باسلام خدمت شما پرسشگر محترم پاسخ سوال اول: گاهي انسان با تمام دقت و تحقيق شخصي و مشورتي که با اطرافيان و اهل خبره مي کند باز در وادي حيرت مي ماند و دچار شک مزمن مي شود و نمي تواند تصميم بگيرد، در اين موارد است که استخاره و طلب خير از خداوند مي تواند راهگشا باشد و آدمي را در انتخاب و تصميم گيري کمک نمايد. توضيح بيشتر: استخاره در لغت به معناى طلب خير از خداوند متعال است که دانا به امور و عواقب کارهاست. در کنار اين معنى، گاهى استخاره به معناى نوعى قرعه در هنگام تحير که همراه با دعا و درخواست از خداوند متعال است، به کار برده مى شود. اين نوع استخاره معمولاً با تسبيح و قرآن انجام مىشود. استخاره به معناى طلب خير از خداوند متعال در روايات ما بسيار سفارش شده است، و ائمه اطهار سلام الله عليهم شيعيان را ترغيب بسيارى فرمودهاند که کارهاى خود را بر اساس استخاره انجام دهند. ما در اينجا تنها دو روايت را نقل مىکنيم: « جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام عَنْ أَبِيهِ «عليه السلام» قَالَ: کُنَّا نَتَعَلَّمُ الِاسْتِخَاره کَمَا نَتَعَلَّمُ السُّورَه مِنَ الْقُرْآنِ ؛ امام صادق از پدرش امام باقر «عليهما السلام» نقل مىکنند که فرمودند: ما استخاره را آموزش مىدهيم همانگونه که سوره قرآن را آموزش مىدهيم.»(1) روايت دوم تصريح دارد که پس از طلب خير از خداوند متعال، هر اتفاقى که براى استخاره کننده بيافتد، مىبايست از آن راضى باشد. « أَبِي عَبْدِ اللَّهِ «عليه السلام» قَالَ: کُنَّا نَتَعَلَّمُ الِاسْتِخَارَهَ کَمَا نَتَعَلَّمُ السُّورَهَ مِنَ الْقُرْآنِ ثُمَّ قَالَ مَا أُبَالِي إِذَا اسْتَخَرْتُ اللَّهَ عَلَى أَيِّ جَنْبِي وَقَعْتُ ؛ امام صادق «عليه السلام» مىفرمايند: ما استخاره را آموزش مىدهيم همانگونه که سوره قرآن را آموزش مىدهيم. سپس فرمودند: آنگاه که استخاره کردم، باکى ندارم که چه بر من واقع مىشود.»(2) دليل اين امر را بايست در اين نکته جستجو کرد که استخاره کننده خود را به خدا سپرده است و خداوند متعال نيز به خير او آگاهتر است، بنابراين در صورت عمل بر اساس استخاره، هر اتفاقى که بيافتد، بايست ايمان داشته باشد که خير او در آن بوده است. اما طريقه استخاره در روايات متفاوت و متنوع است؛ غسل استخاره، نماز استخاره، دعاهاى متعدد و مختلف براى استخاره در حالات و ساعات متعدد و استخاره با قرآن يا تسبيح از جمله روشهاى استخاره است. از آنجا که معناى اصلى استخاره طلب خير از خداوند متعال است، بهترين روش آن، دعاست. زيرا در حقيقت استخاره نوعى دعا و طلب خير از پيشگاه خداوند متعال است که عالم به همه امور است و خير و شر ما نيز به دست اوست. دعاهاى متعددى براى استخاره نقل شده است که ما دو دعا را بيان مىکنيم و توصيه مىکنيم که در هر کارى با يکى از اين دعاها از خداوند متعال طلب خير بکنيد: 1 - امام باقر (سلام الله عليه) مى فرمايند: من هرگاه در کار مهمى اراده استخاره کنم در حال نشسته 100 بار با دعاى زير از خدا طلب خير مى کنم. اما براى خريد چيزى و کارهاى شبيه آن سه بار اين دعا را در حال نشسته مى خوانم: « اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَهِ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ کَذَا وَ کَذَا خَيْرٌ لِى فَخِرْهُ لِي وَ يَسِّرْهُ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ شَرٌّ لِى فِى دِينِى وَ دُنْيَاىَ وَ آخِرَتِى فَاصْرِفْهُ عَنِّى إِلَى مَا هُوَ خَيْرٌ لِى وَ رَضِّنِى فِى ذَلِکَ بِقَضَائِکَ فَإِنَّکَ تَعْلَمُ وَ لَا أَعْلَمُ وَ تَقْدِرُ وَ لَا أَقْدِرُ وَ تَقْضِى وَ لَا أَقْضِى إِنَّکَ عَلَّامُ الْغُيُوب ؛ خداوند از تو که عالم به پيدا و نهان هستي سؤال مي کنم که اگر در اين کار من خير است براي من مقدر کن و آسان گردان و اگر در او شري براي دين و دنياي و آخرت من است مرا منصرف کن به چيزي در آن است و راضي کن مرا به آنچه قضا تو در آن است زيرا تو آگاهي و من نمي دانم و قادري و من قادر نيستم و کارها را نشان ما مي دهي و عالم به غيب هستي.»(3) دعاى دوم، از صحيفه سجاديه است: « اللَّهُمَّ إِنِيِّ أَسْتَخِيرُکَ بِعِلْمِکَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِي بِالْخِيَرَهِ؛ وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِيَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ ذَرِيعَهً إِلَى الرِّضَا بِمَا قَضَيْتَ لَنَا وَ التَّسْلِيمِ لِمَا حَکَمْتَ فَأَزِحْ عَنَّا رَيْبَ الِارْتِيَابِ، وَ أَيِّدْنَا بِيَقِينِ الْمُخْلِصِينَ. وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَيَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ، وَ نَکْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاکَ، وَ نَجْنَحَ إِلَى الَّتِي هِيَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَهِ، وَ أَقْرَبُ إِلَى ضِدِّ الْعَافِيَهِ؛ حَبِّبْ إِلَيْنَا مَا نَکْرَهُ مِنْ قَضَائِکَ، وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُکْمِکَ؛ وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِيَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَيْنَا مِنْ مَشِيَّتِکَ حَتَّى لَا نُحِبَّ تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ، وَ لَا تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لَا نَکْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ، وَ لَا نَتَخَيَّرَ مَا کَرِهْتَ. وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِي هِيَ أَحْمَدُ عَاقِبَهً، وَ أَکْرَمُ مَصِيراً، إِنَّکَ تُفِيدُ الْکَرِيمَهَ، وَ تُعْطِي الْجَسِيمَهَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِيدُ، وَ أَنْتَ عَلَى کُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ؛ پروردگارا من به علم و آگاهيت از تو طلب خير مي کنم پس بر محمد و آل او درود فرست و در حق من به خير و سعادت حکم فرما و به ما شناخت خير را الهام نما و اين را طريقي به سوي رضا به مقررات و تسليم درآنچه حکم مي کني قرار بده پس زنگارشک را از ما دور کن و ما را با يقين اهل اخلاص، تاييد فرما. و ما را به عجز از شناخت آنچه به عنوان خير در نظر گرفته اي، گرفتار مساز که در نتيجه ما قدر تو را نشناسيم و در موارد رضاي تو اکراه داشته باشيم و تمايل پيدا کنيم به چيزي که از نيکوئي عاقبت دورتر است و به ضد سلامت و عافيت نزديکتر. خدايا آنچه را از احکامت که از پذيرش آن اکراه داريم در نزد ما محبوب کن و آنچه را که ما سخت و دشوار مي شماريم بر ما آسان فرما و به ما انقياد در برابر خواست خود را الهام فرما تا اين که ما تأخير را تو در آن تعجيل داري طلب نکنيم و نيز تعجيل آنچه را تو به تأخير انداخته اي، نخواهيم و آنچه را تو دوست مي داري، ما مکروه ندانيم و آنچه را دوست نمي داري اختيار نکنيم خاتمه کار ما را شايسته ترين عاقبت ها و شريف ترين سرانجام ها قرار بده. زيرا توئي که کرامت مي دهي و بزرگي عطا مي کني و آنچه اراده کني انجام مي دهي و تو برهر کاري توانائي.»(4) گفتيم که يکى از روشهاى استخاره، استخاره با قرآن است( بهطريقه استخاره با تسبيح در پاسخ دوم اشاره خواهد شد). در روايات به اين نوع روش نيز در کنار روشهاى ديگر اشاره شده است؛ اگرچه طريقههاى ديگر به ويژه نماز و دعا بيشتر ترويج شده است، با وجود اين امروزه استخاره با قرآن بيشتر به کار برده مىشود: « الْيَسَعِ الْقُمِّيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ «عليه السلام» أُرِيدُ الشَّيْءَ وَ أَسْتَخِيرُ اللَّهَ فِيهِ فَلَا يُوَفَّقُ فِيهِ الرَّأْيُ إِلَى أَنْ قَالَ فَقَالَ: افْتَتِحِ الْمُصْحَفَ فَانْظُرْ إِلَى أَوَّلِ مَا تَرَى فَخُذْ بِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ؛ اليسع قمى مىگويد به امام صادق «عليه السلام» عرض کردم: کارى مىخواهم انجام دهم و در آن کار از خدا نيز استخاره مىکنم، اما به نظر ثابتى موفق نمىشوم. امام صادق «عليه السلام» فرمودند: قرآن را بگشا و به نخستين آيه که مىبينى نگاه کن و آن را بگير که اگر خدا بخواهد (خير تو در آن است.)».(5) اما درباره چگونگى فهم خير از آيات قرآن دعاههاى مختلفى وارد شده است که يکى از آنها را که به پيامبر گرامى اسلام «صلى الله عليه و آله و سلم» داده شده است، در اينجا بيان مىکنيم: هنگامى که خواستى به کتاب خدا تفأل بزنى و از تحير بيرون بيايى سه بار سوره اخلاص (توحيد) را بخوان و سه صلوات بر پيامبر اکرم و آل او «صلى الله عليه و آله و سلم» بفرست و سپس اين دعا را بخوان: « اللَّهُمَّ إِنِّي تَفَأَّلْتُ بِکِتَابِکَ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَيْکَ فَأَرِنِي مِنْ کِتَابِکَ مَا هُوَ الْمَکْتُومُ مِنْ سِرِّکَ الْمَکْنُونِ فِي غَيْبِکَ ». سپس قرآن را باز کن و بدون اينکه خطوط و صفحات را بشمارى از خط اول عاقبت کار را بخوان.(6) اما درباره استخاره و روش آن رعايت نکات زير ضروررى است: 1 - استخاره هيچگاه جاى انديشه و مشورت را نمىگيرد. بلکه استخاره پس از انديشه و مشورت است. يعنى ما هر کارى را که مىخواهيم انجام بدهيم، ابتداء بايد پيرامون آن انديشه کنيم و سود و زيان آن را بسنجيم و در مرحله دوم با کسانى که در آن موضوع صاحبنظر هستند، مشورت کنيم و آنگاه يکى از دعاهايى که در استخاره وارد شده است، تلاوت کنيم و اگر تحير ما برطرف نشد، با قرآن استخاره کنيم. 2 - در مقابل اينکه خواندن دعاى استخاره براى هر کارى توصيه شده است، زيرا خير ما به دستان خداوند متعال است و ما در هر کارى بايد از خداوند خير خود را بخواهيم. استخاره با قرآن نبايد به صورت عادت و روش دائمى دربيايد و جايگزين انديشه و مشورت و تحقيق شود. 3 - چنانکه در انجام واجبات و ترک محرمات، استخاره نبايد کرد، در کارهايى که عقل آنها را تأييد مىکند و همه شواهد و قرائن به خوبى آن گواهى مىدهند، نيز نبايد استخاره با قرآن کرد. بله خواندن دعاهاى استخاره در اين موارد نيز مناسب است و توصيه شده است. زيرا در دعا، ما خود و کار خود را به خداوند متعال مىسپاريم و خير خود را از خداوند متعال درخواست مىکنيم. 4 - بايد توجه داشت که استخاره به معناى طلب خير از خداوند متعال است، اما تفأل به معناى فهم عاقبت کارهاست. به اين دليل در روايتى از تفأل زدن به قرآن نهى شده است: « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ «عليه السلام» قَالَ: لَا تَتَفَأَّلْ بِالْقُرْآنِ ؛ امام صادق «عليه السلام» مىفرمايند: به قرآن تفأل نزنيد.»(7) دليل اين امر در اين نکته نهفته است که فهم عاقبت امور و استنباط آن تنها بر اهلش ميسر است و هر کسى نمىتواند از قرآن به چنين استنباطى برسد. زيرا اگرچه استنباط عاقبت از آيات قرآن براى کسى که اهلش باشد امکان دارد، اما همه کس را بدان راه نيست. پس اکثريت مردم در همان حد استخاره با قرآن بايد توقف کنند و اهل معرفت مىتوانند به عواقب امور نيز پىببرند. بنابراين ما حق نداريم در استخاره با قرآن به دنبال فهم عاقبت امور و کارها باشيم و تنها بايد خير خود را از خداوند متعال درخواست کنيم. 5-در استخاره از قرآن بايد از بزرگان و عالمان ديني آشنا با قرآن کمک گرفت. پي نوشت ها: 1) وسائلالشيعه، ج: 8، ص: 66 2) همان 3) وسائلالشيعه ج5، ص 214 4) الصحيفهالسجاديه دعاى 33 5) وسائلالشيعه ج : 6 ص :233 6) مستدرکالوسائل ج : 4 ص : 304 7) وسائلالشيعه ج : 6 ص :233 پاسخ سوال دوم: در مورد استخاره با تسبيح چند طريق وجود دارد: 1. ستخاره با تسبيح که آقا امام زمان عج به مرحوم آيت الله مرعشي تعليم فرموده اند عبارت است از: . در رابطه با استخاره سخن به ميان آمد. سيد عرب فرمود: اى سيد با تسبيح به چه نحو استخاره مىکنى؟ گفتم: سه مرتبه صلوات مىفرستم و سه مرتبه مىگويم: «استخير الله برحمتة خيرة فى عافية» پس قبضهاى از تسبيح را گرفته مىشمارم، اگر دو تا بماند بد است و اگر يکى ماند خوب است. فرمود: اين استخاره،دنباله اي دارد که به شما نرسيده و آن اين است که هرگاه يکى باقى ماند فورا حکم به خوبى استخارهندهيد بلکه دوباره بر ترک عمل، استخاره کنيد اگر زوج آمد کشف مىشود استخاره اول خوب است اما اگر يکى آمد کشف مىشود که استخاره اول ميانه است. 2. علامه مجلسى مى نويسد: از «شيخ بهايى» نقل شده است: از بزرگان و اساتيدم شنيدم که اين دستورالعمل از حضرت ولىّ عصر(عليه السلام) درباره استخاره با تسبيح رسيده است. فرمود: «تسبيح را به دست (راست) مى گيرى و سه بار صلوات مى فرستى و آنگاه قسمتى از تسبيح را (با دست چپ) مى گيرى و دوتا دوتا رد مى کنى; اگر در پايان يک دانه باقى ماند، به معناى «إفعل» (انجام بده) است و اگر دو دانه باقى ماند، مفهوم آن «لاتفعل» (انجام نده) است.(1) 3. از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است که فرمود: (به هنگام استخاره با تسبيح) نخست يک مرتبه سوره «حمد» را مى خوانى و آنگاه سه بار سوره «توحيد» (قل هو اللّه...) را و آنگاه پانزده مرتبه صلوات مى فرستى، سپس مى گويى: اَللّهُمَّ إِنّى أسْئَلُکَ بِحَقِّ الْحُسَينِ وَجَدِّهِ وَأَبيه، وَ أُمِّهِ وَ أَخيهِ، وَ الاَْئِمَّةِ مِنْ خدايا از تو مى خواهم، به حقّ حسين و جدّش و پدر و مادر و برادر و امامان از ذُرِّيَّتِهِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ أنْ تَجْعَلَ لِىَ الْخِيَرَةَ في نسلش اين که بر محمّد و آل محمّد درود فرستى و خيرم را در اين تسبيح هذِهِ السَّبْحَةِ، وَ أَنْ تُرِيَني ما هُوَ الاَْصْلَحُ لي في الدِّينِ وَالدُّنْيا، اَللّهُمَّ إنْ قرار دهى و آنچه را که صلاح دين و دنيايم است به من نشان دهى. خدايا اگر کانَ الاَْصْلَحُ في دينى وَدُنْيايَ، وَ عاجِلِ اَمْري وَ آجِلِهِ، فِعْلَ ما اَنَا عازِمٌ مصلحت دين و دنيا و امروز و فردايم در انجام کارى است که قصد آن را دارم، عَلَيْهِ، فَأْمُرْني، وَإلاّ فَانْهَني، إنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَديرٌ. پس مرا بدان فرمان ده! وگرنه مرا از آن نهى کن; چرا که تو بر انجام هر کارى توانايى. پس از آن، قسمتى از تسبيح را مى گيرى و آن را مى شمارى و با عدد اوّل مى گويى «سُبْحانَ اللهِ» و با عدد دوم مى گويى «أَلْحَمْدُلِلّهِ» و با عدد سوم مى گويى «لا إِلهَ اِلاَّ اللّهُ» و به همين ترتيب پيش مى روى; در پايان اگر دانه آخر شمارش، سُبحان الله بود، مخيّر ميان فعل و ترک هستى و اگر أَلْحَمْدُللهِِ بود، نشانه امر است و آن را انجام مى دهى و اگر لا إِلهَ اِلاَّ اللّهُ بود، نهى است و آن را ترک مى کنى.(2) پي نوشت ها: 1.بحارالانوار، جلد 88، صفحه 250، حديث 4. 2. بحارالانوار، جلد 88، صفحه 250، حديث 5. پاسخ سوال سوم: استخاره با کاغذ يا ذات الرقاع: رقاع، جمع رقعه به معنى کاغذ است. سيد ابن طاووس و اکثر متاخرين علما، اين نوع را بهترين استخاره مىدانند در کتاب احتجاج آمده است که «حميرى» ، عريضهاى به خدمتحضرت صاحب عليه السلام نوشت و پرسيد که: اگر کسى در انجام يا ترک کارى مردد شود، و دو انگشتر بگيرد بر يکى بنويسد «بکن» و بر ديگرى «مکن» پس هر دو را پنهان کند و چندين مرتبه، خير خود را از خداوند، طلب کند، آن گاه يکى از آنها رابيرون آورد و به آن عمل کند، آيا حکم استخاره دارد؟ حضرت در جواب نوشتند: آن چه عالم اهل بيت عليهم السلام در باب استخاره مقرر فرموده نماز کردن و رقعهها (کاغذ) نوشتن است، يعنى چنان بايد کرد. (1) هارون بن خارجه مىگويد: امام صادق فرمود: هر گاه اراده کارى نمودى، شش عدد کاغذ بردار، در سه تا از آن کاغذها بنويس: «بسم الله الرحمن الرحيم.خيرة من الله العزيز الحکيم لفلان بن فلانة (مثلا لاحمد بن خديجة) افعله» . و در سه تاى ديگر بنويس: «بسم الله الرحمن الرحيم.خيرة من الله العزيز الحکيم لفلان بن فلانة (مثلا لاحمد بن خديجة) لا تفعل» . آن گاه اين شش کاغذ را زير سجاده خود بگذار، سپس برخيز و دو رکعت نماز بخوان، پس از نماز به سجده برو و در سجده، صد بار بگو: «استخير الله برحمته فى عافية» سپس سر از سجده بردار و راستبنشين و بگو: «اللهم خر لى و اختر لى فى جميع اموري في يسر منک و عافية» يعنى: «خدايا براى من خير گردان و انتخاب کن در همه امورم در مورد آسايش و عافيت از جانبت» . سپس با دستخود، آن شش کاغذ را از زير سجاده بيرون بياور و مخلوط کن، آن گاه يکى از آنها را بردار، و سپس يکى ديگر را بردار، و سپس سومى را بردار، اگر در هر سه، پشتسر هم نوشته بود: «لا تفعل: انجام مده» پس تو انجام نده.و اگر در هر سه نوشته بود: «افعل: انجام بده» پس تو انجام بده. و اگر مخلوط بود يعنى به اين صورت که: در اولى نوشته بود افعل (انجام بده) و در دومى نوشته بود لا تفعل (انجام نده)، در اين صورت تا پنج عدد کاغذ را بيرون بياور، و در ميان آن پنج عدد هر گاه در اکثر آنها (يعنى سه عدد از آنها) هر چه نوشته بود، همان را انجام بده و ششمين کاغذ را ترک کن که نيازى به آن ندارى. (2) علامه مجلسى (ره) هم مىفرمايد: «سيد ابن طاووس (ره) در مورد استخاره، به روايت استخاره با رقاع (کاغذها) اعتماد داشت و براى چنين استخارهاى آثار عجيب و غريبى ذکر نموده که خداوند به بندهاش عطا کند، و مىفرمايد: هر گاه در استخاره با کاغذ، چند بار (سه بار) پشتسر هم، افعل (انجام بده) آمد، «خير محض» است و اگر پشتسر هم، لا تفعل (انجام مده) آمد، شر محض است... (3) پي نوشت ها: 1.مفاتح الغيب، ص 53 به نقل از: احتجاج طبرسى، ج 2، ص 314. 2.محمد تقى عبدوس و محمد محمدى اشتهاردى، فرازهاى برجسته از سيره امامان شيعه عليهم السلام، (چاپ اول: انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، قم، 1372) ج 2، ص 137 به نقل از: فروع کافى، ج 3، ص 470- 471. 3.بحار الانوار، ج 91، ص 288; الالفيه و النفليه، شهيد اول (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، قم، بىتا) ص 146. موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید