سلام وقت شما بخير
جهت پاسخ اين سؤال توجه به نکات ذيل ضروري مي باشد:
حجاب اهل کتاب در صدر اسلام:
زنان عرب – از جمله زنان اهل کتاب و مشرک- معمولاً پيراهن بلند مي پوشيدند و روسري هايي به سر مي انداختند که قسمت هاي پايين آن را به پشت سر مي انداختند. البته گاهي گوش ها و گوشواره ها و گردن آنان نمايان بود1و برخي زنان اهل کتاب مانند ديگر زنان دوره جاهليت به دلايلي همچون تحريف اديان و يا عدم پايبندي به احکام ديني خود و يا حتي متأثر بودن از شرايط اجتماعي عصر جاهليت حجاب کاملي مطابق با دستورات قرآني2 و حتي دستورات ديني خود نداشتند.
عدم الزام حکومتي حجاب در عصر پيامبر(ص):
شهيد مطهري در اين باره مي گويد: در ايران و در بين يهود و مللي که از فکر يهود پيروي مي کردند حجاب به مراتب شديدتر از آنچه اسلام مي خواست وجود داشت. در بين اين ملتها وجه و کفين هم پوشيده مي شد، بلکه در بعضي از ملتها سخن از پوشيدن زينت زن و چهره زن نبود، سخن از پنهان کردن زن و به اصطلاح «قايم» کردن زن بود و اين فکر به صورت عادت سفت و سختي درآمده بود.
اسلام گرچه پوشانيدن وجه و کفين را واجب نکرد ولي تحريم هم نکرد، يعني اسلام عليه پوشانيدن چهره قيام نکرد و باز گذاشتن را واجب ننمود و در نتيجه ملت هاي غيرعرب که مسلمان شدند از همان عادت و رسم ديرين خود تبعيت کردند.3
ويل دورانت در صفحه 30 جلد 12 تاريخ تمدن (ترجمه فارسي) راجع به قوم يهود و قانون تلمود مي نويسد: «اگر زني به نقض قانون يهود مي پرداخت چنانکه مثلاً بي آنکه چيزي بر سر داشت به ميان مردم مي رفت و يا در شارع عام نخ مي رشت يا با هر سنخي از مردان درد دل مي کرد يا صدايش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم مي نمود همسايگانش مي توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد».
بنابراين زنان يهود و نصاري حجاب نسبي داشتند و به آن پايبند بودند، و اگر زنان مسيحي و يهودي کشف حجاب مي کردند، بر خلاف آموزه ها و دستورات کتاب هاي آسماني آنها بود.
بر همين اساس لزومي جهت طرح اين موضوع از سوي پيامبر اکرم و امام علي(عليه السلام) وجود نداشته و گزارشي در تاريخ مبني بر اين که رعايت حجاب زنان يهود و نصاري پس از تشريع حجاب؛ از سوي پيامبر اکرم(ص) اجباري بوده باشد، وجود ندارد، مگر از باب امر به معروف و نهي از منکر که يک تکليف شرعي بوده و ممکن بود مسلمانان در مقابل بدحجابي اهل کتاب نهي از منکر نمايند؛ همانطور که نسبت به بدحجابي زنان مسلمان نهي از منکر انجام مي شد.4
البته بايد توجه داشت بدحجابي در آن موقع مشکل چندان حادي نبوده، بهطوري که اقتضا کند تا نسبت به آن اجبار و الزامي صورت پذيرد، بلکه طبق روايات، گناهاني؛ مانند شراب خواري، ازدواج با محارم، رباخواري و زنا در آن موقع رايج بوده و پيامبر(ص) نيز هنگام انعقاد عقد ذمّه با يهوديان و مسيحيان ترک اين موارد را شرط فرمود،5و آنان هم متعهد شده بودند که چون در پناه و حمايت حکومت پيامبر(ص) بودند، بايد به قوانين و احکام شرعي احترام گذاشته و آشکارا در اجتماع مرتکب اين گناهان نشوند.
اقليت هاي ديني در کشور اسلامي تابع عقد قرارداد ذمه:
اقليت هاي ديني غيرمسلمان در کشورهاي اسلامي، تابع عقد قرارداد ذمه است که براساس آن اقليت هاي ديني غير مسلمان در چارچوب رعايت شرايط و مقررات خاصي مي توانند در کشورهاي مسلمان زندگي مسالمت آميز و دوستانه اي داشته و از حسن همجواري و معاشرت با مسلمانان برخوردار باشند.6
اقليت هاي مذهبي نمي توانند قوانين جامعه اسلامي را بشکنند و طبق قراردادشان با حکومت اسلامي نبايد به حدود و احکام اسلامي تجاوز کنند به صورت علني و آشکار مرتکب گناه نشوند[47] و يکي از اين حدود رعايت حجاب در جامعه اسلامي است. زيرا حجاب از آن جهت که جنبه اجتماعي دارد طبق قانون رعايت آن الزامي است و حکومت اسلامي به جهت برقراري نظم در امور اجتماعي و دوري جامعه از فساد، اين اختيار را دارد که رعايت حجاب را اجبار نمايد.
اولويت مصالح اجتماعي در حکومت اسلامي:
در حکومت اسلامي آنچه در دايره خصوصي و شخصي فرد رخ ميدهد مورد منع حکومتي قرار نگرفته است هر چند ممکن است منع شرعي داشته باشد امّا آنچه که از حوزه شخصي فراتر رود و احياناً با سرنوشت انسانها گره ميخورد اگر بر مبناي صحيح عقلاني و مصالح جامعه نباشد از آن جلوگيري به عمل ميآيد.
ازاينرو حکومت اسلامي هيچ محدوديتي در حريم خصوصي اهل کتاب ايجاد نکرده و آنها هرگونه مي خواهند، مي توانند براساس آيين و کيش خود عمل کنند! اما انتقال اين گونه مسائل به حوزه اجتماعي و جامعه اسلامي، در واقع توطئه و توهين به مقدسات و ارزش هاي اسلامي است که براساس قرارداد ذمه متعهد به پرهيز از آن مي باشند.
در خصوص حجاب زنان غير مسلمان نيز اگر قرار باشد بي حجابي براي غير افراد مسلمان آزاد باشد اين احتمال وجود دارد که بعضي مسلمانان براي شانه خالي کردن از حجاب بگويند ما مي خواهيم مسلمان نباشيم و از اين را باب زمينه فساد در جامعه بيشتر مي شود و اين برخلاف مصلحت جامعه اسلامي است.
حجاب براي کنترل هرج و مرج و کنترل روابط جنسي در جامعه است و براي حفظ سلامت جامعه لازم است با بي حجابي مقابله شود.
از مجموع آنچه گفته شد به دست آيد که در دوران پيامبر اکرم(ص) نيازي به الزام رعايت حجاب اسلامي براي زنان اهل کتاب وجود نداشت، به ويژه اينکه زنان اهل کتاب خود حجاب نسبي را رعايت مي نمودند. البته حکومت اسلامي مي تواند زنان را ملزم به رعايت پوشش اسلامي نموده و براساس قرار داد ذمه و مطابق با مصالح جامعه اسلامي مي باشد.
پي نوشت ها
1 مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج ??، صص ??? و ???.
2. «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُن »؛ «و (اطراف) روسري هاي خود را بر سينه خود افکنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشکار نسازند»، نور(24)، آيه 31.
3. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج ??، همان، 525.
4. جعفريان، رسول، رسائل حجابية، ج ?، ص ???، چاپ دوم، قم، ???? ق.
5. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج ?، ص ??، انتشارات جامعه مدرسين، قم، ????ق؛ نجفي، محمدحسن، جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام، ج ??، ص ??? و ???، چاپ هفتم، دار إحياء التراث العربي ، بيروت.
6. ر.ک: عميد زنجاني، فقه سياسي، حقوق تعهدات بين الملل و ديپلماسي در اسلام، نشر سمت، 1379، ص88 به بعد.
نظر خودتان را ارسال کنید