باسلام خدمت شما پرسشگر محترم از آيات و روايات استفاده ميشود بهشت براي کساني است که ايمان به خدا و پيامبر اسلام (ص) داشته باشند و عمل صالح و تقوا پيشه کرده باشند: الذين آمنوا و عملوا الصالحات طوبي لهم و حسن مآب؛ کساني که ايمان و عمل صالح دارند، خوشا به حال آنان که خوش جايگاهي خواهند داشت . مراد، ايمان به خدا و پيامبر و وحي الهي است و مراد از عمل صالح، عمل به دستورهاي قرآن و اطاعت از پيامبر است که از جمله دستورها اطاعت از اوليالامر است. محبت و اطاعت از اميرالمؤمنين(ع) و اهل بيت جزء ايمان است. پيروان اديان الهي هم به حکم کتاب خودشان که در آن اشاره به آمدن پيامبر اسلام شده است و هم به حکم عقل که بايد به آخرين پيام الهي گوش فرا دهند، بايد دين اسلام را بپذيرند. خداوند از آيه 85 سوره آل عمران ميفرمايد: و من يتبغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو في الاخرة من الخاسرين؛ هر کس غير از اسلام (دين واقعي) ديني را بپذيرد، هرگز از او پذيرفته نيست و او در آخرت از زيانکاران خواهد بود . بنابراين کفار و پيروان ساير اديان الهي وظيفه دارند درباره دين خود و دين اسلام تحقيق کنند و دستورهاي اديان را با هم مقايسه کنند. پس از تحقيق دقيق و علمي، به حقيقت اسلام و حقانيت اين دين پي خواهند برد. حال اگر پس از تحقيق به اين نتيجه رسيدند که دين خودشان بر حق است و از طرفي به محتواي دين خود عمل کردند و بر کسي ظلم نکردند، چون حجت و دليل و برهان بر اعتقاد خود دارند، خداوند آنان را عذاب نميکند، ولي اگر تحقيق نکردند و با لجاجت بر دين خود پاي فشاري کردند و با اين که احتمال دادند دين اسلام دين حقي باشد، به دنبال آن نرفتند، در وظيفه خود کوتاهي کرده، در نتيجه خداوند آنان را عذاب خواهد کرد. شهيد مطهري(ره) در اين باره ميگويد: اگر کسي در روايات دقت کند، مييابد که ائمه(ع) تکيهشان بر اين مطلب بوده که هر چه بر سر انسان ميآيد، از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطي باشد که ميبايست تحقيق و جستجو کند، ولي نکند اما افرادي که ذاتاً و به واسطه قصور فهم و يا به علل ديگر در شرايطي به سر ميبرند که مصداق منکر و يا مقصر به شمار نميروند، آنان در رديف منکران و مخالفان نيستند. ائمه اطهار بسياري از مردم را از اين طبقه ميدانند. اين گونه افراد داراي استضعاف و قصور هستند و اميد عفو الهي درباره آنان ميرود. وي از مرحوم علامه طباطبايي نقل ميکند: همان طوري که ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغيير محيط باشد، ممکن است اين جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقيقت نشده باشد و به اين سبب از حقيقت محروم مانده باشد .(1) براي دستيابي به سعادت، علاوه بر جريان اعمال و گام هايي که انسان بر مي دارد، يک جريان ديگري نيز هميشه در جهان است. آن جريان رحمت پروردگار است. در متون آمده است: يا من سبقت رحمتُه غضبه؛ اي کساني که رحمت او بر غضبش تقدم دارد . در نظام هستي، اصالت از آنِ رحمت و سعادت و رستگاري است. کفر ها و فسق ها و شرور عارضي و غير اصيلي است. همواره آن چه عارضي است، به سبب جاذبه رحمت تا حدي که ممکن است برطرف مي گردد. وجود امدادهاي غيبي و تأييد هاي الهي، يکي از شواهد غلبه رحمت بر غضب است. مغفرت پرورگار و برطرف ساختن عوارض گناه يکي ديگر از شواهد تسلط رأفت و مهرباني او بر غضب و ثمر است. اين تصور که تعداد دوزخيان از بهشتيان بيشتر است، نادرست است، همان گونه که در روايات آمده، بيشتر انسان ها در نهايت به بهشت وارد مي شوند، يعني اگر چه بسياري از انسان ها شايد ابتدا به واسطة گناهاني که انجام داده اند، وارد جهنم شوند، اما دير يا زود از آن خارج شده و به بهشت وارد خواهند شد. خداوند براي بهشت هشت در و براي دوزخ هفت در قرار داده است. اين که خداوند فرموده: جهنم را از کافران پر مي نمايم، معنايش آن نيست که تعداد دوزخيان بيشتر است، بلکه دوزخ از کافران پر مي شود. کافر به کسي گفته مي شود که حقيقت بر او عرضه شود، اما از روي لجاجت، آن را انکار نمايد. در مورد انسان هاي ديگر اگر چه برخي از نعمت هدايت اديان الهي، محروم شده اند، اما در مورد آن ها نبايد حکم يکسان نمود. کم ترين فرض آن است که از عقل و فطرت انسان برخوردار هستند و بر اساس آن، مورد حساب قرار مي گيرند. پي نوشتها: 1. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 1، ص 320 به بعد. موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید