باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
پاسخ سوال اول:
طبق آنچه از کتاب و سنت استفاده مي شود، انسان در فاصله ميان مرگ و رستاخيز عمومي، يک زندگاني محدود و موقتي دارد که برزخ و واسطه ميان حيات دنيا و زندگي آخرت مي باشد. انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتي که داشته و اعمال نيک و بدي که در دنيا انجام داده، مورد بازپرسي خصوصي قرار مي گيرد و پس از محاسبه اجمالي، طبق نتيجه اي که گرفته شد، به زندگي شيرين و گوارا يا تلخ و ناگوار محکوم گرديده، با همان زندگي در انتظار روز رستاخيز عمومي به سر مي برد.(1) از اين بيان استفاده مي شود که سؤال عمومي بوده و دو فرشته موکّل به سراغ همه مي آيند.
شيخ مفيد مي فرمايد: دو فرشته به نام نکير و منکر بر ميّت نازل مي شوند و از پروردگار و پيامبر و امام و دينش سؤال مي نمايند، اگر پاسخ درست بدهد، او را به ملائکه هاي نعمت و شادماني تسليم مي کنند و اگر جواب کافي ندهد، در اختيار مأموران عذاب قرار مي گيرد در روايات وارد شده در مورد تلقين ميت گفته مي شود: اذا اتاک الملکان يعني وقتي دو فرشته به سراغ تو آمدند. از اين نيز استفاده مي شود که سؤال عمومي است.(2)
اما سيماي فرشتگان الهي که براي نخستين بار در لحظه مرگ، و سپس هنگام پرسش قبر و مراحل پس از آن، با انسان روبهرو ميشوند، به عمل فرد بستگي دارد. اگر متوفّا فردي مؤمن و با تقوا باشد، نکير و منکر با چهرهاي خندان و بشّاش با او ملاقات ميکنند، و اگر فردي فاسق و گناهکار باشد، با چهرهاي عبوس و غضبناک با او برخورد مينمايند.
پي نوشت ها:
1. شيعه در اسلام، علامه طباطبائي، ص 162.
2. منشور جاويد، جعفر سبحاني، ج 9، ص 236 ؛علامة طباطبائي، در محضر استاد، ص 158، سؤال 380.
پاسخ سوال دوم:
ز آيات قرآن کريم استفاده مي شود که محل شفاعت، آخرين موقف از مواقف قيامت يعني بعد از گذر از صراط و محاسبه و ساير مواقف خواهد بود. زيرا از نظر قرآن کريم مسئله شفاعت براي جلوگيري از وقوع درآتش ويا خلاصي از جهنم، خواهد بود که آخرين موقف قيامت مي باشد.
اماآنچه درروايات ازحضور پيامبراکرم (ص) و اهلبيت (ع) در هنگام مرگ و نيز کمک وعنايت آنان بعد از دفن در عالم برزخ، سخن به ميان آمده است، به معناي تصرفات ملکوتي آنان خواهد بود که از ناحيه خداوند چنين اذن و حکومتي براي آنان عطا شده است و در همه مواقف، مي توانند چنين عنايات وتصرفات را داشته باشند. ولي اين عنايات و الطاف معنوي اولياي الهي و حضرات معصومين)ع( به معناي شفاعت مورد نظر نمي باشد و شفاعت مورد نظر که در آيات قرآن مطرح است به معناي درخواست عفو و نجات اهل معاصي از آتش جنهم است که در آخرين مرحله قرار دارد. البته از ظاهر برخي آيات استفاده ميشود که بعد از استقرار و ورود اهل جهنم در آتش، شفاعت انجام ميگيرد تا آنان را از جهنم خارج نمايند[1]. اين معنا حداقل در مورد کساني که قبل از ورود به جهنم استحقاق بهره مندي از شفاعت را نداشتهاند صادق است.
پي نوشت:
1. طباطبايي، محمد حسين، «الميزان في تفسيرالقران»، ج1، ص174.
پاسخ سوال سوم:
همانطور که بيان شد شفاعت و بخشش خداوند بعد از گذر از صراط و محاسبه اعمال مي باشد، اما براي شروطي وجود دارد که بعد از رعايت آن شروط زمينه هاي اين عفو بخشش فراهم مي شود.
به عنوان مثال مي شود به اين روايت اشاره کرد :
قالَ الامام الباقر (عليهالسلام): مَنْ کَفَّ عَنْ أعْراضِ النّاسِ أقالَهُ اللهُ نَفْسَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَ مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللهُ عَنْهُ غَضَبَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ(1)؛ هر کس دنبال هتک حرمت - ناموس و آبروى - ديگران نباشد، خداوند متعال او را در قيامت مورد عفو و بخشش قرار مىدهد؛ و هر کس غضب و خشم خود را از ديگران باز دارد، خداوند نيز خشم و غضب خود را در قيامت از او برطرف مىسازد.
«قال الصادق جعفر بن محمد عليهالسلام اذا کان يوم القيامة نشر الله تبارک و تعالى رحمته حتى يطمع ابليس فى رحمته»؛ “وقتى روز قيامت فرا مىرسد خداوند رحمت خود را آنقدر وسعت و گسترش مىدهد که حتى شيطان نيز به رحمتش طمع مىنمايد.”
توجه به رحمت و تفضل خداوند، شخص با ايمان را به نجات از عذاب قيامت اميدوار مىنمايد و به وى نويد عفو و بخشش مىدهد و توجه به عدل و دادگرى خداوند، براى مومن واقعى موجب خوف از عذاب قيامت است و او را با اقتضاى لغزشها و گناهانى که دارد، دچار بيم و نگرانى مىنمايد و اين هر دو حالت لازم است در ضمير افراد با ايمان باشد. يعنى هم به رحمت خداوند اميدوار باشند و هم از عذاب او خائف باشند.
امام سجاد(عليهالسلام) در مناجات خود با خداوند ميگويد:
«بسم الله الذى لا ارجو الا فضله ولا اخشى الا عدله»؛ به نام خداوندى که جز به فضل او اميد ندارم و جز از عدل او ترسى ندارم.
اگر افراد در روز جزا مورد غضب و عنايت خدا واقع شوند و مشمول عفو و بخشش حضرت حق قرار گيرند، به آسانى از شدايد قيامت رهايى مىيابند و در بهشت جاودان مستقر مىگردند. زيرا در زمينه رحمت و رافت الهى ممکن است با کوچکترين مستمسک، از بزرگترين لغزش چشمپوشى گردد و کوه گناه به کاهى از عمل صالح بخشيده شود و گناهکار را از کيفر و مجازات معاف سازند.
و...
پي نوشت ها:
1.کتاب الزّهد، ص 1، ح 9.
موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید