زيانبارىذکر «ما شاء الله» وبراى هر نعمت تازهاى ذکر «الحمد لله» را آماده کردهام؛ هر نعمتى که به علىّ ابن ابىطالبرسيده از ناحيه خداست». مکارم الأخلاق، ص 91.علّامه مجلسى مطابق آنچه در بحار الأنوار، (ج 43، ص 19) نقل کرده، معتقد است که نقش نگين حضرتفاطمه 3 «أمن المتوکّلون» بوده است.
[21] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 412، باب 62، ح 9.
[22] . کافى، ج 6، ص 473، ح 2؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 408، باب 60، ح 1.
[23] . کافى، ج 6، ص 473، ح 2؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 408، باب 60، ح 1.
[24] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
[25] . کافى، ج 6، ص 473، ح 2.
[26] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
[27] . کافى، ج 6، ص 473، ح 6؛ عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 56.
[28] . کافى، ج 6، ص 473، ح 1.
[29] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
[30] . ترجمه: «گمانم به خداوند وپيامبر اميناش وجانشين پربرکت پيامبرش وبه امام حسن وامامحسين :، خوب ونيکوست». عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 27، ح 15، مکارم الأخلاق، ص 92.
[31] . کافى، ج 6، ص 473، ح 2.
[32] . کافى، ج 6، 473، ح 3، دعائم الاسلام، ج 2، ص 163، ح 592.
[33] . کافى، ج 6، ص 473، ح 4.
[34] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
[35] . مکارم الأخلاق، ص 91.
[36] . کافى، ج 6، ص 473، ح 4، مکارم الأخلاق، ص 90.
[37] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
[38] . کافى، ج 6، ص 473، ح 5.نقش نگين امام جواد 7 «نعم القادر الله» (سفينة البحار، ج 2، ص 354) ونقش نگين امام هادى 7 «حفظالعهود من اخلاق المعبود» (بحارالأنوار، ج 50، ص 117) ونقش نگين امام حسن عسکرى 7 «إنّ اللهشهيد» (بحارالأنوار، ج 50، ص 238) بود.گفتنى است که برخى از آن بزرگواران، دو يا چند انگشتر با نقشها ونگينهاى متفاوت داشتند.
[39] . الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 34 و35.
[40] . الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 37 و38.
[41] . ترجمه: «به خداوند يگانهاى که همتا ندارد ايمان آوردم وبه جبت وطاغوت کافر شدم وبه پنهان و آشکارآل محمّد وظاهر وباطنشان واوّل وآخرشان ايمان آوردم».
[42] . الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 39؛ عدّة الدّاعى، ص 118.
[43] . مکارم الأخلاق، ص 91.
[44] . ثواب الأعمال، ص 208، ح 8.
[45] . همان، ص 214، ح 1.
نظر خودتان را ارسال کنید