با سلام و قدرداني از ارتباطتان با اين مرکز
عزاداري براي کساني که از دنيا رفته اند، امر منطقي و عقلاني است . داده هاي تاريخي و سرگذشت اقوام گذشته نيز نشان مي دهد ،اگر عزيزي از خانواده ايي از دنيا مي رفت و يا يکي از شخصيت هاي تأثير گذار در فرايند جامعه کشته يا از دنيا مي رفت ، مردم براي او عزاداري مي نمودند . البته نحوه و شيوه عزاداري به حسب فرهنگ ، بافت فرهنگي و سنت هاي حاکم در جامعه تفاوت داشت . امروزه نيز همين فرهنگ وجود دارد . مردم براي عزيزان از دسته رفته و کشته شده قهرمانان شان سالگرد ، پاسداشت و مراسم مي گيرند تا ياد و خاطره فدا کاري آنان در تاريخ بماند و نسل هاي بعد از فداکاري آنان آگاه شوند، و از آنها تجليل کنند .
عزاداري براي امام حسين (ع) نيز امر منطقي و مبتني بر عقل و شرع مي باشد . زيرا عزاداري براي امام در حقيقت تجليل از فداکاري و پاسداشت از يک شخصيت جهاني است که همه زندگي خود و خا نواده اش را فداي دين ، فرهنگ و ظلم ستيزي نمود . تجليل از اين شخصيت در حقيقت تجليل از همه خوبي ها است . عزاداري براي آن امام همام يکي از قالب هاي حفظ ياد و خاطره حضرت و ياران او مي باشد ، افزون برآن عزاداري براي امام (ع) فوايد و آثاري هم دارد که به خاطر آن به اين امر تأکيد شده است؛ چنانکه معصومان (ع) هم خود براي امام حسين (ع) عزا داري مي کردند و هم اين که ديگران را به اين امر سفارش مي کردند. لذا بايسته است فلسفه عزاداري مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد .
آثار و فوايد اجتماعي عزاداري براي امامان:
الف) محبت و دوستى:
قرآن و روايات، دوستى خاندان رسول اکرم(ص) و اهلبيت (ع) را بر مسلمانان واجب کرده است.(1) دوستى لوازمى دارد و دوستدار صادق، کسى است که شرط دوستى را - چنان که بايد و شايد - به جا آورد. يکى از مهمترين لوازم دوستى، هم دردى و هم دلى با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادي در شادى آنان است. از اين رو در احاديث، بر برپايى جشن و سرور در ايام شادى اهلبيت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکيد فراوان شده است.
حضرت على(ع) در روايتى مىفرمايد:
«يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا و يبذلون اموالهم و انفسهم فينا،اولئک منّا و الينا؛(2) شيعه و پيروان ما در شادى و حزن ما شريکند و دارايي و جان خويش را در راه ما بذل مي کنند، آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوي ما است.»
امام صادق(ع) نيز فرمود:
«شيعتنا جزء منا خلقوا من فضل طينتنا يسوؤهم ما يسؤنا و يسرّهم ما يسرّنا؛(3) شيعيان ما پارهايى از وجود ما هستند و از زيادى گل ما آفريده شدهاند؛ آن چه که ما را بدحال يا خوش حال مىسازد، آنان را بدحال و خوش حال مىگرداند.»
بر اين اساس وظيفه عقلانى و شرعى، ايجاب مىکند که در ايام عزادارى اهلبيت (ع)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ يعنى، با اشک، آه و ناله و زارى، و با کم خوردن و کم آشاميدن، مانند افراد غمزده، اظهار نماييم.
امام رضا (ع) به ريان بن شبيب، که روز اول محرم به محضر آن حضرت شرفياب شد، فرمود :
«اي پسر شبيب اگر بر مصيبتي گريه مي کني ، بر حسين بن علي گريه کن! چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بريدند ...؛ سپس حضرت فرمود: اگر خوش حال مي شوي از اين که در درجات عالي بهشت با ما باشي ، در حزن ما محزون و در شادي ما شاد باش. » (4)
ب) انسانسازى:
از آن جا که در فرهنگ شيعى، عزادارى بايد از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردى با آن عزيزان، در واقع يادآورى فضايل، مناقب و آرمانهاى آنان است و بدين شکل، آدمى را به سمت الگوگيرى و الگوپذيرى از آنان سوق مىدهد. فردى که با معرفت در مجالس عزادارى، شرکت مىکند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم مىآميزد و در پرتو آن، انگيزهاى قوى در او پديدار مي گردد و هنگام خروج از مراسم عزادارى مانند محبى مىشود که فعّال و شتابان به دنبال پياده کردن اوصاف محبوب در وجود خويشتن است.
ج) جامعهسازى:
هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسانسازى گشت؛ تغيير درونى انسان به عرصه جامعه نيز کشيده مىشود و آدمى مىکوشد تا آرمانهاى اهلبيت(ع) را در جامعه حکمفرما کند.
به بيان ديگر، عزادارى بر اهلبيت(ع)، در واقع با يک واسطه، زمينه را براى حفظ آرمانهاى آنان و پياده کردن آنها فراهم مىسازد. به همين دليل مىتوان گفت: يکى از حکمتهاى عزادارى، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است.
د) انتقالدهنده فرهنگ شيعى به نسل بعد:
کسى نمىتواند منکر اين حقيقت شود که نسل جديد در سنين کودکى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهلبيت(ع) آشنا مىشوند. عزادارى و مجالس تعزيه، يکى از عناصر و عوامل برجستهاى است تا آموزههاى نظرى و عملى امامان راستين، به نسلهاى آينده منتقل شود. مراسم عزادارى، به دليل قالب و محتوا، بهترين راه براى تعليم و تربيت نسل جديد و آشنايى آنان با گفتار و کردار اهلبيت(ع) است.
هـ) زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مکتب:
احيا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مکتب قيام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربيت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ايثار است. گريه بر مصائب سالار شهيدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسيني است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پايمال نشدن خون شهيدان کربلا شد. در اثر رساندن پيام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س)، نهضت عاشورا به ثمر نشست.
گريستن در سوگ شهداي کربلا، تجديد بيعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذيه فکري و روحي با اين مکتب است. اشک ريختن نوعي بيعت و امضا کردن پيمان و قرارداد دوستي با سيد الشّهدا و ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. از اين رو ائمه(ع) به گريستن بر مظلوميت شهداي کربلا تأکيد کرده اند.
براي گريه بر مصيبتهاي امام حسين(ع) ثوابها و فضيلتهاي فراوان ذکر کرده و فرمودهاند که: چشم گريان بر کربلائيان، چشمه فيض خدا است؛ زيرا اشک ريختن در عزاي حسين(ع) نشانه پيوند قلبي با اهل بيت(ع) و سيدالشّهدا(ع) است.
اشک، دل را سيراب ميکند، عطش روح را برطرف ميسازد، و نتيجه محبتي است که نسبت به اهل بيت حاصل ميشود. به تعبير شهيد مطهري «گريه بر شهيد، شرکت در حماسه او و هماهنگي با روح وي و موافقت با نشاط و حرکت او است».(5) گريه در فرهنگ عاشورائيان سلاح هميشه برّاني است که فرياد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گريه فرياد عصر مظلوميت، رسالت اشک نيز پاسداري از خون شهيد است. به تعبير حضرت امام خميني(ره) «گريه کردن در عزاي امام حسين، زنده نگهداشتن نهضت است. گريه بر مظلوم، فرياد مقابل ظالم است».(6)
پي نوشت ها:
1. شورى (42)، آيه 23، هود (11)، آيه 29.
2. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، علامه مجلسى ، ج10 ، ص 114، اسلاميه.
3. همان ، ج64، ص76 .
4. أمالي الصدوق، شيخ صدوق ، ص130 ، اعلمى، بي تا.
5. مرتضي مطهري، شهيد (ضميمه قيام و انقلاب مهدي) ص 124، بي نام.
6. صحيفه امام ، ج 8، ص 70 ، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني.
نظر خودتان را ارسال کنید